مدیریت انگلیسی بر ادراک مردم منطقه

با بررسی دقیق بحران جدیدی که کشورهای غرب آسیا را فراگرفته، عملیاتی برای مدیریت ادراک و افکار مردم منطقه بیشتر نمایان می شود. اما این دسیسه ای انگلیسی چگونه می تواند تاثیرگذار باشد و راهکار مقابله با آن چیست؟ چه باید کرد تا همه در امنیت و رفاه زندگی کنند و جنگ از منطقه ما رخت بر بندد؟

هنوز خون هایی که داعش وهابی بر زمین ریخته خشک نشده بود که این بار موجی از جنایت و آشوب به سمت مناطق شیعه نشین در عراق و لبنان گسیل شد تا شیعه را با شیعه و لبنان را با سوریه، عراق را با ایران و برعکس دشمن کنند اما چرا؟ به گذشته نگاه کنیم؛ زمانی که انگلیسی ها وهابیت را در عربستان و بهائیت را در ایران ایجاد کردند. هدف نابودی همزمان شیعه و سنی در غرب آسیا بود.

اصل این جنگ شناختی بر این مبنا استوار شده که رهبران سیاسی تا فعالان فرهنگی هر کشور از کارویژه اصلی که حمایت از مردم و مبارزه با ظلم است خارج شده و به دنبال منفعت طلبی کشور را به آشوب بشکند. آنگاه قدرت مطالبه گری از حکومت ها به صفر نزدیک شده و نظارت دیگر معنایی نخواهد داشت. همین فراهم شدن مقدمات سرکوب کافیست تا در کوتاه مدت، یک کشور با چالشی روبرو شود که آن را کاهش شدید سرمایه های اجتماعی آن ملت می نامند.

در آن شرایط دیگر ریشه های همبستگی میان اقشار و فرزندان یک ملت به صفر نزدیک می شود و در کنار فقدان نظارت بر اعمال مسئولان و بی توجهی به خدمت رسانی به مردم تنها از هم گیسختگی اجتماعی است که به سراغ آن ملت خواهد آمد. بلایی که در ۱۶ سال گذشته بر سر عراق مظلوم آورند تا مردم را پذیرای یک آینده وحشتناک کنند.

عملیات موفق مدیریت ادراک در مصر
عملیات مدیریت ادراک و تغییر در نحوه شناخت یک ملت را در مصر دوران محمد مُرسی هم می توان دید؛ ابتدا وی را فریفتند، روحانیون و فعالان سیاسی به ویژه اخوانی ها را از مبارزه با ظلم به سمت دوستی با اسرائیل سوق دادند و از طرف دیگر بر مردم این نکته را القا کردند که برای رهایی از دولتی که پاسخگو نیست تنها یک راه وجود دارد و آن هم دیکتاتوری نظامی است.
درنتیجه همان مردمی که دیکتاتور نظامی قبلی را در میدان التحریر قاهره سرنگون کرده بودند برای ساقط کردن مُرسی، دست به دامان ارتشی شدند که سیسی را بر تخت پادشاهی نشاند و  اکنون شدت دوستی مصر با اسرائیل و خدمت رسانی نکردن دولت وی به مراتب از حسنی مبارک بدتر است. آنچه در مصر ده سال اخیر انجام شد همانا محصول تغییر قدرت شناخت در مردم به وسیله عملیات مدیریت ادراک است. 
در عراق، ایران و لبنان اگر با انگلیس مقابله نشود افق هولناکی برابر شیعیان قرار می گیرد.

چرا انگلیس چرا مدیریت ادراک
شدت ضربه ای که میرزای شیرازی تنها با یک خط نوشته بر صورت امپراطوری وسیع انگلیس کوبید به حدی بود که آنها دانستند تا زمانی که اسلام را از درون تهی نکنند و مبارزه با ظلم متوقف نشود هرگز نمی توانند منطقه ما را مانند هند و افریقا به سرزمین بردگان تبدیل کنند.
آنچه در سازمان های امنیتی انگلیس طراحی می شود با عنوان مدیریت افکار یا مدیریت ادراک بر این مبنا استوار است که قدرت شناخت و نحوه آگاهی مخاطب را از وضعیت پیرامونش کاملا دگرگون سازد. ارتباطات وسیع انگلیس با بسیاری از رهبران سیاسی و برخی از روحانیون سرشناس در سراسر جهان اسلام، زمینه اصلی برای اجرای عملیات مدیریت ادراک با هدف سلطه بر قدرت شناخت مردم است.

روندی که در بحران های متعدد منطقه از عراق و لبنان تا سوریه و ایران می توان دید. بخش اصلی همان ارتباطات وسیع انگلیس با افراد تاثیرگذار فرهنگی و سیاسی است، اما در گام بعدی رسانه ها هستند که بخش های دیگر عملیات را پیاده سازی میکنند.
از امپراطوری انگلیس تنها سازمان امنیتی و رسانه های خبری آن باقی مانده اما همین دو ابزار کافیست تا به مدد آنها دولت لندن خود را بازیابی کند.
رسانه ها تنها بخشی از ماجرا هستند. شبکه بی بی سی فقط یکی از رسانه هایی است که همان اهداف جنگ شناختی را پیگیری می کند اما در جایگاه رهبری این عملیات سایر شبکه ها به نوعی از این رسانه تبعیت می کنند. شبکه هایی مانند الحره، ام بی سی عربستان، الحدث، نیل، ال بی سی لبنان و العربیه همه در همین مسیر فعال هستند.
به نقش لورنس انگلیسی که پایه گذار رژیم مجعول سعودی در عربستان است باید دقت کرد. هم او بود که مرزهای ساختگی در میان عرب زبانان را طراحی کرد. به نقش دولت لندن در تشکیل اسرائیل فکر کنیم که بعد از اشغال فلسطین توسط انگلیسی ها  و با کمک آنها روی داد.

محور اصلی، مسئولان وفادار به انگلیس
بخش اصلی در عملیات مدیریت ادراک همانا سیاسیون و مسئولان ارشدی هستند که گرفتار در قلاده های طلای انگلیس، به کشور و میهن خویش خیانت می کنند چه مغرضانه و چه غافلانه. از این دست اشخاص همیشه در ایران داشته و داریم و نمونه های هفت کفن پوسانده آنها را می توان در سیمای خناس افرادی مانند حسن تقی زاده، فروغی، میرزا آقا خان نوری، ضیاء الدین طباطبایی و… دید.
قدرت اصلی انگلیس میراثی است که از دوران استعمار برای انگلیس باقی مانده و آن طرحی نیست جز نفوذ در بخش هایی از روحانیت شیعه و خریدن نخبگان سیاسی منافق در جهان اسلام. دو قرن تلاش کردند تا اسلام را بشناسند و نتیجه آن تحقیقات و طراحی ها اکنون در منطقه یکی بعد دیگری پیاده میشود. وهابیت، دولت سعودی، اسرائیل، داعش، و در نهایت جنگ شیعه با شیعه.

روش هایی که انگلیس انجام می دهد نه پیچیده و نه آنچنان نیازمند عقل قوی است بلکه نمونه های مشهور آن در صدر اسلام توسط معاویه بن ابوسفیان هم می توان خواند. حیله هایی که معاویه در جنگ صفین به کار برد را همه به یاد داریم. معاویه با پرداخت وعده و طلا توانست سردار لشگریان امام حسن (ع) را نیز بفریبد و با خود همراه سازد.

مشکل در نبود نظارت مردمی بر مسئولان و آگاهی نداشتن ملت ها از دسیسه هایی است که هدفی جز ویرانی و ستمگری ندارند.

انگلیس را عقب بزنیم
دو راهکار برای مبارزه با نفوذ انگلیس می توان در نظر گرفت؛ اول آگاهی دادن به مردم در خصوص نحوه فعالیت انگلیس در جنگ شناختی و دوم حمله سراسری و شدید به منافع کلان و اصلی اقتصادی انگلیس.
به یاد آوریم در ماجرای تنباکو و نیز در زمان استقلال هند هنگامی لندن عقب نشست که آسیب اقتصادی دید. مهم این است که انگلیس در یک دوراهی میان نابودی خود و رفتن از جهان اسلام گرفتار شود تا چشمه فتنه گری در اسلام برای همیشه خشک شود.

در حقیقت شر فرهنگی انگلیس به مراتب از بمب اتمی آمریکا بدتر و خطرناک تر است. غبار اتمی را ظرف چند سال زدودند اما هنوز هم شر جنگ شناختی ابوسفیان و معاویه را نتوانستیم پاک کنیم.

اگر معاویه در پاکستان و شام دوباره احیا شد و داعش و القاعده را ایجاد کرد بخاطر خروج شیطان از آستین انگلیس بود. تا انگلیس در جهان اسلام منشاء اثر است همان معاویه ها  هم همیشه بازتولید و تکثیر می شوند تا عدالت و آزادی که اسلام به ارمغان آورد در تاریکی دیکتاتورها یا سیاهی نماد داعش از نظرها دور شود. داعش های فرهنگی و منافع انگلیس.