پس از ۳۱ سال دوباره مذاکرات در تهران!
رئیس جمهور آذربایجان و نخست وزیر ارمنستان آمادگی خود را برای حل و فصل مشکلات فیمابین دو کشور در چارچوب مذاکرات ۳+۳ اعلام کردند. نخستین نشست این کارگروه به زودی در تهران برگزار خواهد شد. این مذاکرات از حیث تعیین سرنوشت آتیه قفقاز از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و هر کدام از طرفهای مذاکره بر سر میزان تامین خواستههایشان به گفتگو خواهند پرداخت.
منطقه قفقاز در طی چند سده قرن پیش به عنوان منطقه تحت نفوذ دو دولت ایران و عثمانی شناخته میشد که حدود دو قرن پیش امپراطوری تزاری روسیه نیز بدین جمع افزوده شد تا جایی که میتوان ادعا کرد تحولات قفقاز در طی دو سده اخیر تابعی از تحولات مثلث ایران، عثمانی و روسیه بوده است اما برقراری حاکمیت شوروی کفه روسیه را در قفقاز به شدت سنگین کرده و سیاستهای این دولت توانست فضای قفقاز را از ایران و ترکیه منفک نماید.
اما فروپاشی اتحاد شوروی در دهه ۹۰ میلادی بار دیگر بر اهمیت نقش بازیگران منطقهای چون ایران و ترکیه افزود و این دو کشور را به نقشآفرینی در مناقشه منتهی به جنگ اول قرهباغ (۱۹۹۲-۱۹۹۴) وادار کرد. جمهوری اسلامی ایران به واسطه رشتههای ارتباطی محکمی که با دو جمهوری نوپای آذربایجان و ارمنستان داشت به نخستین مرجع برای حل و فصل اختلافات فیمابین دو جمهور بدل شده و در این مسیر نیز به برقراری چند فقره آتش بس و تبادل اسرا نایل شد اما مهمترین دستاورد این ماموریت دیپلماتیک، صدور بیانیه تهران در اردیبهشت ۱۳۷۱(مه ۱۹۹۲) و جلب رضایت سران دو کشور برای آغاز مذاکرات به منظور حل و فصل اختلافات بین باکو و ایروان بود. فرآیندی که با دخالت نیروهای وابسته به قدرتهای فرامنطقهای از جمله ایالات متحده امریکا ناکام مانده و نهایتا با پایان جنگ اول قرهباغ و برقراری آتش بس، حل و فصل اختلافات به گروهی از نمایندگان کشورهای بلاروس، آلمان، ایتالیا، سوئد، فنلاند و ترکیه، موسوم به گروه مینسک سپرده شد؛ لکن این گروه در طی سه دهه فعالیت خود عملا به هیچ دستاوردی نایل نگردید.
وجود تشکیلات موسوم به جمهوری آرتساخ(قرهباغ کوهستانی) در طی این سه دهه مانع از آن گردید که مقامات دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان بتوانند با چشمپوشی از موضوع قرهباغ به حل و فصل مسائل و اختلافات فیمابین دو کشور بپردازند به نحوی که بسیاری از این مسائل در طی این سه دهه به فراموشی سپرده شد اما با بروز جنگ دوم قرهباغ و بازگشت این منطقه به قلمرو جمهوری آذربایجان بار دیگر مسائل موجود میان دو کشور از جمله تعیین خطوط مرزی،تعیین تکلیف راههای مواصلاتی و نظام حقوقی، قضایی و دیپلماتیک شکل جدیتری به خود گرفته و راه برای مذاکره مستقیم میان باکو و ایروان هموارتر شد.
با این حال موقعیت ژئوپولتیک قفقاز باعث میشود تا پیشبرد اقدامات این چنینی بدون در نظر گرفتن منافع و اهداف قدرتهای سنتی منطقهای(روسیه،ترکیه و ایران) مقدور نباشد لذا تعیین ساز و کار و قالب گفتگوهای آتی تا حدود زیادی تعیین کننده چگونگی پیشبرد مذاکرات و میزان موفقیت آن به نظر میرسید. روسیه به عنوان صاحب نفوذ ترین دولت در قفقاز در تحولات پس از جنگ ۲۰۲۰ محل رجوع مقامات آذربایجان و ارمنستان قرار گرفت اما تحولات سیاسی ارمنستان در طی سالهای اخیر نشانههایی از فاصله گرفتن سریع ایروان و مسکو را دربردارد؛ از سویی سیاستهای روسیه در سالهای اخیر به شدت مورد اعتراض ارمنستانیها قرار گرفته است تا جایی که مقامات ارمنستان عدم رضایت خود از پیشبرد مذاکرات در زیر سایه سنگین روسیه را اعلام کرده و پیشنهاد رجوع به اتحادیه اروپا را مطرح کردند، اما جمهوری آذربایجان که تجربه تلخی از دخالت قدرتهای فرامنطقهای را تجربه کرده و عملکرد خنثی گونه گروه مینسک را به خاطر داشت با این پیشنهاد موافقت نکرد به خصوص که مقامات اتحادیه اروپا در جریان تحولات اخیر، غالبا به طرفداری از طرف ارمنی پرداخته بودند و نقشآفرینی آنان در چنین چارچوبی احتمالا میتوانست بر قدرت چانهزنی طرف ارمنی بیافزاید. دخالت قدرتهای فرامنطقهای علاوه بر کندتر شدن روند حل و فصل اختلافات، احتمالا میتوانست به بستری برای بروز بحرانهای جدید تبدیل شود لذا دو طرف به حل مشکلات در چارچوب منطقهای رضایت داده و درباره شرکت در پلتفرم ۳+۳ اعلام آمادگی کردند.
نگاهی به تحولات میدانی و فضای سیاسی منطقه نشان میدهد که شرایط فعلی را میبایست در تداوم “بیانیه تهران ۷۱” دانست در حالی که طرفین در متعادل ترین نقطه قرار داشتند. هنوز جنگ اول قرهباغ آغاز نشده بود و تلفات مالی و جانی آن به دو طرف وارد نشده بود. دهها هزار آواره آذربایجانی(به مدت ۳۰ سال) و ارمنی(که در ماه اخیر قرهباغ را ترک کردند) هنوز در خانههایشان استقرار داشتند. اما اکنون پس از ۳۱ سال از این رویدادها، قرهباغ خالی از جمعیت است و سرنوشت آن بار دیگر به مذاکرات تهران پیوند خورده است!
این که هر کدام از طرفها در این دور از مذاکرات به دنبال چه اهدافی خواهند بود، موضوعی است که باید درباره آن مجددا به قلم فرسایی پرداخت.
دیدگاه