یادداشت: داعش و القاعده به چه زبانهایی سخن میگویند؟
پایگاه تحلیل خبری “تحولات جهان اسلام” چندی قبل مقالهای تحت عنوان “مرکز ترجمه اسلامی، بازوی رسانهای القاعده” منتشر کرد که در واقع ترجمه آزاد از مقدمه مصاحبه Mona Thakkar با مدیر The Islamic Translation Centre (ITC)، نهاد متمرکز ترجمه تولیدات رسانهای القاعده میباشد که در وبسایت Midstone centre منتشر شده است.
در وهله نخست باید گفت که اگر این مقدمه همراه با مصاحبه منتشر شود، مخاطبان استفاده کاملتری از آن خواهند برد؛ اما نکته بعدی اینکه این مقاله با وجود توجه به یک مؤسسه جدید و فعال در عرصه رسانهای القاعده، از آسیبی که معمولا با حکایت “فیل در تاریکی” توضیح داده میشود، رنج میبرد.
به نظر میرسد نویسنده در تاریکی تنها بخشی از فیل را لمس کردهاست و آن بخش را تمام فیل در نظر گرفته و بر اساس آن تحلیل کرده است. نویسنده، (ITC) را به عنوان بازوی بخش ترجمه رسانهای القاعده در صحنه رقابت با نهادهای رسانهای داعش به تصویر کشیده که امری کاملا بهجا و درست است ولی درعین حال نتوانسته تا تصویر کامل، درست و روشنی از فضای ترجمه در القاعده و داعش بهدست دهد.
در ابتدای ترجمه فارسی مقاله آمده است: “در طی این سالها، مجموعههای رسانهای رسمی داعش و جوامع پشتیبانی غیرمتمرکز آنها مانند “اعلام”،”العزام”و “هلوموو” … انواع ابتکارات تبلیغاتی در زمینه ترجمه را ایجاد کردهاند.”
در این فقره نویسنده نام سه مؤسسه غیر رسمی یا مناصر داعش را در کنار هم آورده که در کار ویژه خود سنخیتی با هم ندارند و در اینجا میشد نام مؤسسات دیگری را در کنار هم دید.
در نقد این فقره باید گفت که به جز مؤسسه “هلمو” که تولیدات رسمی داعش را به انگلیسی ترجمه میکند، مسئله ترجمه برای دو مؤسسه دیگری که در این فقره آمده هدف اصلی تلقی نمیشود. در واقع نویسنده مؤسسات زیاد دیگر و مانند “هلمو” را میتوانست در کنار “هلمو” ذکر کند.
به عنوان نمونه، نویسنده میتوانست از مؤسسه “انفروا” یا “القتال” نام ببرد که تولیدات داعش را به هندی ترجمه میکنند. یا مؤسسه “النور” را نام ببرد که کارهای داعش را به فرانسوی ترجمه میکند یا به مؤسسه “العداله” و یا “التمکین” اشاره کند که تولیدات داعش را به بنگالی ترجمه میکنند یا مؤسسه “البشائر” را مثال بزند که تولیدات داعش را به زبان دیوهی (زبان رسمی کشور مالدیو) ترجمه میکند.
در این بین مؤسساتی مانند “نداءی حق” نیز کارهای داعش را به اردو و گاهی پشتو و هندی ترجمه میکنند البته خود تولیداتی نیز دارند، مؤسسه “راسته ری” هم به زبان کردی میپردازد، مؤسسه “المیدان” نیز علاوه بر ترجمه کارهای داعش به ترکی استانبولی، تولیداتی از جمله یک مجله مستقل نیز دارد.
البته مؤسساتی که کارهای داعش را به زبانهای مختلف ترجمه میکنند، به این مؤسسات ختم نمیشوند و داعش دستکم به ۲۶ زبان دنیا محتوا تولید میکند که البته بیشتر آنها ترجمه محتواهای رسانههای رسمی داعش میباشند. در واقع این مؤسسات به عنوان مؤسسات مناصر یا سمپات از سوی خود داعش هویت و شخصیت یافتهاند.
اما مؤسسه العزائم که در مقاله خانم Mona Thakkar در کنار “هلمو” آمده است، یک دستگاه رسانهای چند زبانه است که بازوی رسانهای ولایت خراسان داعش تلقی میشود و کار اصلی آن، مشروعیت زدایی از طالبان و حوزه اصلی فعالیت آن افغانستان و آسیای میانه میباشد و برای نیل به این امر مجلاتی به زبان پشتو، انگلیسی، عربی و فارسی منتشر میکند. به علاوه اینکه ترجمه برخی مواد رسانهای رسمی داعش را نیز گاهی بر عهده دارد. این مؤسسه همچنین جزوات و کتابها و فایلهای صوتی و فیلمهایی نیز به زبانهای پیشگفته منتشر میکند. اخیرا بخش تاجیکی این مؤسسه از آن جدا شده که سخن از آن مجال دیگری میطلبد.
مؤسسه العزائم در اینفوگرافیکی که در ربیعالاول سال ۱۴۴۴ منتشر کرده بود، از تولید ۱۷۵ جزوه و کتاب، ۷۵۰ فایل صوتی و ۱۰۸ کلیپ و فیلم به زبانهای پشتو، دری/ فارسی، ازبکی، تاجیکی، انگلیسی، روسی و اردو از سوی العزائم اشاره کرده بود. اما مؤسسه “اعلام” که نویسنده آن را در کنار “هلمو” آورده اساسا یک مؤسسه ترجمه نیست بلکه درگاههای توزیع مواد رسانهای داعش از جمله ترجمهها را فراهم میکند البته یکی دو کار آنهم به فارسی با لوگوی “اعلام” کار شده بود، ولی در هر صورت کار اصلی این مؤسسه بیشتر توزیع است نه ترجمه.
در واقع آنچه در این فقره از سوی نویسنده نادیده گرفته شدهاست، تعداد زیادی مؤسسه و لوگویی است که تحت آنها کارهای داعش ترجمه میشوند. البته مسئله دیگری که در این مقاله مورد غفلت واقع شده، پویایی و سیالیت و انعطاف بالای مؤسسات مناصر و سمپات و غیر رسمی در فضای رسانهای داعش است که به داعش اجازه میدهد ضمن حفظ شخصیت و هویت این لوگوها، بر اساس نیاز خود در مقاطع مختلف، مواد رسانهای خود را ترجمه کند.
به عنوان نمونه، امروزه که میتوان ولایت غرب آفریقای داعش در منطقه برنو واقع در شمال شرق نیجریه را از فعالترین گروههای داعش دانست. این گروه با توجه به نیاز این منطقه در حوزه دریاچه چاد، تحت لوگو یا مؤسسه “البحیره” مواد رسانهای داعش را به زبانهای مختلف حوزه دریاچه چاد که منطقه استقرار داعش بین نیجریه، چاد، نیجر و کامرون میباشد ترجمه میکند. این زبانها درواقع زبان اقوام آن مناطق میباشند که داعش از در حاشیه قرار گرفتن آنها استفاده کرده و در میان آنها البته از طریق بوکو حرام نفوذ پیدا کردهاست. زبانهایی که مؤسسه البحیره محتوای رسانهای داعش را بدانها ترجمه میکند عبارتاند از: کانومبو، بوداما، فولانی، انگلیسی، کوناری و هوسا.
این امر نشان میدهد که راهبرد رسانهای داعش در این عرصه اداره متمرکز اما ترجمههای غیر متمرکز است. امری که به نظر میرسد در القاعده برعکس باشد؛ اداره غیر متمرکز و ترجمه متمرکز. البته شکلگیری (ITC) آنطور که در مقاله آمده به این معنی نیست که پیش از این مواد رسانهای القاعده تنها از سوی مؤسسه الکفاح به فرانسه ترجمه میشد. در واقع ترجمه در میان شاخههای مختلف القاعده نیز جریانی سیال، منعطف و همراه با زمان و مکان است.
به عنوان نمونه، چند سالی است که با بحرانی شدن اوضاع مسلمانان روهینگا در میانمار و نفوذ القاعده در میان آنها برخی از تولیدات رسانهای طالبان و شاخههای مختلف القاعده توسط دو مؤسسه “آراکان کا منبر” و “آراکان مدیا” به زبان روهینگا ترجمه میشد و میشود. یا مؤسسه الکتائب بازوی رسانهای شباب المجاهدین سومالی معمولا تولیدات مهم خود را به زبانهای عربی، انگلیسی، سومالیایی و سواحیلی ترجمه میکند، یا مؤسسه الزلاقه بازوی رسانهای جماعت نصرت الاسلام و المسلمین مالی که شاخه القاعده در آنجا میباشد اخیرا کلیپی با محتوایی به پنج زبان عربی، زبان بمباری، زبان بوزو، زبان طارقی و زبان فولانی منتشر کرده است.
کوتاه سخن اینکه رسانه برای گروههای افراطی از جمله داعش و القاعده از نان شب هم واجبتر است و به تبع این مسئله و به ویژه پس از افول ستاره افراطیگری امر ترجمه و پرداختن به زبانهای مختلف نیز در اولویت رسانهای این گروهها قرار گرفتهاست تا از رهگذر زبانهای تازه بتوانند به اذهانی تازه دستیافته و چهبسا بتوانند آنها را فتح کنند. در این بین، هر یک از این گروهها با توجه به حوزه جغرافیایی و زبانیای که در آن فعالیت میکنند که معمولا حوزههای متنوعی میباشند (داعش: ۲۶ زبان، و القاعده: ۳۰ زبان)، به سوی برخی زبانها بیش از زبانهای دیگر میل پیدا میکنند و اینگونه حوزه زبانی القاعده و داعش نیز از یکدیگر متفاوت میشود.
دیدگاه
چیزی که می گم قائده و قانون کلی نیست و تا دلتون بخواد استثنا از هر دو سمت داره اما کلیت به شکل تاریخی همین است سنی ها به نسبت شیعیان , خیلی دقیق تر و مرتب تر دنبال احکام اسلامی و وظایف شان نسبت به دین می رن مثل نماز , روزه و … اما شیعیان در تحلیل و بصیرت و تفکر خیلی قوی تر عمل می کنند برای همین بهاییت در بین شیعیان تبدیل به یک فرقه کم رنگ و کوچک شد اما وهابیت بخش زیادی از جامعه سنی را بلعید درواقع جذب شیعه خیلی سخت تره و شیعه خیلی بیشتر و عمیق تر می تونه به اتفاقاتی که در کشورش , منطقه اش و دنیا می افتد فکر کند مثلا روی مسلمانان سین کیانگ فشار هست این فشار ختم شد به تشکیل گروه تروریستی تکفیری ترکستان شرقی چون نتوانستند جلوتر را ببینند که این کار به نفع دشمنان اسلام است یا مثلا نمی توانند از خود این سوال را بپرسند که ما داریم با حکومت سوریه و ایران و … می جنگیم جنگ با این ها واجب تر است یا جنگ با اسرائیل ؟ , خب رسانه به همین علت برای امثال داعش و القائده مهم است چون به این شکل همواره می تونن جذب نیروی گسترده از سرتاسر جهان داشته باشن بخاطر همین , استعداد نیروهای وهابی سلفی تکفیری یا خاکستری هایی که می تونن در صفوف وهابیت قرار بگیرند در جهان بسیار بالاست ما فقط در سوریه و عراق حداقل ۱۵۰ هزار نفر از این ها را هلاک کردیم و البته شیعه به همین علت برای آنگلوصهیون ها و نظم جهانی که این ها ساختن خطرناک است که سوال می پرسد فکر می کند تحلیل می کند براحتی هم پذیرش ندارد همین حالا در کشور ما وضعیت اقتصادی خوب نیست اما مردم فکر و تحلیل می کنند که اولا نقاط مثبت هم وجود دارد و کم هم نیست و دوما اگر جمهوری اسلامی برود نه تنها جایگزینی نخواهد داشت که احتمال تجزیه خاک هم بسیار بالا خواهد بود و کشور درگیر جنگ داخلی فرسایشی هم خواهد شد چون آنطرف سهم خواه زیاد است همین حالا هم با هم دعوا دارن ! اگر چنین شرایطی بالاسر کشوری با جمعیت غالب سنی وجود می داشت بعید می بود که آن کشور روی آرامش به خود ببیند پس برای همین شیعه خطرناک است و برای همین برنامه قتل و عام شیعیان به شکلی سازمان یافته و برای قرن ها ادامه داشته دارد و خواهد داشت برای قرن ها در پاکستان , افغانستان , عراق , ایران و … هر جایی توانستند راه داده شیعیان را قتل عام کردند تا امروز جمعیت شیعیان انقدر کمتر از جمعیت سنی ها باشد در همان واقعه قحطی که در ایران راه انداختند نصف جمعیت کشور ما از بین رفت شاید ما امروز ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت می داشتیم و شاید بیشتر . باز تکرار می کنم این صحبت ها به معنی یک قانون قطعی و مشخص نیست و ما سنی های زیادی در سرتاسر دنیا داریم که هم دین را به به بهترین نحو اجرا می کنند هم سطح فکری و هوش و تحلیل فوق العاده بالایی دارند و آنطرف تا دلتون بخواد شیعه داریم که هم احکام دین را به بهترین شکل بجا می یارن هم هر کدام شان یک تحلیل گر هستند و در نهایت شیعه و سنی یک دین و برادر هستند اما این قیاس کلی چه بخوایم چه نخوایم وجود داره و به معنی برتری یکی بر دیگری هم نیست .