شرحی بر پرونده سازی دیکتاتوری دولت باکو علیه اسلامگرایان

شنبه 16 اردیبهشت 1402 - 20:44
https://iswnews.com/?p=93503

بازداشت گسترده اسلامگرایان جمهوری آذربایجان خبری داغ در داخل این کشور و رسانه‌های بین المللی بوده است. همه این افراد به جرم مشارکت در قاچاق و فروش مواد مخدر، جاسوسی و خرابکاری به نفع جمهوری اسلامی ایران، نگهداری سلاح، تلاش برای سرنگونی حکومت، ترور اشخاص و سایر اتهامات واهی و ساختگی با محاکمه‌های فرمایشی راهی زندان می‌شوند. تعداد دستگیر شدگان به قدری زیاد است که حساب آن از دست روزنامه نگاران خارج شده اما شیوه کار تقریبا یکسان است. دولت باکو و رسانه های وابسته به سازمان امنیت ملی، زندانیان سیاسی سابق و افشاگران خارج از کشور را هم از قلم نینداخته و آنها را مورد اتهام قرار می‌دهند.

بررسی چگونگی پرونده سازی برای منتقدان دولت باکو نیازمند بیان نمونه‌هایی است تا بدانیم دولت باکو در داخل آذربایجان چگونه با آنها رفتار می‌کند. بررسی سوابق روح الله آخوندزاده نمونه واضحی در این خصوص است.

روح الله آخوندزاده (آخونداف) زندانی سیاسی سابق اسلامگرای آذربایجان و ساکن ایران یکی از افرادی است که تلویزیون دولتی باکو در پاییز سال ۲۰۲۲ و بهار ۲۰۲۳ تاکنون دو بار وی را به ارتکاب جرایم امنیتی متهم کرده است.

پایگاه خبری مساوات درباره این عضو حزب اسلام آذربایجان (AİP) نوشته است: “روح الله آخوندزاده به وسیله اعضای خانواده خود با ایران مرتبط بود و هیچ گاه اظهار پشیمانی نکرد و همواره می‌گفت مرا تبرئه کنید و عذر بخواهید. او مارس ۲۰۲۱ پس از آزادی از زندان با خودداری از پذیرش شهروندی آذربایجان به ایران رفت. او چگونه از زندان آزاد و یک سال و چهار ماه از محکومیتش را طی نکرد؟”
مساوات در ادامه گزارش خود مدعی شده است: “او اکنون در ایران است و دستورات سازمان‌های ویژه ایران (سازمان‌های امنیتی) بر علیه آذربایجان را انجام می‌دهد.”

مساوات همچنین درباره آزادی روح الله آخوندزاده به بیان دو فرضیه پرداخته و نوشته است: “بنابر گفته سامر فیروز اف در سایت آذ.سیاست او بخاطر اینکه توحید ابراهیم بَیلی، طراح نظریه دولت کریمه، داماد او بوده در فهرست عفو قرار گرفت. او (توحید ابراهیم بَیلی بخاطر اینکه روح الله آخوندزاده در زندان بود) دائما آذربایجان را تهدید می‌کرد و مخالفان را برای عملیات سازمان‌های ویژه (سازمان‌های امنیتی ایرانی) سازماندهی می‌کرد. آزادی روح الله آخوندزاده از نظر حقوقی یک موضوع مسوولیت برانگیز بود.
او در شرایط خوبی در زندان شماره ۱۵ نگهداری می‌شد و رئیس زندان نسبت به سایر زندانیان برخورد متفاوتی با وی داشت. او در زندان اتاق شخصی داشته و مانند دیگر زندانیان بند عمومی نبود اما در زندان هیچ قدمی برای اصلاح برنداشت.”

(خانم) نووللا جعفر اوغلو در گفتگو با مساوات از او به عنوان یک زندانی سیاسی نام برده و تصریح کرده است: “نام آخوندزاده در فهرست موسسه صلح و دموکراسی (SDİ) بود. این موسسه از سال ۲۰۱۴ فهرست زندانیان سیاسی را تنظیم می‌کرد. لیلا یونس مدیر موسسه صلح و دموکراسی نام ۱۳۴ نفر زندانی سیاسی را ارائه کرده بود که در این فهرست نام آخوندزاده و اعضای حزب اسلام آذربایجان هم بود.”

درباره روح الله آخوندزاده
روح الله آخوندزاده فرزند حجت در ۲۱ ژانویه ۱۹۵۶ در آستارای آذربایجان شوروی زاده شد. پدرش از کارکنان شرکت راه آهن این شهر بوده و خانواده پرجمعیت وی از قدیم در این شهر پرنفوذ هستند. در روز ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ (۲۹ دی ۱۳۶۸) پیش از فروپاشی شوروی سابق، وی همراه با سایر مردم منطقه تالش نشین، مرزهای این کشور معروف به دیوار آهنین را در بیله سوار و آستارا شکستند.

وی در گفتگوی اختصاصی با تحولات جهان اسلام درباره اتهام جاسوسی برای ایران می‌گوید: “همه‌ی مردم آذربایجان می‌دانند که بخشی از اعضای خانواده آنها از ایران آمده اند و حتی نسب خانوادگی رئیس جمهور و مقامات دولتی و نظامیان هم از این موضوع مستثنی نیست. من فرزند پدری تالش و مادری آذری هستم؛ اهالی آستارای ایران و آذربایجان، پسر عمو هستند که بخاطر مرزکشی سیاسی از هم جدا شده اند. پدربزرگم در دوره شوروی به ایران رفت و آمد می‌کرد و از یک دختر اهل باغچه سرا (روستای مرزی در نقطه صفر مرزی و غرب شهر آستارای ایران) خوشش آمده بود اما نمی‌توانست بخاطر تابعیت یک کشور دیگر با او ازدواج کند. همین سبب شده بود تا با هم قرار بگذارند تا مادربزرگم از خانه پدرش فرار کند و با هم از رودخانه مرزی آستاراچای گذشته بودند و او را به آستارا آذربایجان آورده بود. خانواده ما تا ۳۴ سالگی بخاطر سیاست مرزهای آهنین اجازه نداشتند با مردم ایران ارتباط داشته باشند. روز ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ همراه مردم از مرز گذشتم و سه روز در ایران بودم. همراه با دوستی که با او آشنا شده بودم به باغچه سرا رفتیم و با نشانی هایی که دادم اقوام مادربزرگم را در باغچه سرا یافتم. آن روز در دو طرف مرز خیلی ها مثل من به دنبال نشانی از اعضای خانواده خود بودند. متاسفانه دولت آذربایجان با انکار این واقعیت‌ها ما را متهم به ارتباط با بیگانگان می‌کند.

بیشتر بخوانید: محدودیتهای دینی دولت آذربایجان به شب‌های قدر رسید

فعالیت سیاسی در حزب اسلام آذربایجان
وی از جمله اعضای حزب اسلام آذربایجان (AIP) به شمار می‌رود. اعضای این تشکل سیاسی در رایون آستارا طی انتخابات سال ۱۹۹۳ آخوندزاده را به عنوان دبیر شعبه آستارا برگزیدند و او در نشست‌های کمیته مرکزی مشارکت می‌کرد. آخوندزاده از سال ۱۹۹۴ به عنوان یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب برگزیده شده و معاون حاج موسیم (محسن) صمداف دبیر کل این حزب به شمار می‌رفت.
حزب اسلام که در سال ۱۹۹۲ رسما ثبت شده بود در ۱۹۹۵ با آغاز سیاست ایران ستیزی حیدر علی اف منحل شد. این حزب به تامین مالی مخفیانه از سوی ایران و تلاش برای سرنگونی حکومت سکولار و تاسیس حکومت اسلامی متهم شده بود. علی اکرام علی اف معروف به «حاجی علی اکرام» دبیرکل حزب و نماینده پیشین سنا هم به بهانه دروغین به زندان افتاد و دیگر اعضای حزب نیز تحت تعقیب قرار می‌گرفتند.

اولین محاکمه
وی درباره آغاز تعقیب قضایی خود از سوی حکومت باکو می‌گوید: “یک روحانی به نام «میر زکی» توسط «الله شکور پاشازاده» رئیس اداره مسلمانان قفقاز خلع لباس شده بود و حزب اسلام به این کار معترض شد. ما در آستارا بیانیه صادر کردیم و دست به تجمع زدیم. روز ۲۵ فوریه ۱۹۹۶ ( ششم اسفند ۱۳۷۴) مرا بازداشت و به اتهام تجمع غیرقانونی علیه حکومت به ۱۰ روز زندان محکوم کردند، اما عملا ۱۱ روز طول کشید.”

تخریب مسجد فاطمه زهرا در منطقه ینی گونشلی
پرونده مهم دیگری که روح الله آخوندزاده در آن حضور داشت، پرونده مسجد فاطمه زهرا در منطقه ینی گونشلی باکو است. وی در این خصوص می‌گوید: “شهرداری رایون سوراخانی شهر باکو در سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) مانع ادامه ساخت مسجد فاطمه زهرا در منطقه ینی گونشلی می‌شد و دادگاه جرایم اقتصادی حکم تخریب آن را در همین سال صادر کرده بود. آنها دو سال قبل مجوز داده بودند ولی بخاطر موقعیت خوب مکان ساخت مسجد، طرح یک مرکز تفریحی به قول خودشان و در اصل مرکز فساد اخلاقی را دنبال می‌کردند. اعتراضات مردمی به وسیله حزب اسلام شکل گرفت و ما هم در تجمعات باکو شرکت می‌کردیم. رئیس جمهور در سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) تخریب را موقتا متوقف کرد و دادگاه عالی نیز حکم دادگاه بدوی را باطل کرد. آنها بار دیگر در سال ۲۰۰۲ (۱۳۸۱) می‌خواستند مسجد را تخریب کنند و ما اعتراضات بسیار گسترده ای را آغاز کردیم و شهرداری و استاندار عقب نشینی کردند. سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) نیز همین روند دنبال می‌شد و باز هم قصد داشتند تا مسجد را به بهانه دیگری تخریب کنند و ما برای بار سوم هم به این کار دولت معترض شدیم و استاندار از این تصمیم منصرف شد. البته این برنامه از سوی رئیس جمهور دنبال می‌شد و شهرداری تنها یک مهره بود.”

محاکمه بخاطر مبارزه با فساد استاندار
روح الله آخوندزاده می‌گوید: “فساد اداری و دریافت رشوه از مردم در اداره اجرایی رایون (استانداری) آستارا بسیار زیاد بود. ما بخاطر همین موارد در سال ۲۰۰۲ در میدان مقابل استانداری تجمع کردیم و دولت، مسوول اجرایی رایون (استاندار) خود ابراهیم قلی اف را برکنار کرد. این پایان کار نبود و دوم ژوئن ۲۰۰۲ (۱۲ خرداد ۱۳۸۱) مرا به اتهام کلاهبرداری به مدت ۳۴ روز بازداشت کردند اما در جلسه ششم ژوئیه (۱۵ تیر ۱۳۸۱) دادگاه آستارا تبرئه و آزاد شدم. بخاطر همین بازداشت ۳۴ روزه درخواست غرامت ۱۰ هزار ماناتی کردم ولی فقط ۸۰۰ مانات پرداخت شد.”

تجمع مقابل سفارت اسرائیل
“روز قدس سال ۲۰۰۶ میلادی با جنگ ۳۳ روزه اسرائیل علیه لبنان همزمان شده بود. دولت مانع برگزاری هر تجمعی مقابل سفارت می‌شد. همراه با همسرم تامارا محمداف و دخترانم به باکو و مقابل سفارت اشغالگران قدس شریف در باکو رفتیم و علیه اسرائیل شعار دادیم. ماموران پیراهن مرا پاره کردند؛ یکی از افسران پلیس مرا شناخت و برای من پیراهن خرید تا از ماموران شکایت نکنم. این تجمع در آذربایجان بی نظیر و برای دولت و پلیس قابل باور و تحمل نبود.”

برکناری دومین استاندار
“اوضاع برای مدتی خوب بود تا اینکه اکتای عباس اف استاندار آستارا هم از مردم اخاذی می‌کرد. سال ۲۰۰۹ علیه فساد او هم دست به تجمع زدیم و دولت مجبور شد تا او را هم برکنار کند.”

مبارزه با فساد گمرک
“فساد در گمرک آستارا، دریافت رشوه و عبور مواد مخدر به وسیله عوامل دولتی و کالای قاچاق زیاد بود. طی دو تجمع بزرگ اعتراضات مردمی را به راه انداختیم که در نتیجه آن دو رئیس کمیته گمرک در سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ برکنار شدند.
خانه ما در «سله کران» و حاشیه شمال شهر آستارا و خیابان مقابل پمپ بنزین بود. ماموران اسپری گاز اشک آور را اشتباها در حیاط خانه همسایه گذاشته بودند و در بازجویی اصرار داشتند که اسپری مال من است. بخاطر همین اتهام ۱۰ روز در بازداشت بودم ولی همسایه ام مسئولیت اسپری را پذیرفت و آزاد شدم.
من هر جمعه برای شرکت در نماز جمعه به آستارای ایران می‌آمدم و با شبکه تلویزیونی سحر آذری درباره فساد دولت و ماموران گماشته آنها در گمرک مصاحبه داشتم. سازمان امنیت ملی ۱۰ مارس ۲۰۱۰ (۱۹ اسفند ۱۳۸۸) مرا بخاطر مصاحبه تند علیه دولت به فعالیت علیه حکومت متهم کرد و پس از سه ماه بازجویی با قرار وثیقه آزاد شدم. سه ماه بعد از آزادی دادگاه مرا تبرئه کرد.”

مبارزه برای حجاب
سال ۲۰۱۱ (۱۳۸۹) پارلمان آذربایجان قانون منع حجاب زنان و دختران در مدارس و مراکز آموزشی را مصوب کرد. مردم در باکو و گنجه معترض شدند و من با همراهی فعالان مذهبی در آستارا سومین تجمع حمایت حجاب را به راه انداختیم و این اعتراضات به نقاط مختلف کشور رسید. حزب اسلام آذربایجان (AIP) و جنبش اتحاد مسلمانان (MBH) در راه اندازی این اعتراضات نقش اساسی داشتند. الهام علی اف نتوانست این قانون را امضا کند و مجلس هم مصوبه خود را پس گرفت.”

زندان بخاطر حجاب
“دولت و سازمان‌های امنیتی سازمان دهندگان این تجمعات را بازداشت می‌کردند. ماموران روز تولدم در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۱ (یکم بهمن ۱۳۸۹) مرا بازداشت کردند و ۲۲ ژانویه (دوم بهمن) به بازداشتگاه مجرمان سازمان یافته “کوردَه خانی” باکو بردند. نیروهای پلیس در یک ساختمان روبروی خانه ام که نیمه کاره بود و در و سقف نداشت و زمین آن متعلق به شخص دیگری بود باز هم مقادیر زیادی اسلحه جاسازی کرده بودند. آنها به رسانه ها گفتند که یک قبضه تپانچه بارابان، دو قبضه تفنگ کلاشنیکف با شماره های سریال پاک شده، نه عدد نارنجک، دو قالب ۲۰۰ گرمی ماده منفجره تی ان تی، ۱۰ بمب آتش زا، ۲ فشنگ ۲۰۰ گرمی شات گان، سه عدد خشاب کلاشنیکف و ۵۱۰ عدد فشنگ کالیبرهای مختلف متعلق به من یافته اند!
من به اتهام تلاش برای ترور، تجمع غیرقانونی، براندازی حکومت از طریق اعمال خشونت، نگهداری و خرید و فروش سلاح و فعالیت باندی بدون هیچ شاهد و مدرکی به ۱۱ سال زندان محکوم شدم. همسرم در ملاقات ها به من گفت که ماموران پلیس زن در بازرسی اتاق‌ها تلاش می‌کردند شوکر و کُلت در زیر لوازم خانه پنهان کنند که متوجه شدیم و فورا زیر لباس خود مخفی کردند. دادگاه جرایم سازمان یافته باکو برای من ۱۱ سال و ۶ ماه، آبگل سلیمان اف ۱۱ سال، حاج موسیم صمداف ۱۲ سال، فرامیز عباس ۱۱ سال، فردوسی محمدرضایف ۱۰ سال و دیانت صمداف ۱۰ سال حکم زندان صادر کردند.
تا هشتم می ۲۰۱۲ (۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۱) حدود یک سال سه ماه در این زندان بودم. بقیه مدت محکومیتم را در زندان شماره ۱۵ رایون نظامی باکو گذراندم.
دولت تلاش می‌کرد تا مقاومت ما را بشکند. زمانی که شش ماه بخاطر ناراحتی قلبی در بیمارستان پنتنسییار باکو بستری شدم عمران تقی اف معاون رئیس زندان شماره ۱۵ روز شنبه ۱۲ اکتبر ۲۰۱۳ (۲۰ مهر ۱۳۹۲) به دیدارم آمد و گفت:«اگر از رئیس جمهور درخواست عفو کنی موافقت می‌شود».
من هم درباره تبانی سازمان امنیت (د.ت.خ) دادستانی و پلیس به او توضیح دادم و گفتم که بی گناهم و به همین دلیل درخواست عفو نمی‌کنم. او اصرار کرد و جواب دادم اگر همه کسانی که از حزب اسلام بخاطر دفاع از حجاب زنان زندانی شده اند (حاجی واقف، حاجی ذوالفقار، حاج موسیم، فردوسی و دیانت و دیگران) عفو شوند من هم درخواست را می‌نویسم. او گفت که این عفو تنها شامل حال تو می‌شود و در جواب گفتم نیازی به این سخاوت شما ندارم. طی این سال‌ها باز هم پیشنهاد عفو و همکاری با سازمان امنیت و دستمزد ۱۰ هزار دلاری ماهانه دادند که هیچ وقت نپذیرفتم.”

آزادی
“حتی زمانی که ویروس کرونا (کووئید۱۹) همه گیر شد زندانیان ۶۵ ساله را آزاد می‌کردند. دولت زمانی به «چاودار اف» عفو داد که او ۶۵ ساله شده بود. «حاجی فرامیز» هم در ۶۵ سالگی آزاد شد ولی مرا با همین شرایط سنی و ناراحتی قلبی آزاد نکردند. سرانجام ۱۹ مارس ۲۰۲۱ (۲۹ اسفند ۱۳۹۹) در عفو عمومی الهام علی اف با یک سال و چهار ماه عفو آزاد شدم. من در مدت سال‌های زندان از مرخصی محروم بودم و عروسی فرزندانم را هم ندیدم.
طی سال‌های زندان هم افشاگری کرده‌ام و پیام خود را به وسیله اعضای خانواده ها به رسانه ها می‌رساندم که بخشی از آنها در سحر آذری و کانال‌های خبری ایرانی و روسی منتشر می‌شد.
پسرم بزرگترم محمدعلی بخاطر افشاگری علیه دولت به اتهام نگهداری مواد مخدر در جیب پالتو بازداشت شد. این در حالی بود که پالتوی او اصلا جیب نداشت. محمدعلی روز ۲۷ دسامبر ۲۰۱۵ (ششم دی ۱۳۹۴) زمانی که با همسر باردار و پسرش روح الله که هم نام است از ملاقات من در باکو به خانه برمی‌گشت در ایستگاه اتوبوس سیله کران (خانه در شمال آستارا) مورد حمله ماموران قرار گرفتند و بازداشت شد. یکی از ماموران عروسم را هل داده بود و فرزندش در شکم مادر به دست آنها کشته شد. نوه خردسالم روح الله هم در آن رویداد تلخ بسیار ترسیده بود. «محمدعلی» هم پنج سال و شش ماه در زندان بود که پیش از من آزاد شد. پسر کوچکترم «علی مرسل» در آن سال‌ها نوجوان بود و اگر به سن قانونی رسیده بود او هم روانه زندان می‌شد. همسرم در تمامی این سال‌های سخت با مشکلات فراوان خانواده را اداره می‌کرد و فداکاری را به اوج خود رساند. طی سال‌های زندان هم دست از اعتراض برنداشتم و بخاطر بهبود شرایط در محوطه تجمع می‌کردیم. حاصل این اعتراضات ساخت زمین مینی فوتبال و شرایط رفاهی سلول‌ها بود.”

تهدید پس از آزادی
برگه خروج از زندان را به فرماندهی پلیس آستارا بردم و فرمانده شعبه عملیات پلیس مرا تهدید کرد که مراقب باش. بخاطر همین تهدید به او گفتم که همه اتهامات علیه من بی اساس و پرونده سازی دروغین بوده است. افسر پلیس که جوابی نداشت به من گفت: ما تو را تحت نظر داریم.
وقتی هم آزاد شدم دولت مرز زمینی آستارا را به بهانه کرونا بسته بود و مردم نمی‌توانستند مثل دوران سابق به ایران بیایند و خرید کنند. همین باعث شده بود تا قیمت کالاها افزوده شود و شغل تعدادی هم از دست رفته بود. پیش از این، مردم از طریق مرز زمینی آستارا برای اربعین حسینی از خاک ایران به عراق می‌رفتند ولی دولت همه سفرها را لغو کرده بود. من درباره همین موضوع طی مصاحبه زنده با «زابیل محرم اف» مدیر تلویزیون اینترنتی OTV از اقدام دولت برای منع سفر اربعین انتقاد کردم. فرمانده پلیس و استاندار آستارا برای من پیام فرستادند که اگر باز هم دعوت به تجمع و اعتراض مدنی کنم دوباره روانه زندان می‌شوم. پسرم محمدعلی هم یک ماه پس از من آزاد شده بود در آستارا به وسیله پلیس تهدید به دستگیری دوباره شد.”

چرا به ایران آمدم؟
“دولت آذربایجان آزادی بیان شهروندان را نقض می‌کند و میلیون‌ها نفر به کشورهای دیگر رفته اند. من زندانی مدافع حجاب بودم و نمی‌توانستم در مقابل رفتار نقض حقوق شهروندان و فشار به دینداران توسط دولت ساکت بمانم و معترض نشوم.
حدود یک ماه پس از آزادی روز ۱۵ یا ۱۶ آوریل ۲۰۲۱ ( ۲۶ یا ۲۷ فروردین ۱۴۰۰) بدون اینکه پاسپورتم را تمدید کنم از مرز آستارا با برگه آزمایش کووئید به ایران آمدم. پسرم محمدعلی هم یک ماه بعد پس از اتمام مدرسه نوه ام روح الله که دانش آموز سال اول ابتدایی بود به ایران آمدند. ناراحتی قلبی و فشار خون و تورم پا که نتیجه سال‌های زندان بوده مرا رنج می‌داد و هزینه درمان در این کشور سنگین است. عمل آنژیوگرافی قلبی انجام دادم.”

تهدید خویشاوندان
این داستان زندگی من است اما تلویزیون دولتی و بلاگرهای سایت‌های طرفدار حکومت علی اف مرا متهم می‌کنند. خویشاوندان من در داخل آذربایجان هم آزار می‌بینند تا علیه حکومت خانوادگی علی اف سخن نگویم. نمونه آن بازداشت خواهر زاده و برادرزاده من به اتهام جاسوسی برای ایران بوده است. آنها حتی با اعتراف اجباری از شهروندان آذربایجان می‌گویند که پسر کوچکم «علی مرسل آخوندزاده» آنها را برای جاسوسی و ارسال تصاویر پایگاه های نظامی تحریک می‌کند.”

دولت کَریمه با رای مردم
دولت و احزاب طرفدارش می‌دانند که من از افراد پیش‌رو برای برپایی حکومت اسلامی با رای مردم آذربایجان هستم. تمام عمرم در اتحاد جماهیر شوروی سابق و پس از استقلال آذربایجان در حال مبارز مدنی بوده‌ام و توسل به خشونت، کودتا را برای کسب قدرت مجاز نمی‌دانم. این مردم هستند که با رفراندوم حکومت مورد نظر خود را انتخاب می‌کنند و ما فعالان سیاسی اسلام‌گرا آنها را برای حضور در چنین رفراندومی دعوت می‌کنیم.
متاسفانه حزب آذربایجان نوین (YAP) قدرت را در کشور به انحصار خود درآورده است و حزب واقعی نداریم. تعداد دیگری از احزاب وابسته به اروپا هستند که ظاهرا مخالفت می‌کنند. اگر روزی الهام علی اف کنار برود جای او را می‌گیرند و همان سیاست‌ها را تکرار می‌کنند.

  • به اشتراک بگذارید:

دیدگاه

  • دیدگاه های شما پس از تایید مجموعه تحلیلی خبری تحــولات جهــان اســلام در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، تهمت و افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشند منتشر نخواهد شد.