هدف از عملیات آونگی اسراییل در غزه چیست؟
یک سال از آغاز عملیات طوفان الاقصی میگذرد و علیرقم نظر بسیاری از تحلیلگران که اذعان داشتند ارتش اسراییل به غزه ورود زمینی نخواهد کرد، این اتفاق رخ داد و هنوز هم عملیات زمینی اسراییل کماکان با شدت و ضعف ادامه دارد. برخی تحلیلگران با سادگی، خوشبینی یا شاید تلاش برای ایجاد خطای محاسباتی در مسئولان عالی کشور معتقد بودند فشارهای بین المللی، فشار افکار عمومی، ترس از تلفات در نبرد زمینی، ترس از ورود دیگر کشورهای محور مقاومت و… موجب میشود اسراییل عملیات زمینی به غزه انجام ندهد. اما متاسفانه این اتفاق تلخ رخ داد و تحلیلهای سادهانگارانه نیز موجب ممانعت از این اقدام اسراییل نگردید. عملیاتی که موجب رنج و مشقت بسیار برای مردم غزه شده است.
ارتش اسراییل در ماههای اول با توسل به بمبارانهای بسیار سنگین هوایی و استفاده از مهمات سنگین عملیات علیه غزه را آغاز کرد. با اجرای سیاست زمین سوخته، غزه را به چند جبهه مختلف تقسیم و با تکیه بر نیروی زرهی توام با پشتیبانی نیروی هوایی به غزه وارد شده و آنرا چند پاره کرد.
ارتش اسراییل در گستره غزه با ایجاد چند محاصره و تنگ کردن حلقههای محاصره اقدام به پاکسازی خانه به خانه کرد. سپس با عقب نشینی تمام ابنیه و زیرساختهای باقیمانده از حملات هوایی را منهدم نمود. اکنون از برخی محلات و شهرهای غزه که روزگاری پر از ساختمانهای مرتفع و در هم تنیده بود، چیزی جز تلی از خاکستر باقی نمانده است.
در همین اثنا ارتش اسراییل سیاست دیگری نیز در پیش گرفت و به صورت برنامهریزی شده آوارگان فلسطینی-که اکنون هیچ خانه و کاشانهای نداشتند- را از شمال به جنوب و از جنوب به شمال گسیل کرد. خروج مردم از هر محلی به معنای انهدام کامل آنجا بود. برای مردم چارهای از کوچ نبود زیرا نه دیگر سقفی مانده بود، نه زیرساختی و نه حتی لقمه نانی. این سیاست هنوز هم ادامه دارد.
ارتش اسراییل برای در هم شکستن مقاومت مردم غزه در نهایت محور فیلادلفیا که مرز زمینی غزه با مصر است را تسخیر و عملا تنها مجرای تنفس غزه را نیز بست. خیانت مصر به مردم فلسطین موضوعی روشن و واضح است.
اسراییل اکنون غزه را به ویرانهای به تمام معنا تبدیل کرده است. اسراییل به خوبی میداند که مقاومت در فرهنگ و اندیشه مردم غزه ریشه دارد و نابودی حماس، جهاد اسلامی و دیگر گروههای مقاومت امری غیر ممکن است. لیکن سیاست اسراییل نابودی حداکثری امکان سکونت و زیست مردم غزه است. حتی با عدم موافقت مردم غزه با کوچ اجباری، با اجرای این سیاست مقاومت غزه به عنوان نیروی حاکمیتی باید تا چند دهه درگیر امر بازسازی باشد و این یعنی مهار خطر گروههای مقاومت برای اسراییل.
اکنون مقاومت غزه سلاحی که نقش تغییر دهنده بازی را داشته باشد نیز در اختیار ندارد و خطر راکتهای نسل اول مقاومت برای اسراییل به صفر میل کرده و عملا خطری از جانب غزه متوجه اسراییل نیست.
سوال اساسی که مطرح است اینکه علت ورود زمینی ارتش اسراییل به برخی محلات و سپس خروج از آنجا چیست. عملی که نگارنده آنرا عملیات آونگی نام گذاشته است. برخی تحلیلگران به مانند گذشته با دیدی غیر واقعگرایانه معتقدند این مسئله نشانه نوعی ضعف و ترس ارتش اسراییل از حضور زمینی در غزه، تلفات نظامی و… است. این نظر حتی اگر بهرهای از واقعیت برده باشد اما کل واقعیت نیز نیست.
عملیات آونگی اسراییل در غزه را باید در چارچوب برنامه کلان آنها برای مهار مقاومت و مردم غزه دید.
برنامه مطلوب و کلان اسراییل برای مردم غزه کوچ اجباری آنها به اردن یا مصر و اسکان آنها در کمپها و شهرهایی جدید است. شهرهایی که قرار است با پول اعراب مرتجع منطقه ساخته شوند و با نظارت حداکثری سازمانهای بین المللی -بخوانید عوامل صهیونیسم جهانی- و پلیس کشورهای مقصد محاصره و مهار گردند. همان سیاستی که در پی صلح کمپ دیوید در کرانه باختری با بازیگردانی تشکیلات خودگردان ممکن شده است. پسای این برنامه کلان، عادی سازی کامل روابط اعراب منطقه و اسراییل است. رویایی که فردای عملیات طوفان الاقصی به خوابی فعلا دست نیافتنی تبدیل شد.
اما صحنه حوادث نشان میدهد اسراییل از این طرح کلان عدول نکرده و هنوز با ابزار جنگ در پی اجرای آن است. برنامهای که همدستی خائنانه اعراب در آن مبرهن است. هدف از عملیات نظامی آونگی اسراییل در غزه نیز اجرای همین طرح است.
اسراییل در تلاش است که غزه رنگ زندگی، حیات و زیست مجدد به خود نگیرد. خروجی این طرح اجبار مردم غزه به مهاجرت و کوچ است؛ زیرا خانه و کاشانهای وجود ندارد و امکان ساخت مجدد آن نیز متصور نیست.
ارتش اسراییل محلات را در محاصره نگه داشته است، نظارت هوایی و زمینی ۲۴ ساعته بر آنها اعمال نموده و هر نوع تحرک را مورد حمله توپخانهای، خمپارهای و هوایی قرار میدهد. هر از گاهی به محلات ورود کرده تتمه زیرساخت و ابنیه باقیمانده را منهدم و مجددا خارج میشود. در نتیجه امکان بازگشت مردم و آبادی مجدد شهرها وجود ندارد. در نهایت مردم مجبور به مهاجرت به اردوگاهها و کمپهای چادری هستند.
روند محاصره و فشار بر غزه با همین سیاست آونگی تا جایی ادامه خواهد داشت که مردم غزه امکان زیست عادی را از دست داده و مجبور به جلای وطن گردند و تن به مهاجرت به مصر و اردن دهند. مگر اینکه روند وقایع با دخالت طرف سومی تغییر کند، طرف سومی که غیر از ایران نمیتواند کس دیگری باشد.
اما متاسفانه ایران در یک سال گذشته با انفعال مطلق و عدم انجام اقدامی موثر موجب گشته که اسراییل طرح خود را با قدرت ادامه دهد و آیندهای نیز برای توقف آن دیده نمیشود.
دیدگاه
بالاخره یک تحلیل واقع بینانه و درست از واقعیات موجود جنگ غزه و اهداف اسرائیل از ادامه جنگ منتشر شد، صدا و سیما و اکثر خبرگزاری های داخلی تو این مدت که نزدیک یک سال از جنگ غزه میگذره ، فقط دیده شده به جای تحلیل، توهمات و آرزوهای خودشون رو از جنگ به عنوان تحلیل میدانی تعریف کردن وبس، چیزی که بیشترش شعار بی عمل و آرزوی ناممکن بیشتر نبوده و نیست،،،