نکاتی پیرامون استقلال اقلیم کردستان عراق
الگوی تضعیف کشورهای خاورمیانه سالهاست در جریان است. در این مسیر، تغییر الگوی تشکیل کشورها بر اساس ملیت به تشکیل کشورها براساس قومیت کاملا مشهود است.
استراتژی تشکیل کشورها بر اساس قومیت، از دو جهت برای قدرت های پشت پرده سود دارد. اول قابلیت تحریک براساس قومیت گرایی و درگیر بودن همیشگی قومیت هاست و دوم این نکته که هیچ قومیتی در عصر جدید وجود ندارد که بزرگتر از و قوی تر از قدرت های ملی کنونی باشد.
بارزانی و حزبش از باهوش ترین و منعطف ترین سیاسیون در معادلات خاورمیانه هستند، در محل مناسب به ویژه با استفاده از رسانه، واقعیت ها را پنهان کرده اند یا فضایی غبارآلود را برای پوشاندن تناقضات ایجاد میکنند. برای مثال چگونه شخصی که خود بیش از ۲۵ سال تنها حاکم اقلیم بوده و بیش از یک سال است فراتر از قانون در حال حکمرانی است، می تواند دولت مرکزی (که کردها نیز قسمتی از آن هستند) را دیکتاتور بنامد؟
هوش مسئولان اقلیم در همکاری با ترکیه نیز بسیار جالب است، بازی با ترکیه که میتوان آن را متضرر ترین کشور در تحولات سوریه نامید، آنقدر ماهرانه صورت گرفت که اردوغان که تا چند ماه پیش از نزدیک ترین دولت های منطقه به اقیلم کردستان بود، اکنون به دشمن خونین اقلیم بدل شده است.
حزب حاکم بر اقلیم کردستان با دست گذاشتن بر قومیت، به بهانه همان چیزی که خود سالهاست برای مردم فراهم کردند، خواستار جدایی هستند. در این مسیر آنها از ناعدالتی های دولت مرکزی علیه خود حرف میزنند، در حالی که با جستجویی در اخبار اقلیم کردستان، عدم پرداخت حقوق ها، فسادهای مالی و انسانی و …. در اقلیم به سادگی قابل مشاهده است.
اما این ساده انگاری است که فرض کنیم مسئولان اقلیم با علم به محاصره بین کشورهای عراق و ایران و ترکیه و سوریه که به سادگی میتوانند اقلیم را تحریم زمینی و هوایی کنند، دست به استقلال بزنند… در این برهه حتی اگر کردهای ترکیه، ایران یا سوریه نیز به اقلیم بپیوندند، به علت عدم دسترسی به مرز جدید یا دریای آزاد، باز هم تفاوتی ایجاد نخواهد شد.
محتمل ترین حدس این است که اگر عزم قدرت های پشت پرده، قدرت دادن به کردها باشد (و نه نابودی آنها) باید منتظر اجرای پلان بعدی تحولات خاورمیانه در ترکیه، یا عراق باشیم. در این پلان باید منتظر ایجاد منطقه سنی نشین عراق (ایجاد دسترسی کردستان به عربستان) یا تغییر حاکیمت و یا تقسیم ترکیه (ایجاد دسترسی کردستان به آذرباییجان یا گرجستان) باشیم (هرچند سوریه نیز آنچنان هنوز پایدار نشده است).
آنچه فعلا از تحولات و اوضاع میدانی بر می آید، عقلانیت در پیش برد سریع مقدمات جدایی اقلیم کردستان است. مسئولان اقلیم به دلیل افول داعش (که منجر به ایجاد همبستگی بیشتر کردها و پوشاندن فسادهای اقلیم شد) این همه پرسی را اجرایی کردند تا این پیروزی را برای موقعیت مطلوب نگه دارند. در این راستا، مسئولان اقلیم آنقدر عجله دارند که هنوز تعداد واجدان شرایط رای دادن مشخص نشده است تا بتوان درصد مشارکت و نسبت آرا را مشخص نمود.
نکته مهم بعدی در احتمال عدم ناپایدار سازی وضعیت منطقه، اسرائیل می باشد. جدا از نقش مثبت دو بازیگر منطقه ای (اسرائیل و عربستان) در جدایی کردستان، باید به این نکته توجه کرد که اسرائیل قسمت اعظم نفت مورد نیاز خود را از اقلیم کردستان و ترکیه تامین میکند. هرچند جایگزینی نفت اقلیم و ترکیه با نفت کشورهای دیگر همچون عربستان میتواند صورت بگیره اما طبیعتا باعث ناپایداری های مقطعی خواهد شد. هرچند در این الگو، میتوان نزدیک تر شدن چند ماه اخیر عربستان و اسرائیل رو هم توجیه کرد البته در پلان بزرگتر می توان گفت که هماهنگی دولت های ایران و عراق در ایجاد وقفه نفتی ( یا حتی به صورت غیر تعمدی به خاطر تحولات خاورمیانه) میتواند شوک قابل توجهی به قیمت نفت وارد کند.
به صورت کلی داستان استقلال اقلیم کردستان، جدی تر از اونه که بشه ازش چشم پوشی کرد یا اون رو تنها بلوفی برای فشار بیشتر اقلیم بر دولت مرکزی دونست، ولی در این مسیر، باید شاهد تغییرات گسترده ای در خاورمیانه باشیم که زمانی طولانی رو می طلبه. بارزانی ها هرچند چند ماه قهرمان ملت کرد میشن، اما با وضعیت فعلی، اگر زیاده روی کنند، تحت فشارهای زیاد قرار خواهند گرفت. تغییر دولت در ترکیه، تجزیه عراق یا سقوط سوریه از الزامات موفقیت تاسیس اقلیم کردستان هست؛ البته اگر قصد اصلی از تحولات، ایجاد درگیری بین کردستان، ترکیه، عراق، سوریه و ایران نباشه.
طبیعتا در این مسیر، برخی کوتاه فکر به ایران به عنوان ناجی اربیل این خرده را خواهد گرفت که چرا نگذاشتند که پاییتخت اقلیم به دست داعش سقوط کند تا بعدا افراد دیگر یا دولت مرکزی بر آن مسلط شود؛ ولی انسانیت بالاتر چنین تصمیمات سیاسی است…
و نکته آخر اینکه برخی طرفداران رفراندوم، از “حق” کردها در داشتن کشور کردستان سخن می گویند! بله طبق قانون، اقلیم میتواند با ساز و کاری مشخص، از عراق جدا شده و کشور تشکیل دهد، اما آیا این به “مصلحت” است؟ حقی که از آن سخن گفته می شود، قوانینی خود نوشت هستند، طبیعا در این راه، بسیاری از دولت ها نیز “حق” خود میدانند که عکس العمل مناسب صورت دهند، حتی اگر به مصلحت نباشد….
دیدگاه
استقلال طلبی روش جدید استعمارگران است که به اقوام مختلف در غالب آزادی خواهی و کشور داشتن تحمیل می کنند. و اگر خوب است در آمریکا بیست ایالت از جمله کالیفرنیا تقاضای جدایی به مجلس داده اند و مدام رد می شود.خوب بروند به آنها استقلال بدهند. و در انگلیس هم به همین منوال. اینها با تقسیم کردن کشورها قصد دارند مستعمره های جدید بسازند زیرا کشورهای کوچک نمی توانند از خودشان دفاع کنند لذا باید از آنها کمک بخواهند که اینجاست که استعمار جان و مالشان را می گیرد.