اهداف و تبعات حمله احتمالی رژیم اسرائیل به لبنان
هرگاه افکار عمومی در دنیا معطوف جایی میگردد بهترین شرایط برای اجرای طرحهای بزرگ فراهم میشود؛ به مانند جادوگری که با دستی ذهن و حواس تماشاچیان را به سویی متوجه میکند و با دستی دیگر چشمبندی خود را اجرا میکند. اکنون در برههای از تاریخ قرار داریم که غرب آسیا آبستن حوادث بزرگی است. مسابقات المپیک ۲۰۲۴ فرانسه نگاه جهان و رسانهها را به خود جلب کرده و فضای تنفس لازم برای رژیم صهیونیستی فراهم شده تا برای حمله نظامی به لبنان خیز بردارد. چند روزی از سفر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا میگذرد و بازار گمانهزنیها در مورد اهداف این سفر پر رونق است. از تاثیرگزاری بر انتخابات آمریکا تا دریافت کمکهای مالی و نظامی و مهمتر از همه هماهنگی با آمریکا جهت حمله نظامی به خاک لبنان.
آنچه گفتنی است اینکه در یک نبرد نظامی مهمتر از خود موضوع جنگ پاسخ به چند سوال اساسی است. سوالاتی که آغاز، ادامه، نوع، سطح و پایان یک جنگ را مشخص میکنند. اینکه هدف از جنگ چیست؟ راه و روش خروج از جنگ چیست؟ تبعات و پیامدهای جنگ برای دو طرف منازعه چه خواهد بود؟ و… چنانچه اسراییل نیز نبردی علیه حزب الله آغاز کند فراری از پاسخ به این سوالات ندارد. آنچه ما در این نگاشته در پی آن هستیم ارائه تصویری کلی از پاسخهای محتمل به این سوالات است.
در خصوص اهداف رژیم اسراییل از این حمله به حتم نمیتوان یک هدف ذکر و به آن بسنده کرد چرا که اساسا تحقق اهداف تابع شرایطی است که امکان تحقق آنها را با اما و اگر مواجه میکند. به ناچار آغاز کنندگان نبردها همیشه سعی میکنند طیفی از اهداف را مشخص کنند و در پی تحقق حداکثریترین آن باشند و اگر -به هر دلیل- هدف حداکثری محقق نشد اهداف دیگر محقق گردد.
مهمترین و حداکثریترین هدف رژیم اسراییل از نبرد علیه لبنان نابودی حزب الله لبنان است. اما باید توجه داشت که این هدف به هیچ روشی قابل تحقق نیست. ابتدا اینکه حزب الله فراتر از شاخه نظامی آن یک جریان فکری و عقیدتی ریشهدار در لبنان محسوب میشود که حتی فراتر از شیعیان، در لبنان دارای حامیان و طرفدارانی راسخ در میان دیگر ادیان، طوایف، مذاهب و… است. در نتیجه نمیتوان برای نابودی یک جریان مردمی و عقیدتی با تکیه بر ابزار نظامی آیندهای متصور بود.
از منظر نظامی نیز رژیم اسراییل پس از ۱۰ ماه نبرد نظامی با ماشین جنگی پیشرفته و منظم خود، هنوز موفق به نابودی نظامی و توان جنگی جنبش حماس در باریکه غزه نشده است. باریکهای بسیار کوچک که سالهاست در محاصره ۳۶۰ درجه بهسر میبرد و در یک جغرافیایی مسطح و بیعارضه قرار دارد. جغرافیایی که مطلوبترین مکان برای عملیات نظامی یک ارتش منظم و مجهز است.
اکنون با در نظر گرفتن جغرافیای مرزی لبنان و رژیم اسراییل که کوهستانی است، میتوان حدس زد نابودی نظامی حزب الله نیز رویایی بیش نیست و ارتش اسراییل با تمام توش و توان خود توان نابودی یک نیروی چریکی آزموده را نخواهد داشت. اسراییل با مبارزانی خواهد جنگید که چند دهه تجربه انواع نبردهای کویری، شهری و کوهستانی را در کارنامه خود دارند؛ از نبردهای شهری و کوهستانی و دشتهای لبنان تا بعدتر نبردهای نفسگیر در صحراها، شهرها و کوهستانهای سوریه.
اسراییل به علت کمبود جمعیت و عدم عمق جغرافیایی، تمرکز خود را بر نیروی زرهی و نیروی هوایی قرار داده است. هر دو بازوی قدرتمند اسراییل در جنگ نظامی با حزب الله کارایی نخواهند داشت. جنبش حزب الله به انواع تسلیحات ضد زره مدرن مجهز گردیده و زرهی اسراییل در دشتها و کوهستانهای لبنان تنها طعمهای سهل خواهند بود؛ به مانند ۱۰ ماه گذشته که هر تحرک ارتش اسراییل در نوار مرزی لبنان هدف قرار گرفته است. نیروی هوایی رژیم غاصب نیز امکان پشتیبانی هوایی موثری از ستونهای زرهی را نخواهد داشت، چرا که اساسا در نبرد با گروههای چریکی اهداف نظامی مشهودی جهت نابودی و بمباران وجود ندارد. از بعد نظامی نابودی حزب الله برای اسراییل حداکثریترین و در عین حال دست نیافتنیترین هدف است.
هدف دیگر رژیم اسراییل دور کردن رزمندگان حزب الله از مرزهای اسراییل است تا در سایه فروکش حملات روزانه به شمال فلسطین اشغالی، اسراییل بتواند زیست مردم آواره خود در شمال را سامان دهد. این هدف بارها به عنوان خواسته رژیم اشغالگر بیان شده و از مسئولان بین المللی و لبنانی خواسته شده حزب الله تا پشت رودخانه لیتانی عقبنشینی کند. این هدفی حداکثری نیست اما باید دید امکان تحقق دارد یا خیر. از منظر نظامی باید گفت: عقب زدن نیروهای چریکی حزب الله که از شبکه وسیعی از غارها، تونلها و مواضع بتونی و… بهره میبرند تقریبا ناممکن است. تجربه ارتشهای بزرگ جهان همین مسئله را اثبات میکند و در جایی که ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان و ارتش پیشرفته و عظیم آمریکا در کره، ویتنام، افغانستان و عراق ناتوان از محقق کردن این امر بودهاند، ارتش کوچک اسراییل نیز توان چنین کاری را نخواهد داشت.
اما از منظری دیگر امکان تحقق این مسئله وجود دارد. راهبرد اصلی ارتش اسراییل تکیه بر توان مخرب مهمات سنگین و فوق سنگین نیروی هوایی است. نیروی هوایی اسراییل در مرحله اول به شکل وحشیانهای تمام اهداف نظامی و زیرساختی لبنان را بمباران خواهد کرد. هدف از این امر افزایش فشار معیشتی و زیست برای مردم لبنان است تا فشار افکار عمومی و سیاسی بر حزب الله افزایش یافته و موجب پذیرش شروط اسراییل توسط حزب الله شود. از سویی نابودی زیرساخت لبنان یعنی آغاز یک دوره بازسازی پس از جنگ و طبیعتا دولتهایی که درگیر تامین بودجه زیرساختی و عمرانی هستند، تهدید جدی برای همسایگان خود نخواهند بود. چنانچه این مرحله موجب تحقق خواسته اسراییل نشود، در مرحله دوم صهیونیستها معادله کشتار عمومی را آغاز خواهند کرد. هدف این رژیم از کشتار مردم اجبار طرف مقابل تا تسلیم است. اما اکنون این معادله یکسویه نیست و مقاومت نیز توان اجرای هر دوی این روشها را دارد.
پرداختن به تبعات نبرد نیز بخش مهمی از معادله جنگ است. در یک سو لبنان مورد تهاجم سنگین اسراییل قرار خواهد گرفت و به حتم متحمل خسارات فراوانی خواهد شد. اما به اذعان تحلیلگران نظامی، حزب الله مسلح به موشکهای تاکتیکی بسیار دقیق و توان گسترده پهپادی است که توان انهدام دقیق هر هدفی در جغرافیایی کوچک فلسطین اشغالی را دارد. در نتیجه چنانچه رژیم صهیونیستی جنگ زیرساختی یا کشتار عمومی را آغاز کند حزب الله نیز توان هدف قرار دادن زیرساختهای عمومی و خدماتی اسراییل را دارد. چنین جنگی برای اسراییل نیز بسیار مهلک است. در عین حال چنانچه حزب الله در سالهای گذشته توانسته باشد به سامانههای پدافند هوایی موثر دست یابد -که دور از انتظار هم نیست- تا حدودی ماشین جنگی رژیم صهیونیستی در آسمان نیز مهار خواهد شد که این مهم به معنای شکست کامل راهبرد نظامی اسراییل خواهد بود.
حزب الله جهت نابودی توان زرهی رژیم اسراییل -به عنوان نقطه قوت نیروی زمینی اسراییل- تمهیدات لازم را اندیشیده و تسلیحات کافی و موثر در اختیار دارد، اما مهار نیروی هوایی ضرورتی انکار ناپذیر است. بهنظر نمیرسد هدف قرار دادن فرودگاههای اسراییل موجب توقف فعالیت نیروی هوایی شود؛ زیرا اسراییل با فرض اینکه در نبرهای آینده امکان حمله به فرودگاهها وجود دارد، شبکه بزرگراهی را به شکلی طراحی کرده است که امکان استفاده از آن به عنوان فرودگاه وجود دارد. به واقع اسراییل یک پادگان نظامی بزرگ است. موثرترین روش برای حزب الله جهت تغییر موزانه نبرد، توقف حملات اسراییل و اجبار اسراییل به پذیرش شروط مقاومت همانا زیر ضربه بردن زیرساختهای عمومی و خدماتی اسراییل است. با هدف قرار دادن ناوگان نظامی و تجاری در دریا -حزب الله به خوبی توان چنین کاری را دارد- و انهدام نیروگاههای برق، پالایشگاهها، سیلوها و انبارهای مواد غذایی و… اسراییل در یک محاصره و تنگنای واقعی قرار خواهد گرفت و به کلی فلج خواهد شد.
آنچه بهنظر میرسد سردرگمی رژیم صهیونیستی درباره جنگ علیه لبنان است. راهبردهای سیاسی و جنگی رژیم طی دهههای گذشته تغییری نکرده است؛ اما شرایط منطقهای و نظامی دشمنان اسراییل دستخوش تغییر جدی شده و مقاومت منطقه بسیار مجهز و توانمند گردیده است. با این شرایط اسراییل میتواند جنگی را آغاز کند اما تدبیری برای خروج از آن ندارد و چه بسا نه تنها اهداف خود را محقق نکند بلکه مجبور به پذیرش خواستههای فراوانی نیز بشود.
در آخر به تاسی از این آیه مبارک قرآن: «وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ – و مکر ورزیدند و خدا مکر در میان آورد و خداوند بهترین مکرانگیزان است. آل عمران-۵۴» باید گفت، چه بسا گاهی مکر دشمن به اذن الهی به خود دشمن باز گردد و مغلوب گردد. و چه بسا رویای اسراییل در نابودی حزب الله شرایط فروپاشی هر چه زودتر این غده سرطانی را فراهم کند.
دیدگاه