مثالی از سیره اسلامی در برخورد با داعش
در شرق تلعفر هستیم! خورشید کمی پیشتر غروب کرده است و هوا رو به تاریکی است… روی جاده با احتیاط به پیش می رویم. بمب های ائتلاف ، حفره هایی بر روی جاده ایجاد کرده است به عمق چند متر. باید مراقب باشیم که در آن ها سقوط نکنیم…
در شرق تلعفر هستیم! خورشید کمی پیشتر غروب کرده است و هوا رو به تاریکی است… روی جاده با احتیاط به پیش می رویم. بمب های ائتلاف ، حفره هایی بر روی جاده ایجاد کرده است به عمق چند متر. باید مراقب باشیم که در آن ها سقوط نکنیم…
ساعتی است نبرد فروکش کرده است اما دود و آتش به آسمان بلند است از زیر آوارها…
به مجموعه ای از نیروهای لشکر شانزدهم ارتش می رسیم. دور وانتی را گرفته اند… به سختی می توانم بفهمم چه می گذرد.
پیاده می شویم تا هم نمازی اقامه کنیم و هم سر و گوشی آب بدهیم. جلو می رویم.
تعدادی زن و دختر جوان که برخی شان نقاب زده اند در عقب وانت نشسته اند و دو مرد میانسال و مسن (که بعد می فهمم افرادی امین از اهل سنت تلعفر هستند) نیز کمی با فاصله روی پله خانه ای نشسته اند.
هوای شهریور است و خود به اندازه کافی خفه کننده؛ دود و آتش نبرد اما حرارت هوا را دوچندان کرده است.
رگبار گلوله های رسام داعش مکررا هوا را می شکافد و به آسمان می رود. روشن است که در این لحظات آخر حضور در شهر، قصدشان از این کارها بالابردن روحیه باقی مانده نیروهایشان در یکی دو محله پاکسازی نشده شمال شرقی تلعفر است.
زنان و دختران جوان اما از ترس فریاد می کشند. از سربازی که بعدا میفهمم از ترکمن های شهر است می پرسم از خانواده های آوارگان هستند!؟
می خندد
می گوید نه! خانواده های اعضای داعش هستند که موفق نشده اند خودشان را به مناطق تحت سیطره پیشمرگه برسانند و به اسارت ما درآمده اند.
هنوز در حال ادامه دادن است که افسر جوان ترکمنی از اهالی تلعفر جلو می آید و بطری های آب همراهش را میان دخترکان و زنان تقسیم می کند و همزمان زیر گریه می زند.
همگی تعجب می کنیم! با خودم فکر می کنم چه شده است!؟ آیا نسبتی با خانواده های داعشی دارد!؟!
هنوز ذهنم مشغول است که با گریه ادامه می دهد:
بنوشید…. تشنه نمانید
روزی که پدرانتان و همسرانتان و بردارانتان به تلعفر هجوم آوردند، مادر و خواهرم که آواره دشت و کوه شده بودند از تشنگی مردند.. بنوشید و تشنه نمانید…
گریه می کند… نه او که همه جمع و ستاره های آسمان…
و حالا حتی صدای هق هق گریه این دخترکان جوان هم از زیر پوشیه های سیاه به گوش می رسد…
…اقامه می بندم. الله اکبر
پ.ن:
? بنی آدمی چه قابلیت هایی دارد… گاه نزدیک به مرزهای رحمانیت الهی، گاه در قعر درکات درندگی شیطانی
از کانال تلگرامی مُنبثّات https://t.me/MasoumiNotes
*عکس تزئینی است
دیدگاه