یادداشت: تحلیلی بر جنگ اخیر مقاومت فلسطین و اسرائیل
تقابل اخیر مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی از جمله جنگهای نامتعارف و پیچیده در منطقه غرب آسیاست که دارای ابعاد مختلفی میباشد و تحلیل آن به فهمی حقیقی از موقعیت و شرایط این منطقه نیاز دارد.
تقابل مقاومت فلسطین و اسرائیل با کنترل نوار غزه توسط جنبشهای حماس و جهاد اسلامی در سال ۲۰۰۷ میلادی، از اقدامات چریکی و خرد خارج شده و صورت کلیتری در مدل نامتقارن به خود گرفته است. این تقابل تاکنون چندین بار شکل گرفته است و در آخرین تقابل که از روز ۲۰ اردیبهشت سال ۱۴۰۰ آغاز شد، رژیم صهیونیستی خسارات بسیار سنگینتری را نسبت به دفعات قبل متحمل شده است.
این ضربه در شرایطی به بدنهی اسرائیل وارد شد که این رژیم از لحاظ سیاسی نیز در شرایط مطلوبی قرار ندارد و در دو سال گذشته چهار انتخابات پارلمانی ناموفق را پشت سر گذاشته و در هر حال حاضر با دولت وحدت ملی اداره میشود.
از این منظر جوانب این جنگ را بررسی میکنیم و با ذکر چند مورد به ابعاد این تقابل میپردازیم:
۱- مشکلات داخلی طرفین:
مشکلات اقتصادی، الحاق ۳۰ درصد از کرانه باختری به اسرائیل، تنش با دیوان بینالمللی لاهه برای تحقیق از اسرائیل در زمینه جنایت جنگی علیه فلسطینیها، رویارویی با ایران در منطقه از جمله موضوعاتی است که رژیم صهیونیستی را در معرض فشار جدی قرار داده است و حالا جنگ با فلسطینیها که منجر به ناامنی گسترده و تبعات دیگر از جمله مهاجرت معکوس صهیونیستها به اروپا و… شده است را بایستی به این موارد اضافه کرد.
بنابراین اسرائیلیها در شرایط مناسبی برای ادامه جنگ قرار ندارند و بهنظر میرسد که درخواستهای آنها از آمریکا، مصر و سایر کشورهای عربی برای میانجیگری در روزهای آتی پررنگتر شود.
از طرف دیگر تحمل یک جنگ طولانی برای ساکنان نوار غزه نیز ناگوار و دشوار است. آنها به دلیل محاصره همه جانبه اسرائیل و همراهی مصر با صهیونیستها، شرایط معیشتی سختی را در یک منطقه کوچک و با تراکم جمعیتی بالا تحمل میکنند و این شرایط منجر به این شده است که هر حمله هوایی اسرائیل به این باریکه به راحتی تلفات و خسارات زیادی را به دنبال داشته باشد.
به هر روی، بصورت کلی با توجه به موضوعات ذکر شده، در تقابل اخیر شاهد یک تغییر موازنه جدی هستیم و در نبردهای فلسطین اشغالی دیگر ارتش اسرائیل یکهتاز میدان نیست و راکتهای گروههای مقاومت فلسطینی به اندازهای توسعه پیدا کردهاند که تمام شهرکهای اشغالی را در زیر آتش خود قرار میدهند. همچنین مقاومت فلسطین نیز همانند سایر جنبشهای منطقه به پهپادهای انتحاری مجهز شده است و در نیروی زمینی نیز به آمادگی کافی برای مقابله با عملیاتهای زمینی ارتش رژیم صهیونیستی دست پیدا کرده است.
۲- اهداف حملات راکتی مقاومت و حملات هوایی اسرائیل:
در خصوص حملاتی که مقاومت فلسطین به شهرکهای اشغالی انجام میدهد بایستی گفت که هدف مقاومت از شلیک راکت به سمت شهرکهای اشغالی تنها مسئله “اصابت” نیست، چرا که ارتش صهیونیستها به دقیق ترین تجهیزات نظامی و سامانه مشهور به “گنبد آهنین” مجهز شده است تا بتواند با همین نوع از حملات مقابله کند و با توجه به استنادات تصویری و آمارهای رسمی از درگیریها میتوان گفت این سامانه در مقابله با حملات راکتی ۵۰ درصد موفق عمل کرده است.
از جمله اهدافی که مقاومت از انجام حملات گسترده و مداوم راکتی دنبال میکند مواردی نظیر ایجاد ناامنی شدید، هرج و مرج در فعالیتهای ساکنان، تعطیلی فرودگاهها و بنادر و مناطق تجاری و… است که میتوان گفت تا حد مناسبی این اهداف محقق شده و در صورت تداوم حملات مقاومت بازدهی آن افزایش مییابد.
مقاومت فلسطین در این حملات شهر اشدود را که یکی از گذرگاههای مهم وارداتی اسرائیل است را به تعطیلیهای ناخواسته کشانده و منجر به انتقال پروازهای فرودگاه بن گوریون به سایر فرودگاه شده است. مناطق تجاری تل آویو نیز با تعطیلی و کاهش فعالیت مواجه شدهاند و خط حمل و نقل جنوب اسرائیل نیز در بعضی از حملات مورد تهدید جدی واقع شده است. این اقدامات منجر به تظاهرات جمعی از صهیونیستها در تل آویو برای توقف جنگ شده و برخی دیگر روی به مهاجرت به سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی آوردهاند.
از سوی دیگر در مقابل حملات مقاومت، روزانه شاهد بمبارانهای سنگین اسرائیل علیه نوار غزه هستیم که با هدف تخریب ساختمانهای اصلی، تخریب تونلهای زیرزمینی، افزایش تعداد تلفات غیرنظامیان، ایجاد وحشت و فشار داخلی به مقاومت فلسطین انجام میشود.
به طور کلی شلیک راکت از باریکهی غزه به اهداف نزدیک، آن هم با وجود رصد اطلاعاتی گسترده و سامانههای پدافندی گسترده و قوی ارتش رژیم صهیونیستی و همچنین توان بالای این ارتش در حمله سریع به مبدا حمله، کار بسیار سخت و پیچیدهای است که مقاومت فلسطین با احداث تونلهای زیرزمینی و طراحیهای مختلف در شلیک راکتها قصد انجام هرچه بهتر حملات علیه رژیم صهیونیستی را دارد و تاکنون تا حد بسیار بالایی موفق به این کار شده است.
۳- نبرد تا کجا ادامه دارد؟
حجم حملات راکتی مقاومت فلسطین در روزهای گذشته گویای این موضوع است که جنبشهای فلسطینی با کمک متحدین خود توان نظامی خود را افزایش دادهاند و آنقدر راکت دارند که میتوانند هفتهها جنگ را همینگونه ادامه دهند. بنابراین گذر زمان به اندازهای که برای اسرائیل مهم است برای مقاومت مسئله نیست. حال ممکن است برخی این تصور را داشته باشند که تلفات انسانی نوار غزه از مناطق اشغالی بیشتر است و در نتیجه گذر زمان به نفع مقاومت نیست. اما این نگاه ترجیحا صحیح نیست و علل تلفات بالای فلسطینیها را باید در دو مورد جستجو کرد: الف- بمبارانهای هدفمند اسرائیل ب- تراکم بالای جمعیت و وسعت کم نوار غزه (۳۶۰ کیلومترمربع) نسبت به مناطق اشغالی (بیش از ۲۰۵۰۰ کیلومترمربع).
اینکه جنگ تا چه زمانی ادامه دارد، مشخص نیست اما اتمام آن در دو صورت خواهد بود: الف- فرسایشی شدن جنگ، که در این صورت دو طرف راضی به اتمام درگیری خواهند بود. ب- رخ دادن اتفاقی خاص که یک طرف را ناچار به کوتاه آمدن در جنگ کند.
این اتفاق میتواند یک ترور، یک انفجار، یک میانجیگری بینالمللی، عملیات زمینی علیه نوار غزه و به تبع آن ورود متحدین مقاومت فلسطین به جنگ باشد.
دیدگاه