آلترناتیو روسیه و رقیب ایران! چرا عربستان نفوذ خود را در آسیای مرکزی تقویت می کند؟
مهم ترین انگیزه سعودی از نفوذ در آسیای مرکزی خصوصا تاجیکستان، تضعیف جایگاه ایران و محکم کردن جای پای خود به عنوان آلترناتیو نفوذ قدرت های سنتی در این منطقه و بهره برداری سیاسی و اقتصادی از تعامل با چین و کنار زدن روسیه و ایران است.
آگوست گذشته، شوکت میرضیایف، رئیس جمهور ازبکستان، با بسته ای از معاملات سخاوتمندانه که در جریان سفرش به عربستان سعودی و دیدارش با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به دست آورد، به کشورش بازگشت. زیرا سعودی ها قول پروژه هایی به ارزش ۱۴ میلیارد دلار در ازبکستان را داده بودند که شامل وعده هایی مثل تولید سخاوتمندانه گاز طبیعی در ازبکستانِ سرشار از منابع گاز و همچنین تعهد عربستان برای افزایش مهاجرت کارگران ازبکستان جهت کار در این کشور نیز می شد. با این حال، مهمترین قراردادی که میرضیایف در ریاض امضا کرد، پروژه ساخت بزرگترین مزرعه بادی جهان در ازبکستان است که انتظار می رود در زمانی که این کشور از کمبود مزمن انرژی رنج می برد، انرژی ۱.۶۵ میلیون خانه را تامین کند. ازبک ها در حالی منتظر قطعی سنتی برق خود در زمستان هستند که تابستان گرمی را پشت سر گذاشته اند و این پروژه در حالی انجام شد که به نظر میرسد تعهد روسها برای ایجاد نیروگاه هستهای ۱۱ میلیارد دلاری در منطقه شرقی بخارا به دلیل قرار گرفتن مسکو تحت تحریمهای بینالمللی که پس از جنگ اوکراین تشدید شد، نامشخص شده است. پس از آن، این قرارداد به عنوان فعالیت جدی عربستان با هدف تقویت نفوذ ریاض در آسیای مرکزی در حالی ظاهر شد که آسیای مرکزی علاوه بر اینکه حوزه نفوذ روسیه و چین محسوب می شود، منطقه مهمی برای حضور ایران و ترکیه نیز می باشد و فعالیت سعودی برای نفوذ در این منطقه، به نظر می رسد تنها به ازبکستان محدود نمی باشد.
عربستان دروازههای آسیای مرکزی را میکوبد!
عربستان سعودی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، از نزدیک شدن به کشورهای آسیای مرکزی به دلیل تمایل شدید برای گسترش نفوذ دینی خود در بین مسلمانان منطقه دریغ نکرد، به ویژه پس از دهه ها تسلط اتحاد جماهیر شوروی سکولار بر این منطقه. به همین دلیل سال های اول حضور سعودی شاهد گسترش در ساخت مساجد و مدارس دینی، تأمین مالی آموزش دینی و راه اندازی مؤسسات خیریه برای افزایش نفوذ عربستان در منطقه بود. با گذشت سالها، روابط دوجانبه چهره های مختلفی به خود گرفت. روابط اقتصادی بین عربستان سعودی و کشورهای آسیای مرکزی در سالهای اخیر عمیقتر شده است، به ویژه از زمانی که محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۷ به عنوان ولیعهد بر سر کار آمد. شاهزاده سعودی تلاشهای خود را برای افزایش نفوذ کشورش در آسیای مرکزی تشدید کرده است و دلیل این تلاش، تمایل به رقابت، مهار و محدود کردن نفوذ ایران، و کسب موقعیت در قلب منطقه است که بیش از پیش سرمایه های چینی را به خود جذب می کند. به عنوان مثال، پادشاهی سعودی پول خود را به تاجیکستان و قزاقستان تزریق کرده است، زیرا به دنبال این است که با سرمایه گذاری های خود در طرح کمربند و جاده چین، موقعیت مهمی را به خود اختصاص دهد و فرصتی را برای ایران باقی نگذارد. به همین دلیل، عربستان سعودی روابط خود را با قزاقستان توسعه داد و در مقابل “قاسم جومارت توکایف” رئیس جمهور آن نیز در جولای گذشته از ریاض بازدید کرد.
عربستان سعودی منبع مهم سرمایه گذاری و توسعه در قزاقستان است، زیرا ریاض به منابع طبیعی مهم این کشور علاقمند است. قزاقستان در ذخایر فلز تنگستن رتبه اول جهان و همچنین در ذخایر اورانیوم و سنگ کروم رتبه دوم را دارد، علاوه بر آن وجود ذخایر منگنز، نقره، روی و سرب در مرحله اکتشاف و توسعه می باشد. نزدیکی این کشور به بازارهای پررونق چین نشان دهنده یک فرصت عالی برای سرمایه گذاری برای بازرگانان سعودی است، زیرا قزاقستان می تواند بیش از ۱۰۰ نوع کالای تولیدی را در زمینه های مختلف، از آهن و فولاد گرفته تا مواد غذایی و کشاورزی ارائه دهد.
همزمان با قزاقستان، ریاض به ترکمنستان که هم مرز با ایران است، روی آورده است و به آن برای ساخت خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (TAPI) وام داده است. این پادشاهی چندین قرارداد همکاری با ترکمنستان دارد، از جمله موافقت نامه همکاری در زمینه امنیتی، موافقت نامه هایی در زمینه ورزش و خدمات هوایی، یادداشت های تفاهم در مورد تامین مالی پروژه ها در ترکمنستان بین دولت عشق آباد و صندوق توسعه عربستان سعودی و علاوه بر این یک یادداشت تفاهم مربوط به رایزنی های سیاسی.
در مورد تاجیکستان، اختلاف آنها با ایران در سالهای گذشته باعث شد تا روابط نزدیک تری با عربستان سعودی برقرار کند و دخالت عربستان سعودی شامل پیشنهادی سخاوتمندانه بود که «دوشنبه» نتوانست آن را رد کند و در ازای آن به عربستان فرصتی داد تا نفوذ خود را در آسیای مرکزی و در نزدیکترین کشور از نظر فرهنگی و زبانی به تهران، گسترش داده و نفوذ ایران را متوازن کند. سعودیها به سرعت به تامین مالی چندین پروژه زیربنایی در این کشور از جمله نیروگاه برق آبی پرداختند و صندوق توسعه عربستان سعودی از پروژههای رفاه اجتماعی به ویژه در زمینه آموزش حمایت کرد. علاوه بر این، بانک توسعه اسلامی عربستان منابع لازم برای ساخت یک بزرگراه جدید در بخش شرقی این کشور را فراهم کرد. روابط بین دو کشور خیلی زود به عرصه سیاسی نیز کشیده شد و سعودی ها دوشنبه را متقاعد کردند که در سال ۲۰۱۵ به «ائتلاف ضد تروریسم ریاض» بپیوندد.
با افزایش تحریم های بین المللی علیه روسیه و دشواری بهره مندی از روابط اقتصادی قوی قبلی با مسکو، ظرفیت های سرمایه گذاری عربستان سعودی فرصت خوبی برای حمایت از توسعه در کشورهای آسیای مرکزی فراهم می کند، به ویژه که این کشورها با چالش های متعددی در ارتباط با نوسانات قیمت نفت که بر اقتصاد آنها و اقتصاد شرکای تجاری آنها تأثیر گذاشته است، مواجه شده اند. این کشورها نیاز به تنوع بخشیدن به اقتصاد خود را به دور از نفت و گاز، با تکیه بر منابع گسترده و موقعیت استراتژیک خود دریافتند، زیرا آنها با هم پیوند حیاتی جاده ها و راه آهن را به چین تشکیل می دهند. در مورد عربستان سعودی، علیرغم فرصت های اقتصادی ارائه شده از سوی منطقه، رقابت با ایران همچنان برجسته ترین انگیزه ای است که مشارکت قوی ریاض در منطقه را در سال های اخیر افزایش داده است. هنگامی که در اواسط شهریور ماه سال جاری، رسانهها خبر امضای تفاهم نامه پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای را منتشر کردند، به نظر میرسید که این نتیجه طبیعی روابط خوب تهران با دو قدرت جهانی است که این سازمان را رهبری می کنند، یعنی چین و روسیه.
اما مهمترین بُعد این الحاق بالقوه این است که به تهران نفوذ بیشتری در آسیای مرکزی و افغانستان جنگ زده همسایه می دهد. تاریخچه روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی، به قبل از الحاق آنها به اتحاد جماهیر شوروی باز می گردد و از این رو فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به سرعت جایگاه مهم این منطقه را در تصورات ژئوپلیتیک تهران زنده کرد. تهران بر اساس پیوندهای فرهنگی و تاریخی چند صد ساله، برای کاهش انزوای بین المللی و ساختن اقتصاد خود پس از جنگ ایران و عراق، در پیوند با افزایش روند عملگرایانه تر در سیاست خارجی پس از رحلت امام خمینی، دوباره با کشورهای منطقه ارتباط برقرار کرد. از این رو ایران داراییهای ارزشمند بسیاری از جمله کریدورهای اقتصادی منطقهای را در اختیار کشورهای آسیای مرکزی قرار داد و زیرساختهای انتقال انرژی و فناوری ایجاد شد. ایران همچنین نیروگاه های برق آبی و خطوط لوله گاز ساخت و بنادر آن دسترسی این کشورها را به آب های بین المللی فراهم کرد و عبور کالاهای هندی به بازارهای آسیای مرکزی را تضمین کرد. در این زمینه می توان گفت یکی از مهمترین نمادهای نقش اقتصادی ایران در جمهوری های آسیای مرکزی، نیروگاه برق آبی «سنگ توده ۲» است که توسط شرکت های ایرانی در تاجیکستان ساخته و راه اندازی شده است، همچنین پروژههای زیادی توسط شرکتهای خصوصی ایرانی تأسیس شده است که مهمترین آنها امپراتوری اقتصادی بابک زنجانی، تاجر ایرانی است که متشکل از یک بانک خصوصی، یک شرکت هواپیمایی، یک شرکت تاکسیرانی و یک ایستگاه اتوبوسرانی و سایر نهادها است.
در قزاقستان که بارها میزبان مذاکرات بر سر برنامه هسته ای ایران بوده است، حجم تجارت با ایران از زمان افتتاح راه آهن شرق خزر در سال ۲۰۱۴ افزایش یافته است. در قرقیزستان، دو کشور در سال ۲۰۱۶ قرارداد همکاری ۱۰ ساله امضا کردند. همچنین در حاشیه اجلاس سران سازمان همکاری اقتصادی شهریور ماه گذشته، ایران قرارداد تبادل گاز با ترکمنستان و جمهوری آذربایجان امضا کرد و بر اساس این توافق، عشق آباد سالانه بین ۱.۵ تا ۲ میلیارد متر مکعب گاز به ایران صادر خواهد کرد تا مجددا از طریق شبکه خطوط حمل و نقل ایران به باکو صادر شود. علیرغم عدم تمایل ازبکستان به توسعه روابط با ایران، مشارکت دوجانبه بین دو کشوری که در روند صلح افغانستان مشارکت داشتند، در حال افزایش است. در سپتامبر گذشته، پس از ۱۸ سال یک رئیس جمهور ایرانی به ازبکستان سفر کرد و دو کشور قراردادهای همکاری در زمینه انرژی، حمل و نقل، صنعت، کشاورزی، ورزش، فرهنگ، بهداشت و گمرک را امضا کردند.
روابط کشورهای آسیای مرکزی هم با ریاض و هم با تهران در حال تعمیق است، اما با توجه به رقابت شدید بین دو قدرت، منطقه در حال تبدیل شدن به یک عرصه خشمگین برای درگیری ژئوپلیتیکی است. تاجیکستان را میتوان بهعنوان نمونهای از آن نام برد، زیرا تهران توانست روابط اقتصادی و اجتماعی خود را با دوشنبه بر اساس مخرجهای مشترک زبان و فرهنگ تقویت کند، اما سال ۲۰۱۳ اختلاف بزرگی رخ داد که به روابط دو کشور آسیب وارد کرد، زمانی که تهران بابک زنجانی را که در چندین پروژه بزرگ در تاجیکستان سرمایه گذاری کرده بود، پس از متهم شدن به اختلاس حدود دو میلیارد دلاری که از طریق تجارت نفت ایران از طریق بازار سیاه به دست آورده بود، زندانی کرد. تهران تاجیکستان را متهم کرد که دارایی های زنجانی را مصادره کرده و بدین ترتیب تهران را از بازپس گیری پول بدهی خود محروم کرد. در واکنشی جزئی به «خیانت به اعتماد» بین دو کشور در رابطه با موضوع زنجانی، ایران از محی الدین کبیری، مخالف تاجیک و رهبر حزب نهضت اسلامی تاجیکستان برای شرکت در کنفرانس سالانه وحدت اسلامی در دسامبر ۲۰۱۵ در تهران دعوت کرد. با توجه به تحریم حزب نهضت توسط دولت تاجیکستان در اوایل سال، دعوتی که وی دریافت کرد موجی از تنش دیپلماتیک بین دو کشور را برانگیخت. در سال ۲۰۱۷ اختلافات بین ایران و تاجیکستان تشدید شد تا جایی که دوشنبه طی یک فیلم مستند از تلویزیون دولتی تاجیکستان، تهران را متهم کرد که در کشتار بسیاری از شخصیتهای تاجیک در جریان جنگ داخلی تاجیکستان در سال ۱۹۹۰ دست داشته است. در همان زمان، ریاض از تنش و نزدیکی با دولت تاجیکستان بهره برداری کرد و در همان سال ۲۰۰ میلیون دلار برای ساخت پارلمان تاجیکستان و سایر ساختمان های دولتی اختصاص داد. ریاض همچنین پروژه های متعددی را برای ساخت مدارس تامین مالی کرد و همچنین از امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان به “اجلاس سران اسلامی عربی و آمریکایی” دعوت کرد. اگرچه روابط تهران و دوشنبه پس از سفر وزیر امور خارجه تاجیکستان به تهران و دیدار وی با حسن روحانی، رئیس جمهور سابق در سال ۲۰۱۹، در نهایت به حالت عادی بازگشت، اما نقش اقتصادی عربستان در تاجیکستان بهویژه با تشدید بحران اقتصادی ایران، نفوذ ایران در این کشور را متوازن کرد.
ریاض در حال تقویت نفوذ خود است
در اواسط سپتامبر ۲۰۲۲، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین برای اولین بار از زمان شیوع بیماری کرونا به خارج از کشور سفر کرد و مقصد او مشابه همتای روسی خود، ولادیمیر پوتین، شهر تاریخی سمرقند در ازبکستان بود که میزبان نشست سران سازمان همکاری شانگهای بود. اگرچه این مشارکت تلاشی برای ایجاد یک جبهه متحد علیه غرب در اوج تنش بین المللی که به دلیل جنگ در اوکراین و تنش در تنگه تایوان تشدید شده بود، به نظر می رسید، اما حرکت روسیه و چین نشانه های جدیدی از حرکت دو متحد قوی به سمت تعمیق نفوذ در آسیای مرکزی را نشان داد. در این اجلاس، پکن متعهد شد که پروژههای بزرگ بیشتری مانند مجتمع صنعتی «پینگچنگ» در ازبکستان با بودجه پکن به فهرست پروژههای قبلی در منطقه اضافه شود. علیرغم آنچه که حرکات چین نشان می دهد، نقش اقتصادی و نفوذ سیاسی پکن به طور پیوسته به قیمت نفوذ روسیه در حال گسترش است، این امر نافی این واقعیت نیست که این منطقه همچنان صحنه نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی روسیه است. رهبران آسیای مرکزی هنوز روی ردپای بزرگ روسیه در زمینه امنیتی به طور ویژه ای حساب می کنند. علاوه بر به کارگیری درصد زیادی از کارگران اهل کشورهای آسیای مرکزی در روسیه، اقتصاد آنها به حواله های ارسالی از روسیه مرتبط است. بنابراین ترس کشورهای آسیای مرکزی از واکنش رئیس جمهور روسیه، مواضع متفاوت آنها در قبال جنگ اوکراین را نشان داد. این در حالی اتفاق می افتد که رهبران منطقه تلاش می کنند پیامدهای خروج آمریکا از افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان را درک کنند.
در این فضا، عربستان سعودی که از زمان جنگ سرد همواره علاقمند به نفوذ خود در جهان اسلام بوده است، در پیامدهای جنگ اوکراین فرصتی برای افزایش نفوذ خود یافت. ریاض در قبال جنگ اوکراین موضعی بی طرفی اتخاذ کرد و در برابر تقاضاهای افزایش تولید نفت واشنگتن مقاومت کرد و سپس از قیمت بالای آن بهره کلانی برد. به گفته صندوق بین المللی پول، انتظار می رود اقتصاد عربستان سعودی در سال جاری ۷.۶ درصد رشد کند که مازاد مالی آن می تواند برای افزایش نفوذ سعودیها موثر باشد. در عین حال موفقیت میانجیگری عربستان در آزادی جنگجویان خارجی در اوکراین جایگاه دیپلماتیک آنها را در سطح بین المللی تقویت کرد.
در واقع تمایل ریاض برای حضور در آسیای مرکزی، یک منطق ژئوپلیتیک منطقه ای دارد. نفوذ چین بر اساس ابتکار کمربند و نقش ترکیه بر مشارکت اقتصادی و پیوندهای فرهنگی و زبانی متکی است، و قدرت نرم و استراتژی واشنگتن برای حمایت از تجارت در آسیای مرکزی وجود دارد. اکنون مهمترین چیز این است که آسیای مرکزی به منطقه ای درهم تنیده بین پروژه های ریاض و تهران تبدیل شده است، جایی که عربستان سعودی بیش از هر زمان دیگری معتقد است باید حرکت کند و از شرایط ایران که همچنان از شدت تحریم ها و اعتراضات رنج می برد، استفاده کند. به ویژه از زمانی که ریاض با ثبات تر، مرفه تر و مستقل تر از واشنگتن شده است و نقش روسیه با کاهش تدریجی روبروست. بنابراین عربستان سعودی مسیر جدیدی را برای تعامل با آسیای مرکزی به ویژه در زمینه های اقتصادی، تجاری و سرمایه گذاری در سطح منطقه و بین المللی آغاز کرده است و این مسیر در روزهای آینده نشان خواهد داد که تا چه اندازه به ثمر خواهد نشست.
منبع: الجزیره
پی نوشت:
همانطور که در این مقاله اشاره شده است، بنظر می رسد مهم ترین انگیزه سعودی از نفوذ در آسیای مرکزی خصوصا تاجیکستان، تضعیف جایگاه ایران و محکم کردن جای پای خود به عنوان آلترناتیو نفوذ قدرت های سنتی در این منطقه و بهره برداری سیاسی و اقتصادی از تعامل با چین و کنار زدن روسیه و ایران است.
علاوه بر نکات اشاره شده در مقاله فوق، باید توجه داشت که در سال ۲۰۱۷ سفیر وقت سعودی در تاجیکستان، آقای البادی به طور صریح اعلام کرد که از بزرگترین موفقیت های دیپلماتیک عربستان در دیپلماسی خارجی، بیرون کردن ایران از تاجیکستان بوده است. نکته قابل توجه این است که بهبود دوباره روابط تهران با دوشنبه، علیرغم تصور مسئولین ذی ربط ایرانی، هیچگاه جایگاه سابق ایران در این کشور را احیا نمی کند و لابی های قدرتمند سعودی در تاجیکستان مانعی بسیار بزرگ بر سر راه تعمیق نفوذ ایران در تاجیکستان می باشد. همان طور که اکنون در عرصه مسائل دینی و فرهنگی، دست برتر در تاجیکستان با عربستان سعودی می باشد! علاوه بر این مسئولین سعودی به طور گسترده و با برنامه ای منسجم در حال ایجاد و تعمیق روابط و لابی های خود در تاجیکستان و در کل منطقه می باشند. این دو امر در بازداشت سمپات های تاجیکستانی ایران توسط سیستم امنیتی تاجیکستان به وضوح خود را نشان داد و با وجود بهبود روابط تهران و دوشنبه، هیچ چشم اندازی در راستای تسهیل شرایط برای این افراد به چشم نمی آید. از طرفی باید این نکته را در نظر داشت که همزمان با نفوذ عربستان سعودی، تکه های دیگر پازل به پروژه تغییر موازنه قدرت های خارجی در آسیای مرکزی به سمت آمریکا، کمک می کند و موقعیت روسیه و ایران را در آسیای مرکزی روز بروز بیشتر تضعیف می کند.
بیشتر بخوانید:
پروژه مشترک سعودی، امارات و آمریکا موسوم به «نابودی ایران از داخل»
روابط آمریکا و تاجیکستان؛ ضرورت تغییر نگاه ایران به کشورهای آسیای میانه
دیدگاه
نباید اجازه بدیم عربستان وارد پیمان شانگهای بشه
ورودش به پیمان شانگهای مساوی با افزایش نفوذ این کشور در آسیای میانه که باید جلوش رو گرفت
ما باید سعودیها را به خودشان مشغول کنیم.
فعلا که برعکسه