یقه سفیدهای چراغ خاموش! بازگشت به میدان قفقاز
در تاریخ تحولات منطقه کمتر ایامی را میتوان یافت که اقتضائات دیپلماتیک منطقه با سرعتی این چنینی دستخوش تغییر و تحول شود. شاید بازگشت ایران به متن تحولات قفقاز تا همین شش ماه قبل نیز بسیار دور از انتظار مینمود اما امروزه رسانهها در حال آماده شدن برای پوشش خبری نشست ۳+۳ در تهران هستند. حتی اگر این تلاش دیپلماتیک نیز به هیچ نتیجهای نرسد باز هم وصول به این نقطه را میتوان از دستاوردهای تیم جدید وزارت امور خارجه دانست.
نخستین ماههای سال ۱۳۷۳ متعاقب انعقاد آتشبس بیشکک میان جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان و کنار گذاشته شدن ایران از قرارداد کنسرسیوم نفت باکو، اندک اندک از حرارت اولیه روابط میان دو کشور کاسته شد تا جایی که رفته رفته تعاملات از مجاری غیررسمی بر ساختارهای رسمی غلبه یافت.
در اواسط دهه ۹۰ شمسی بود که تحولات داخلی جمهوری آذربایجان باعث شد تا نام این کشور بار دیگر در ایران بر سر زبانها افتد تا آن که وقوع جنگ دوم قرهباغ در سال ۱۳۹۹ نگاهها را به سوی قفقاز برگرداند. رویدادی که گمان میرفت با حاشیههای چندانی همراه نباشد اما همه چیز به همین سادگی به پایان نرسید. تیم جدید مدیریت وزارت امور خارجه در حالی در تابستان ۱۴۰۰ سکان امور را در اختیار گرفت که مدت زیادی از پایان یافتن جنگ دوم قرهباغ نمیگذشت و سران باکو نیز سرمست از این پیروزی بزرگ و با اطمینان از چراغ سبز کرملین در حال رجز خوانی برای رقبا بودند. این رجز خوانی با تغییر ادبیات رسانههای آذربایجانی خیلی زود به عرصه تنش میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان بدل شد و دو طرف با برگزاری چند رزمایش در ساحل رود ارس برای یکدیگر خط و نشان کشیدند.
روند تشدید تنش میان تهران و باکو تنها به اقدامات این چنینی محدود نماند و هر کدام از رویدادهای سالهای ۱۴۰۰-۱۴۰۱ به تنهایی برای قطع کامل روابط میان دو کشور کافی به نظر میرسید. امری که موضعگیریها و اقدامات طرف آذربایجانی نشان میداد که مقامات باکو برای رسیدن به این نقطه چندان هم بیمیل نیستند. «تظاهرات و تهدید سفارت ایران در باکو»، «بستن حسینیه وابسته به سفارت ایران»، «اخراج دیپلماتهای زیرمجموعه رایزنی فرهنگی ایران در باکو»، «تحریم کالاهای ایرانی در جمهوری آذربایجان»، «حمله مسلحانه به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران» به علاوه ادبیات گزنده رئیس جمهور آذربایجان در قبال ایران از جمله این اتفاقات هستند.
اما در کنار این رویدادها، انعقاد پیمان همکاری نظامی میان ترکیه و گرجستان و تهدید قطع جادههای ترانزیتی، برگزاری چندباره رزمایش نظامی توسط ترکیه در خاک جمهوری آذربایجان، باز و بسته شدن مکرر حریمهای هوایی کشورهای فوقالذکر به روی هواپیماهای ایرانی و آذربایجانی، انسداد جاده ترانزیتی گوریس-قاپان در ارمنستان توسط نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان و اختلال در آمد و شد بارهای تجاری ایرانی در جادههای آذربایجان نشان از تهدید جدی منافع و شریانهای حیاتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه قفقاز داشت. این روند تحولات کار را به جایی رسانده بود که برخی کارشناسان و حتی مقامات رسمی از احتمال درگیری نظامی مستقیم میان دو طرف خبر میدادند.
طبیعی بود که وزارت امور خارجه به عنوان متولی امور دیپلماتیک کشور در چنین شرایطی آماج انتقادات بسیاری قرار گیرد که البته این انتقادات غالبا از جنس دعوت به موضع گیریهای سخت بود. نوک پیکان این انتقادات به سوی سید عباس موسوی سفیر ایران در باکو نشانه رفته بود اما دستگاه دیپلماسی کشور با احتراز از مواضع تند و جنجال آفرینیهای هزینهساز برای کشور در سکوت کامل به فعالیت و رایزنی میان افراد و نهادهای ذینفوذ در موضوع پرداخت.
سفر امیرعبداللهیان به مسکو و دیدار با همتای روسیاش را میتوان نقطه آغازین این فرآیند دانست. حال پس از گذشت دو سال و اندی از این تلاشهای بیوقفه، تنش میان تهران و باکو تقریبا به صفر رسیده است. جاده مواصلاتی باکو به نخجوان که ابتدا قرار بود تحت نظارت ناظران روسی از سیونیک ارمنستان عبور کند، از خاک ایران عبور خواهد کرد و این رخداد علاوه بر انتفاعات اقتصادیاش به معنای ضمانتی برای تداوم مناسبات حسنه میان تهران-باکو و تهران-آنکارا خواهد بود.
خطر بروز بحران جدیدی که احتمالا میتوانست در سیونیک ارمنستان زاده شود تقریبا رفع شده است و دیپلماتهای ایرانی توانسته اند بدون پرداخت هزینهای مشابه آنچه که مسکو و آنکارا در قفقاز پرداختهاند، خود را در قامت یکی از طرفهای دارای قدرت چانه زنی در مذاکرات پیشرو مطرح ساخته و چه بسا از این سکو برای نیل به برخی اهداف در قفقاز استفاده کنند. اگرچه ممکن است که این مذاکرات به نتیجه مطلوبی نیانجامد اما بیشک رسیدن به این نقطه نیز دستاورد کمی برای دستگاه دیپلماسی کشورمان نیست.
دیدگاه
قفقاز که هیچ ، حتی اتفاقات و تغییرات در آمریکای لاتین هم بایستی از تائید جمهوری اسلامی ایران برخوردار باشن.
و من الله توفیق
سلام
نه برادر این طور نیست، ممکنه در برخی از تحولات ِ قفقاز، ایران دارای تواناییِ چانه زنی باشد، اما در آمریکای لاتین چندان واقع بینانه به نظر نمی رسد.