دورنمای حمله به مواضع آمریکا در خاک سوریه
در روزهای اخیر و پس از حمله آمریکا به مواضع گروه های مقاومت در مرز عراق و سوریه، شاهد حمله تلافی جویانه این گروه ها به مواضع آمریکا در خاک سوریه بودیم. هر چند حملات گروه های مقاومت به مواضع آمریکا به طور معمول در خاک عراق صورت می گرفت و این حمله که به فاصله کمی از حمله آمریکا صورت گرفت را اکثر کارشناس ها پاسخ به حمله آمریکا دانستند، اما تکرار این حملات به مواضع آمریکا در خاک سوریه تنها به فاصله چند روز پس از دور قبلی حملات نشان از برنامه دیگری دارد.
ابتدا این که حملات به مواضع آمریکا آن هم به صورت مکرر در سوریه که سابقه این حملات در آن نبوده نشان از آن دارد که این اقدام با برنامه ریزی قبلی صورت میپذیرد و نه تنها به دلیل پاسخ های مقطعی ناشی از حمله آمریکا به مواضع مقاومت. آنچه مسلم است حمله آمریکا برای چندمین بار به مواضع گروه های مقاومت، جبهه مقاومت را به این نتیجه رسانده که این سلسه حملات را زودتر و در فضای ناشی از حمله آمریکا آغاز کند.
نکته دیگری که مسلم است حملات قبلی در عراق و شروع حملات در اربیل و سپس در سوریه نمیتواند پازلی جدا از هم باشد و گروه های مقاومت در حال مخابره این پیام به آمریکا هستند که زمان انتخاب گزینه های سخت فرا رسیده و غیر از عراق دیگر اربیل و سوریه هم نمی تواند برای آمریکا امن باشد.
- حملات راکتی به پایگاه آمریکا در استان دیرالزور سوریه
- حمله راکتی به نیروهای ائتلاف آمریکایی در میدان نفتی العمر
حال سوال اینجاست این حملات و این نا امنی چه پیامدی برای آمریکا و همپیمانان آن دارد.
نخست نظر به این که ارتش آمریکا ارتشی است که به قول خود گران می جنگد و واحد های پشتیبانی آن همیشه باید فراهم باشد، تکرار این حملات هزینه های نظامی و هزینه های روانی و احتمالا در آینده هزینه های انسانی را به شدت برای آمریکا بالا میبرد. باید در پاسخ به فرضیه پاسخ آمریکا اعلام کرد که اول آنکه آمریکا نمی تواند به طور دائم در حالت آماده باش و ناامنی دائمی در کشوری که به عنوان اشغال گر در آن است به سر ببرد. دوم آنکه آمریکا شانس خود را قبلا برای پاسخ دادن به گروه های مقاومت با هدف تغییر رویکرد آنان آزموده است که متوجه شده این حملات از پیش برنامه ریزی شده است و با این حملات مقطعی قابل توقف نیست و آنان مصمم اند گزینه خروج از منطقه را به هر نحوی به آمریکا تحمیل کنند.
پیامد بعدی برای هم پیمانان آمریکاست، که اولین جریانی که تحت تاثیر این خروج قرار میگیرد کردهای خودمختار تحت حمایت آمریکا در سوریه هستند. کردهای سوریه هرچند قبلا نیز در جامعه عربی سوریه تنیده شده بودند اما درصد زیادی از جمعیت و اجتماع سوری ها را تشکیل نمیدادند و پس از سالها سیطره توسط داعش و دیگر گروه های تروریستی تکفیری پشتوانه اجتماعی و جمعیتی قوی ندارند که بتوانند پس از خروج آمریکا به پشتوانه آن مناطقی را که اشغال کردهاند، که مساحت کمی هم نیست را حفظ نمایند.
با توجه به اینکه منابع نفتی سوریه در مناطق عرب نشین تحت اشغال کردها قرار دارد و استخراج کننده و مشتری آن نیز شرکت های آمریکایی هستند؛ باز پس گیری منابع نفتی سوریه توسط دولت این کشور پس از خروج آمریکا از منطقه دور از دسترس نیست. اتفاقی که به تقویت دولت سوریه کمک شایانی میکند و موجب تسریع در روند بازپس گیری دیگر مناطق اشغالی این کشور میشود.
پیامد بعدی متوجه ترکیه خواهد شد، اول آنکه خروج آمریکا باعث پیش روی ارتش سوریه خواهد شد و این پیش روی باعث عقب نشینی گروه های کرد و دیگر تروریست ها به سمت خاک ترکیه میشود که این اقدام افزایش هزینه های امنیتی و اقتصادی برای ترکیه را در پی خواهد داشت.
دوم آنکه نفت استخراجی از مناطق خارج از کنترل دولت سوریه از مسیر ترکیه و بعضا توسط دلالان ترک معامله میشد و منابع حاصل از آن معمولا صرف حقوق تروریست های تحت نظارت ترکیه می شد که قطع این شریان می تواند فشار مالی مضاعفی به ترکیه در این شرایط وارد کند.
پیامد بعدی متوجه رژیم صهیونیستی می شود. زیرا که این رژیم علاوه بر هماهنگی با ارتش آمریکا در سوریه جهت حملات هوایی گاه و بی گاه به مواضع ارتش این کشور، در دراز مدت و جهت تامین موجودیت این رژیم نیز بر روی حضور آمریکا در سوریه حساب باز کرده بود. حال آنکه خروج آمریکا تحت فشار گروه های مقاومت می تواند نقطه امیدی برای جبهه مقاومت باشد و برنامه های این جبهه را برای رژیم صهیونیستی را نیز تسریع ببخشد.
قدر مسلم حمله گروه های مقاومت به آمریکا در سوریه پیامدهای چند بعدی برای تمام کشورهای منطقه دارد، پیامدهای پیچیده ای که باید منتظر بود و در گذر زمان به دست بازیگران منطقه شاهد آن بود.
دیدگاه