آیا تحریک طالبان پاکستان توان خود را بازمییابد؟

تحریک طالبان پاکستان پس از چند وقت قطع اطلاع رسانی پیرامون عملیاتهایش، بر اساس شیوههای قبلی اطلاع رسانی پیرامون عملیاتهای خود را از سر گرفت.
به گزارش پایگاه تحلیلی–خبری «تحولات جهان اسلام»، تحریک طالبان پاکستان بهتازگی آمار عملیاتهای خود در آبان ۱۴۰۴ (نوامبر ۲۰۲۵) را منتشر کرده است. این انتشار، فرصتی مناسب فراهم کرد تا روند هشتماههٔ عملیات الخندق را صرفاً بر اساس آمار رسمی ارائهشده توسط خود گروه – با در نظر گرفتن این نکته که صحت کامل این اعداد قابل تأیید مستقل نیست – بررسی و تحلیل کنیم.
تحریک طالبان پاکستان در بهار ۱۴۰۴ شمسی، عملیات سراسری الخندق را اعلام کرد. این کمپین برخلاف دورههای قبلی که عمدتاً در چند ولسوالی قبیلهای متمرکز بود، با هدف کاملاً متفاوتی طراحی شد: تبدیل جنگ به یک فشار فرسایشی دائمی بر کل ساختار امنیتی پاکستان. روش انتخابشده اجرای تعداد بسیار بالای حملات کوچک، سریع و کمهزینه در نقاط مختلف بود تا ارتش نتواند نیرو، تجهیزات و توجه خود را در یک یا دو جبهه متمرکز کند و مجبور شود در نقاط مختلف کشور هزینهٔ بالایی بپردازد.
در چند ماه نخست، یعنی بهار و تابستان ۱۴۰۴، این طرح بهطور کامل به نتیجه رسید. منحنی عملیاتی هر ماه صعودی بود. مناطق درگیر از پایگاههای سنتی وزیرستان و باجور فراتر رفت و به چترال، خیبر، بنو، لکی مروت، دیآیخان، تانک، پیشاور، سوات، کراچی، مکران و حتی بخشهایی از پنجاب و گلگت کشیده شد. در مجموع ۲۲ نقطهٔ جغرافیایی فعال شدند؛ عددی که پیش از این در تاریخ گروه بیسابقه بود.
اوج واقعی در ماههای محرم و صفر (مرداد و شهریور ۱۴۰۴) ثبت شد. در این یک ماه گروه ۳۶۰ عملیات از خود مخابره کرد؛ آماری که خودشان آن را بالاترین رکورد ماهانه در ۲۰ سال فعالیت اعلام کردند. میانگین روزانه به بیش از ۱۱٫۶ حمله رسید. در برخی روزها همزمان در ۱۲ تا ۱۵ نقطه عملیات گزارش میشد. ۱۳۳ مورد از این حملات فقط از نوع تکتیراندازی لیزری یا اسنایپر بود؛ روشی که هم دقت بالا دارد و هم ریسک تلفات خودی را به حداقل میرساند.
تلفات ادعایی نیروهای امنیتی پاکستان در همین دوره ۱۴۷۴ کشته و زخمی بود. این حجم و پراکندگی، ارتش را وادار کرد نیروی اضافی به مناطق قبیلهای و خیبرپختونخوا اعزام کند، صدها پاسگاه جدید ایجاد نماید و مسیرهای تدارکاتی را مدام تغییر دهد. هزینهٔ لجستیکی و عملیاتی دولت در این پنج ماه بهطور قابلتوجهی افزایش یافت.
از اوایل شهریور ۱۴۰۴، واکنش ارتش پاکستان وارد فاز جدیدی شد. حملات هوایی و پهپادی در وزیرستان جنوبی، شمالی و باجور بهطور روزانه انجام گرفت. یگانهای زرهی و پیاده به تانک، بنو و دیآیخان سرازیر شدند. همزمان، فشار سیاسی و عملیاتی سنگینی بر کابل وارد آمد تا مسیرهای مرزی بسته شود و پناهگاههای مرزی هدف قرار گیرند. نتیجهٔ این اقدامات در مهر ۱۴۰۴ کاملاً مشهود بود: تعداد عملیات به ۳۵۹ مورد رسید، یعنی فقط یک مورد کمتر از ماه قبل، اما روند صعودی برای اولین بار متوقف شد. چندین منطقه حاشیهای مانند سوات، کراچی و بخشهایی از پنجاب برای چند هفته آرام گرفتند. نورولی محسود، رهبر گروه، در یک پیام صوتی به کشته شدن تعدادی از فرماندهان میدانی اذعان کرد؛ نشانهای روشن از اینکه فشار دیگر فقط به تجهیزات، بلکه به ساختار فرماندهی هم رسیده بود.
در آبان ۱۴۰۴ (جمادیالاول و جمادیالثانی) تغییر ماهیت عملیات کامل شد. تعداد کل به ۲۹۵ مورد رسید. اما کاهش فقط در تعداد نبود؛ جغرافیا هم به شدت محدود شد. بیش از ۷۳ درصد عملیات در فقط چهار منطقه انجام گرفت: وزیرستان جنوبی با ۹۲ عملیات (۳۱ درصد)، وزیرستان شمالی با ۶۹ عملیات (۲۳ درصد)، تانک با ۳۸ عملیات (۱۳ درصد) و باجور با ۲۲ عملیات (۷ درصد). مناطق پنجاب، سند، کراچی، سوات، مکران و گلگت عملاً از نقشهٔ عملیاتی حذف شدند.
در مقابل، شدت هر عملیات بهطور چشمگیری افزایش یافت. تلفات ادعایی دشمن به ۷۳۰ نفر رسید (۳۹۶ کشته و ۳۳۴ زخمی)؛ یعنی میانگین تلفات در هر عملیات از ۱٫۱۵ نفر در اوج تابستان به ۲٫۴۷ نفر رسید، بیش از دو برابر. درگیریهای مستقیم و رو در رو که در مرداد و شهریور فقط ۱۲ مورد بود، در آبان به ۳۵ مورد افزایش یافت؛ یعنی تقریباً سه برابر.
این تحولات تصادفی نبودند. افزایش پوشش هوایی و پهپادی ارتش در مناطق باز و دشتی، هر حرکت کوچک را با آتش سنگین پاسخ میداد. از دست دادن کادرهای مجرب و فرماندهان میدانی در عملیات پراکنده، جایگزینی سریع را دشوار کرده بود. محدودیت دسترسی به مسیرهای تدارکاتی پس از فشار بر مرز دیورند و کاهش همکاری برخی حلقههای مرزی، لجستیک را پیچیدهتر کرد. در چنین شرایطی، ادامهٔ الگوی «حجم بالا – ریسک پایین» دیگر مقرونبهصرفه نبود. گروه بهطور آگاهانه تصمیم گرفت عقبنشینی جغرافیایی کند، از مناطق پرریسک خارج شود و تمام توان آتش خود را در مناطق کوهستانی سنتی متمرکز نماید؛ مناطقی که توپوگرافی پیچیده، کنترل هوایی را به مراتب دشوارتر میکند.
تا آذر ۱۴۰۴، عملیات الخندق همچنان ادامه دارد، اما با مشخصات کاملاً متفاوتی نسبت به بهار و تابستان. گسترهٔ جغرافیایی به چهار منطقه کاهش یافته، تعداد عملیات ۱۸ درصد کمتر شده، اما میانگین تلفات ادعایی در هر عملیات بیش از دو برابر شده است. تحریک طالبان پاکستان توانسته سطح کلی فشار بر دولت را حفظ کند، هرچند با روشی متفاوت از دورهٔ اوج خود. این تغییر تاکتیکی نشاندهندهٔ توانایی گروه در سازگاری با فشار سنگین ارتش و محدودیتهای لجستیکی است؛ سازگاریای که باعث شده کمپین الخندق، حتی پس از هشت ماه، همچنان فعال و مؤثر باقی بماند.
لازم به ذکر است که افزایش عملیاتهای تحریک طالبان پاکستان در مناطق سنتی میتواند نشانه گذار از یک گارد تهاجمی به گارد تدافعی نیز باشد، تحریک طالبان پاکستان با افزایش فشار نیروهای دولتی مجبور است تا در خانه خود با نیروهای دولتی پیکار کند.
گفتنیاست که تحریک طالبان پاکستان با توجه به فشار نیروهای دولتی و تجربه موفق گروههای جهادی و سلفی جهادی در بهکارگیری سازوکارهای امنیتی به ویژه در سوریه، عملیاتهای ترور مختلفی را در روزهای گذشته انجام داده و با برجسته کردن جناح امنیتی خود تحت عنوان استخبارات تحریک طالبان TIA تلاش میکند بیش از پیش به این مسئله توجه کند.



دیدگاه