ضرورت نگاه جدی و محتاطانه ایران به استراتژی نیابتی خود
اخیراً اندیشکده مؤسسه خاورمیانه تحلیلی از پیامدهای جنگ ایران با رژیم صهیونیستی ارائه داده است و در این تحلیل معتقد است که ایران باید نسبت به ادامه همکاری با نیروهای نیابتی خود بازنگری کرده و با احتیاط بیشتری به همکاری خود با این نیروها ادامه دهد. در این تحلیل همچنین ازسرگیری مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا محتمل دانسته شده و آینده روابط دیپلماتیک ایران با ایالات متحده بررسی شده است. در گزارش زیر به ذکر جزئیات مطرح شده در این تحلیل خواهیم پرداخت.
حملات اخیر ایران و رژیم صهیونیستی قطعاً به بازنگری در سیاست تهران منجر خواهد شد. اگرچه بروز و ظهور این امر قطعا در آیندهای نزدیک نخواهد بود. در حال حاضر، مقامات ایرانی به دنبال نشان دادن این موضوع هستند که هواپیمای بدون سرنشین و موشکهایی که جمهوری اسلامی در ۱۳ آوریل به اراضی اشغالی شلیک کرد، بازدارندگی خاصی را ایجاد کرده است. این دور از تشدید تنشها در اول آوریل ۲۰۲۴ با حمله هوایی رژیم صهیونیستی به سفارت ایران در دمشق آغاز شد که منجر به کشته شدن تعدادی از فرماندهان کلیدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و پس از حمله تلافیجویانه ایران در ۱۳ آوریل، رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت به شکلی محدود به این حملات پاسخ دهد.
اکنون که دو طرف شمشیر را از رو بستند، ایران و رژیم صهیونیستی نمیتوانند به دوران «جنگ در سایه» برگردند. هر یک از طرفین نشان داده است که میتواند نقاط حساس طرف مقابل را با زرادخانه نظامی خود هدف قرار دهد. با این حال، این اولین بار از زمان پیدایش «محور مقاومت» در حدود ۲۰ سال گذشته است که تهران باید انتخاب کند که آیا میخواهد کل استراتژی امنیت ملی خود را حول درگیری با رژیم صهیونیستی متمرکز کند یا خیر.
مدل نیابتی ایران
در ادامه، تهران میتواند این درگیری را از طریق ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک مدیریت کند، نه از طریق محور مقاومت. مدل محور مقاومت مدلی از جنگ نیابتی است که ایران را از غرب منزوی کرده و همسایگان عرب خود را برای دستیابی به اهداف نهایی منطقهای خود به شدت دچار چالش کرده است. به هر حال، برای تهران، معادله «هزینه-فایده» که مدل جنگ نیابتی را توجیه میکند، در هفتههای اخیر به طور قابل توجهی تغییر کرده است.
مدل نیابتی، همیشه به این منظور بوده که ایران بتواند با رقبای منطقهای خود دور از کشور و با هزینه مالی نسبتاً کم به مقابله بپردازد. با ورود تنش ایران و رژیم صهیونیستی به مرحله درگیری مستقیم، این امر دیگر امکان پذیر نیست.
ایران اولین کشوری نیست که از نیروهای نیابتی برای پیشبرد برنامه خود استفاده میکند. در قرن گذشته، کشورهایی همچون ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی(روسیه) و چین همگی از نیروهای نیابتی بسیار گستردهتری برای دستیابی به قدرت استفاده کردهاند. با این حال، هرگاه هزینه نیروهای نیابتی هر یک از این کشورها بیشتر از منافع آنها شد، نیروهای نیابتی خود را کنار گذاشتند. علاوه بر این، هزینههای درگیر شدن در یک جنگ نیابتی هرگز صرفاً با «تعهد به یک هدف ایدئولوژیک» سنجیده نمیشود، بلکه در عواملی مانند «منافع کلی ژئوپلیتیک»، «هزینههای مالی» و «حمایت مردم آن کشور از استراتژی نیابتی» سنجیده خواهد شد.
در مورد ایران امروز، مدل نیابتی منطقهای آن از طرفی محصول فرصتهایی است که در ۲۰ سال گذشته، زمانی که ناآرامیهای سیاسی شروع شد و خلاء امنیتی در مناطقی مانند سوریه یا یمن پدیدار شد، به وجود آمده است و از طرف دیگر ثمره یک اتحاد کامل محسوب میشود. بهترین نمونه آن، روابط متزلزل تهران با رژیم بشار اسد در سوریه است.
در واقع، آخرین اقدامات اسد نشان از یک سیاست واقعی است که تهران باید از آن درس بگیرد. طبق گزارشها، رئیس جمهور سوریه نه تنها با آمریکاییها ملاقاتهایی دارد ( کاری که ایران مخالف آن است) بلکه او همچنین از پیوستن به تهران در تثبیت ایدئولوژیک این کشور درمقابله با رژیم صهیونیستی خودداری کرده است.
گزارشهای رسانهای در تهران حاکی از آن است که عناصر رژیم اسد حتی ممکن است در حال انتقال اطلاعات به رژیم صهیونیستی باشند تا آنها از این طریق بتوانند داراییهای ایران در سوریه را هدف قرار دهند. اکنون که رژیم اسد از انقلاب مردمی جان سالم به در برده است، شاید دیگر نیازی به ایرانیان نداشته باشد. از اعتبار چنین گزارشهایی که بگذریم، نکته اینجاست که وفاداری اسد برای تهران یک امر قطعی نخواهد بود.
در همین حال، گزارشهای رسانههای رژیم صهیونیستی حاکی از آن است که نه تنها اورشلیم، بلکه روسیه و امارات متحده عربی نیز به اسد فشار آوردهاند تا از پیوستن به درگیری ایران و رژیم خودداری کند و مناطق مرزی سوریه با رژیم صهیونیستی را از هرگونه درگیری مسلحانه دور نگه دارد. برای تایید این مطلب میتوان به آرامش نسبی موجود در مناطق حاشیه بلندیهای جولان اشاره کرد.
آنچه مسلم است آن است که رژیم اسد چند سال گذشته را صرف ایجاد روابط با کشورهای ثروتمند خلیج فارس مانند امارات کرده که در صورت فراهم بودن شرایط تجاری و سیاسی ممکن است این کشورها علاقهمند به سرمایهگذاری در بازسازی سوریه باشند. با این حال، ایران به عنوان کشوری تحریمشده که دچار کمبود نقدینگی میباشد، به سادگی نمیتواند در این زمینه به سوریه کمک کند و نقش فعالی در سوریه پس از جنگ داشته باشد.
دیدگاه
من مطمئن بودم سوریه از محور مقاومت جدا شده…مشخص بود یجورایی
چه نیتی از این دارید که کشورهای محور مقاومت از جمله سوریه را زیر سوال ببرید؟؟؟؟!!!!
سوریه بخشی از محور مقاومت هست و خواهد بود، اما در وضعیتی نیست که نقشی بیشتر از این ایفا کند. در ثانی بازیگر سوم که روسیه هست نیز وارد قضیه شده و جایگاه خود در سوریه را دارد. و روسیه منافع متفاوتی با محور مقاومت دارد.