خروج ابتکار عمل از دست اسرائیل، گامهای هماهنگ دیپلماسی و میدان
با توجه به اتفاقات اخیر در جنگ اسرائیل با جبهه مقاومت مشخصاً ما به دو استراتژی کلان در اقدامات اسرائیل خواهیم رسید. صبر استراتژیک اسرائیل، اقدامات گام به گام. اسرائیل با توجه به درگیری با محور مقاومت توان رؤیارویی با تمام جبهه به صورت همزمان را ندارد و این موضوع از اولویت بندی اسرائیل برای مقابله با محور مقاومت مشخص است. به همین خاطر دو گام صبر استراتژیک و اقدامات گام به گام را انتخاب کرده است و تا مرحله درگیری با ایران ادامه خواهد داد.
با توجه به این وضعیت، اسرائیل ترور افراد بلند مرتبه تأثیرگذار در جبهه مقاومت را اولویت اول خود قلمداد میکند. این رژیم ابتدا به گروه حماس پرداخت و سطح عملیاتی این گروه را در مرحله ناتوانی در اجرای عملیاتهای بزرگ و تأثیرگذار کاهش داد. در ادامه تدابیری برای عدم بازگشت توانایی ها در بازه زمانی طولانی مدت مانند استقرار نیروی زمینی در محورهای مختلف غزه برداشت. بعد از حماس به کرانه باختری روی آورد و سعی در حذف افراد داشت. در خلال جنگ با حماس نیز دستگیری افراد از گروه های مختلف در کرانه باختری رود اردن را در دستور کار خود داشت. عدم انسجام و نبود یکپارچگی سیاسی و ملی در رهبران جنبش های نظامی در کرانه باختری باعث عدم واکنش تأثیرگذار از سوی آنان شده و نیازمند رسیدگی گسترده از سوی رژیم صهیونیستی نیست. شاید شهید هنیه را آخرین اقدام مهم اسرائیل در مسأله غزه باید دانست و آنها تا مدتها برای سنوار نقشه ای نخواهند داشت.
در حوزه لبنان نیز رژیم صهیونیستی به دنبال حذف تمام مولفه های تأثیرگذار از ابتدای نبرد بوده زیرا نباید غزه تجهیز میشد و حزب الله نیز نباید آمادگی کافی برای مقابله را میداشت.
از این روی حملات به سوریه همواره در الگوی قطع لجستیک حزبالله معنا پیدا میکرده و میکند. حملات به یمن نیز صرفا در زمانی که ضربات یمن کارکرد رسانه ای گسترده ای داشته باشد انجام میشود. اسرائیل تنها دوبار بندر الحدیده را مورد هدف قرار داده و هیچگاه بخاطر حملات اولیه انصارالله به ایلات اقدامی انجام نداده و از همپیمانان خود خواسته تا حملات را مهار کنند و جوابهای داده شده از طریق آمریکا انجام شده است. جواب یمن در بازه زمانی طولانی اتفاق خواهد افتاد. اما ایران به عنوان پشتیبان جبهه مقاومت قطعا مورد حمله اسرائیل قرار خواهد گرفت.
عملیات های وعده صادق ۱ و ۲ پاسخ ایران به اقدامات اسرائیل بود. ایران تنها پاسخ دهنده به تجاوزات اسرائیل بوده و اقدامات ایران توان بازدارندگی ندارند. این موضوع توسط اسرائیل درک شد و تصمیم گرفت تا افراد شاخص را حذف کند و پاسخ ایران به ترورها را نیز پذیرفت. این امر دلیل اصلی دست برتر اسرائیل در میدان است.
ایران باید به دو هدف برسد:
اول کاهش توانایی رزمی نیروی هوایی اسرائیل و نابودی زیرساخت های فرودگاه های رزمی اسرائیل قبل از حمله اسرائیل به ایران.
دوم ایجاد اهرم فشار نظامی با هدف کمک به تیم دیپلماسی برای اجرای آتش بس در زمان کوتاه و توقف ماشین تروریستی اسرائیل.
برای این امر باید عملیاتهای نظامی را با هدف پاسخ دادن به ترورهای که گذشته انجام شده اما تا کنون پاسخی برای آنان داده نشده مانند: ترور شهید الله دادی طراحی و اجرا کند. همچنین ترورهای اخیر و یا ترورهای آتی نیز باید با پاسخ هایی در جهت رسیدن به دو هدف عنوان شده طراحی شود. مانند ترور شهید دیوانی که برای آن هنوز عملیات انتقامی در نظر گرفته نشده است.
باید توجه داشت که قبل از هر حمله ایران باید از نظر رسانه ای نیز اقدامات خود را توجیه و مردم را آماده کند.
شهدای ترور شده به دست اسرائیل که انتقام آنها گرفته نشده است.
– شهید اللهدادی سال ۱۳۹۳
– شهید حسن صیاد خدایی سال ۱۴۰۱
– شهیدان میلاد حیدری و مهداد مهقانی سال ۱۴۰۲
– شهید اکبر زوار جنتی از شهر تبریز، شهید مهدی لطفی نیاسر از شهر قم، شهید سید عمار موسوی از شهر اهواز، شهید مرتضی بصیری پور از شهر بیرجند، شهید مهدی دهقان از شهر کاشان، شهید حامد رضایی از شهر تهران، حجت الله نوچمنی از شهر تهران سال ۱۳۹۷ فرودگاه تیفور
– ترور شهیدان هستهای کشور
– ترور شهید فخری زاده در سال ۱۳۹۹ انجام شد. این ترور با حذف چندین فرمانده تروریست اسرائیل پاسخ داده شد که به وسیله شبکه قطری الجزیره اعلام شد تا شکل غیر رسمی آن تبعات سیاسی برای کشور نداشته باشد.
وظایف تیم دیپلماسی:
تیم دیپلماسی با تاکید بر اجرای آتشبس در ازای لغو عملیات نظامی ایران، در همراهی با میدان به آتشبس برسد. اما نکته مهم بازه های زمانی کوتاه تا حداکثر دو هفته است زیرا اجرای عملیات در فاصله های بیشتر امکان اجرای عملیات های تروریستی بر علیه اهداف مختلف را افزایش داده و بازه ای مانند دو ماه دست اسرائیل و آمریکا را برای بازی سیاسی و اجرای عملیات باز میکند. در صورت رسیدن به آتش بس حزب الله و توان رزمی آن حفظ خواهد شد. همچنین در صورت حمله اسرائیل به هر یک اهداف بعدی تعیین شده خود، آتش بس شکسته شده و عملیات از تمام جبهه ها مجدد آغاز خواهد شد.
تیم دیپلماسی و میدان باید به نکاتی باید یکپارچه بودن عملیات های نظامی برای تمام جبهه ها و آتش بس برای تمام. جبه ها توجه داشته باشد تا بتواند از قدرت مهار اسرائیل و سپس بازسازی جبهه مقاومت به خوبی استفاده کند.
وظایف میدان:
با توجه به اینکه قطعا اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد حمله برای کاهش توانایی نظامی اسرائیل قبل از حمله به ایران و ادغام آن برای اجرای آتش بس گزینه بسیار مناسبی برای ایران خواهد بود. زیرا به ایران فرصت کافی برای حفظ زرادخانه به دلیل تولید مجدد را خواهد داد. همچنین توان نظامی اسرائیل را به شدت کاهش میدهد.
این نکته مهم است که بدانیم نابودی تجهیزات اسرائیل توسط آمریکا جبران خواهد شد اما نابودی زیرساختها همراه با تجهیزات سخت تر جبران خواهد شد. تاثیر میدانی این اتفاق نیز محسوس خواهد بود اما آمریکا میتواند آنرا با بمباران لبنان جبران کند اما آمریکایی ها با قساوت تروریست ها به بمباران نخواهند پرداخت. این امر اگر بتواند در میدان تاثیر بگذارد عملا اسرائیل را از انجام هر عملیاتی بر علیه یمن و ایران نیز بازخواهد داشت.
قطعا اقدامات بعدی اسرائیل برای ما کاملا هویدا و مشخص نیست اما حمله اسرائیل به ایران قطعی بوده و کاهش توان آنها مهمترین بخش اقداماتی است که ایران باید به عنوان عملیات پیشدستانه در قالب انتقام نیروی های خود و فشار برای آتش بس اجرا کند.
دیدگاه
نویسنده مقاله اسرائیل را برتر در میدان جنگ تصور می کند در صورتی که اصلآ چنین نیست و دشمن در میدان نبرد چه در غزه چه در لبنان کاملآ عاجز و درمانده شده و به بمباران هوایی و کشتار غیر نظامیان و ترور روی آورد. هر نظامی می داند که ترور نیاز به پیچیده ترین روش ها ندارد و بارها فرمانده هان ارشد دشمن در دید مقاومت قرار گرفته اند ولی ترور نشده اند. زیرا این با اخلاق اسلامی ما سازگار نیست.
نکته بعدی دشمن بسیار آسیب پذیر تر ماست و دست ما بسته نیست. بسیاری از نظامیان ما برای حمله آنها لحظه شماری می کنند. با بمباران متناوب پایگهای اونها میشه کاملآ نیروی هوایی دشمن رو فلج کرد و ضربه راهبردی رو با آزادسازی سرزمین های اسلامی وارد کرد.
دقیقا مشکل اینجاست که ما به قدری در تصورات خودمان و اخبار داخلی اسرائیل را در حال شکست دیده ایم که از توانایی هایش چشم پوشی می کنیم، گرچه در غزه حماس همچنان می جنگد ولیکن قدرت سابق را ندارد و وضعیت انسانی در آنجا به یک فاجعه تبدیل شده است، سرنوشت غزه در انتظار لبنان نیز خواهد بود و عراق و یمن و سوریه نیز به نوبه خود از این جنگ آسیب دیده اند و خواهند دید. بدون افزایش هزینه برای اسرائیل به طوری که اوضاع را برایش غیر قابل تحمل شود دشمن از این جنگ دست بر نخواهد داشت، همین طور هم که حساب کنیم توان رزمی اسرائیل چند برابر گروه های مقاومت است و با ایجاد خسارات چند برابری این فاصله بیشتر هم میشود. این جنگ در هر حال زمانی پایان می یابد که اسرائیل ادامه آن را به نفع خود نبیند. پس اینکه ایران در یک سال گذشته تنش را مدیریت کرده و از زدن خساراتی که اسرائیل را در میدان ضعیف کند و فشار بیشتری به اسرائیل وارد آورد عملا اجتناب کرده امیدوارم تنها جهت آماده سازی کشور از هر نظر برای آمادگی جهت افزایش تنش با دشمن و فشار به آن است