بروکسل، پاریس و شاهچراغ
پس از عملیات دوم شاهچراغ نگارنده این سطور در یادداشتی به اینکه چرا داعش عملیات دوم شاهچراغ را رسما بر عهده نگرفت پرداخت. در این مجال برآنیم تا در پرتو عملیاتهای اخیر داعش در بروکسل و پاریس به عملیات شاهچراغ باز گردیم.
نگارنده در یادداشت “چرا داعش عملیات شاهچراغ را بر عهده نگرفت؟” استدلالهایی را برای عدم پذیرش عملیات دوم شاهچراغ بر میشمرد که یکی از آنها زنده ماندن عامل عملیات تلقی شد. در فقره چهارم یادداشت مذکور چنین آمده بود:
“زنده ماندن و عدم توفیق نسبی عامل عملیات شاهچراغ شاید یکی از مهمترین دلایل عدم پذیرش رسمی عملیات شاهچراغ باشد. در هر صورت عملیات دوم شاهچراغ با وجود موج روانیاش در میزان قربانی توفیقی حاصل نکرد، از طرفی عامل این عملیات نیز زنده ماند و با توجه به اعترافاتی که امکان دارد بعدا از او منتشر شود، امکان قهرمانسازی از او در رسانههای داعش پاسخی معکوس به دواعش خواهد داد، پس چه بهتر که این عملیات رسما از سوی داعش پذیرفته نشود”.
به نظر میرسد آنچه در یک ماه اخیر در بروکسل و پاریس رخ داد این استدلال نگارنده را به ویژه در ارتباط با زنده ماندن یا نماندن عامل عملیات، تقویت میکند.
در شامگاه دوشنبه ۲۴ مهر ماه و در آستانه بازی انتخابی یورو ۲۰۲۴ بین بلژیک و سوئد شخصی تونسی تبار و ۴۵ ساله که خبرگزاریها از او تحت عنوان عبدالسلام لـ یاد میکنند با تیراندازی به طرف هواداران تیم فوتبال سوئد دو سوئدی را کشته و یک تن دیگر را زخمی کرد.
عبدالسلام پس از انجام این عملیات در یک ویدئوی کوتاه ظاهر شد و جملاتی را بر زبان جاری ساخت. او گفت: “من مجاهدی در راه خدا هستم. من از سازمان دولت اسلامی هستم. ما هرکس که دوستمان دارد را دوست داریم و از هر کس که از ما متنفر باشد متنفر هستیم. برای دین خود زندهایم و برای دینمان میمیریم.. برادرتان عبدالسلام انتقام مسلمانان را گرفت… سه سوئدی را کشتم”
عبدالسلام پس از انتشار این ویدئو با پلیس درگیر شد و به روایتهای مختلف در نهایت از سوی پلیس بروکسل کشته شد. داعش در روز بعد یعنی در ۲۵ مهر ماه از طریق خبرگزاری اعماق رسما عملیات بروکسل را بر عهده گرفت. در این بیانیه اینگونه آمده بود: یکی از سربازان خلافت در روز دوشنبه در شمال بروکسل آتش بر اتباع کشور صلیبی (مسیحی) سوئد که در پیمان بین المللی ضد دولت اسلامی مشارکت دارد گشود و دو تن را کشت و دو تن دیگر را زخمی کرد. طبق گزارش داعش عامل این عملیات در درگیری با پلیس که میخواست او را دستگیر کند کشته شد.
پس از اینکه داعش مسئولیت عملیات عبدالسلام را رسما پذیرفت، رسانههای غیر رسمی داعش شروع به تمجید و قهرمانسازی از عبدالسلام کرده و چند ویدئو و پوستر در تمجید از او تولید کردند. این رسانهها عملیات عبدالسلام را به انتقام خون مسلمانان غزه تلقی کردند.
اما چند هفته بعد و در شامگاه شنبه ۱۱ آذر ماه در پی حمله یک مرد فرانسوی ایرانی تبار ۲۶ ساله به نام آرمان رجبپور میاندوآب به گردشگران در نزدیکی برج ایفل در مرکز پاریس، یک نفر کشته و دو نفر دیگر زخمی شدند. پلیس فرانسه پس از تعقیب ضارب که به دو گردشگر دیگر نیز آسیب زده بود با استفاده از تپانچه برقی (شوکر الکتریکی) او را دستگیر میکند، و آرمان رجبپور زنده ماند.
روزنامه فرانسوی فیگارو، به نقل از یک مقام پلیس اعلام کرد که فرد مهاجم، آرمان رجبپور میاندوآب نام دارد که در سال ۱۹۹۷ از پدر و مادری ایرانی در فرانسه به دنیا آمده است.
رجبپور پیش از انجام عملیات خود در یک ویدئوی دو دقیقهای به زبان عربی و با متنی قابل قبول و لهجهای نسبتا خوب با ابوحفص الهاشمی خلیفه داعش بیعت میکند و به سربازان خلافت در نقاط مختلف منطقه از آفریقا گرفته تا سینا و یمن و عراق و افغانستان درود میفرستد. به نظر میرسد که رجبپور برای خود یک نام مستعار یعنی ابوطلحه الخراسانی را نیز انتخاب کرده بود.
اما جالب اینجاست که با وجود بیعت رجبپور با داعش، این گروه تروریستی عملیات رجبپور را بر عهده نگرفت، این در حالی است که رجبپور از الگویی که داعش از پیش برای گرگهای تنهایش ترسیم کرده بود تخطی نکرد؛ انجام عملیات و پیش یا پس از آن ارسال یک ویدئوی بیعت. جالبتر این است که داعش عملیات عبدالسلام در بروکسل را چند هفته پیش بر عهده گرفت و پیرامون آن تبلیغاتی را سامان داد، در حالی که عبدالسلام با اینکه در ویدئویی خود را از اعضای داعش بر میشمرد ولی هیچگاه مانند رجبپور صیغه بیعت را بر زبان جاری نمیسازد. درواقع میتوان گفت که بیعت و ویدئوی رجبپور پر و پیمانتر از ویدئوی عبدالسلام بود، ولی داعش عملیات عبدالسلام را رسما پذیرفت ولی عملیات رجبپور را نه. مسئله اینجاست که چرا داعش عملیات بروکسل را بر عهده گرفت ولی عملیات پاریس را نه؟
شاید کسی بگوید که در ویدئوی مرتبط با رجبپور درواقع با وجود یک عینک دودی بزرگ و ماسک، ما چیزی از چهره او نمیبینیم پس شاید داعش به همین دلیل است که عملیات رجبپور را بر عهده نگرفتهاست. اما باید گفت که داعش پیش از این نیز ویدئوهایی از گرگهای تنها با چهره ناشناس را پذیرفتهاست، و به نظر میرسد این مسئله خیلی در پذیرفتن یا نپذیرفتن عملیات دخلی نداشته باشد. پس مسئله چیست؟ به نظر میرسد مسئله به همان فقره از استدلالاتی بازگردد که در یادداشت مربوط به عملیات دوم شاهچراغ نیز مورد اشاره قرار گرفت، یعنی زنده ماندن یا نماندن عامل عملیات.
درواقع داعش آگاهانه برای ذهنیات بیش از عینیات اهمیت قائل است. داعش به خوبی میداند که جرقه هر حادثه انسانی ابتدا در اذهان خورده میشود تا بعد در عینیت ظهور و بروز پیدا کند، از همین رو عرصههای ذهنی را موشکافانه و با احتیاط مورد توجه قرار میدهد. داعش حالا که وضعیت خوبی ندارد، بیش از پیش باید این امر را مورد توجه قرار دهد. در این بین اگر یکی از عاملان عملیاتهای گرگ تنها و یا عملیاتهای نیمه برنامه ریزی شدهاش زنده به دست پلیس یا نیروهای امنیتی بیفتد، چه بسا ایجاد یک موج ذهنی و تبلیغاتی و قهرمانسازی از او کاری به دور از احتیاط باشد، چرا که امکان دارد نیروهایی که آن عامل را دستگیر کردهاند اعترافات و یا سخنانی از او منتشر کنند که با یک چهره قهرمان داعشی متفاوت باشد، و از این رهگذر ضربه سهمگینی بر پیکر داعش وارد شود. برای همین است که به نظر میرسد داعش عملیاتهایی را که عامل آنها زنده به دست دشمن میافتد را دست کم در این چند وقت اساسا به گردن نمیگیرد تا متحمل هزینههای تبلیغی و ذهنی بعدی آن نشود. شاید برای همین است که عملیات دوم شاهچراغ و عملیات ۱۱ آذرماه در پاریس را که عاملان این دو عملیات زنده به دست نیروهای امنیتی افتادهاند را رسما نپذیرفت اما عملیات عبدالسلام در بروکسل را پس از اطمینان از مرگش پذیرفت. همانطور که عملیات اول شاهچراغ را نیز داعش پس از اطمینان یافتن از مرگ عامل پذیرفت.
دیدگاه