ببین‌ای سلسله گیسو به گیسوی تو دل بستم
اگر چه قطره‌ام اما به اقیانوس پیوستم

محال است آنکه من دست از عموی خویش بردارم
تو در دامان خاک و من به دامان تو پیوستم

سراپا بوی بابا می‌دهی قربان بوی تو
گل زهرای اطهر من ز عطر و بوی تو مستم

عصا شد دست بابایم برای مادرت زهرا
منم فرزند آن بابایم و کردم سپر دستم

مکن با آستین پنهان ز چشمم تیر دشمن را
خیالت جمع من با تیر باران آشنا هستم

شاعر: سید محسن حسینی

برای نمایش در اندازه اصلی کلیک کنید
  • به اشتراک بگذارید:

دیدگاه

  • دیدگاه های شما پس از تایید مجموعه تحلیلی خبری تحــولات جهــان اســلام در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، تهمت و افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشند منتشر نخواهد شد.