رژیم صهیونیستی چندی پیش به صورت رسمی وارد یک جنگ تمام عیار با لبنان شده است. اهداف اعلامی اسراییل نابودی حزب الله؛ ایجاد کمربند امنیتی تا رود لیتانی و عقب زدن حزب الله از این کمربند امنیتی و در نهایت ایجاد امنیت در مرزهای شمالی خود برای بازگشت آوارگان اشغالگر شمال فلسطین است.

در خصوص نابودی حزب الله می‌توان گفت چنانچه اسراییل در نابودی حماس در باریکه محاصره شده غزه توفیقی داشته، در نابودی حزب الله نیز توفیق خواهد یافت. حزب الله لبنان علی‌رقم ترور سید مقاومت و فرماندهان ارشد خود در مدتی کوتاه ساختار خود را بازسازی و اکنون نیز با قدرت به راه خود ادامه می‌دهد. اساسا نابودی ساختارهای ایدئولوژیک امری ممتنع است. هر چند تضعیف حزب الله ممکن است اما فعلا حتی نشانه‌ای از تضعیف حزب الله نیز نمایان نیست.

عقب زدن حزب الله تا رود لیتانی و خلع سلاح مقاومت نیز رویای همیشگی اسراییل و ‌اعوان و انصار لبنانی آن بوده و مسئله‌ای جدید نیست. اسراییل همیشه تلاش کرده است تا با جنگ یا مذاکره این هدف را محقق کند و اکنون نیز با هر دو ابزار در تلاش برای تحقق همین امر است. فرستاده ویژه رییس جمهور ایالت متحده امریکا گویی به عنوان وکیل مدافع اسراییل در حال مذاکره است و همیشه این بند را در توافقات جای می‌دهد.
اما باید توجه داشت که عقب‌نشینی حزب الله به پشت رود لیتانی تنها به معنای نابودی قاموس مقاومت در حزب الله است و به نظر نمی‌رسد این رویای اسراییل هم محقق شود.

هدف دیگر اسراییل در این برهه -که خطر غزه برای اسراییل به طور موثری مهار شده است- بازگرداندن امنیت به مرزهای شمالی خود است. تصور اولیه اسراییل این بود که با نابودی ارکان حزب الله، سپس ایجاد یک کمربند ۲۰ کیلومتری در عمق خاک لبنان و نهایتا رفع خطر راکتهای مقاومت به واسطه سامانه پدافندی گنبدآهنین، مرزهای شمالی امن خواهد شد.
تصوری که اکنون مشخص شده به راحتی قابل دست یافتن نیست، چراکه توان آفندی حزب الله محدود به راکتهای کالیبر پایین نبوده و توان آفندی به واسطه راکتهای سنگین، پهپادهای رادارگریز و موشکهای زمین به زمین به آرامی وارد نبرد شده و توازن صحنه نبرد را به هم زده‌اند. اکنون عملا هر نقطه‌ای از اسراییل زیر آتش مقاومت قرار دارد.

مهمتر از آنچه گفته شد نقش ایران در بازی قدرت در صحنه شطرنج سیاسی منطقه غرب آسیاست.
خط رسمی اسراییل دور نگه داشتن ایران از جنگ در لبنان است، همان کاری که در غزه نیز کردند و خروجی آن نابودی بیش از ۸۰ درصدی غزه و تضعیف و مهار حماس بود.
اسراییل به کمک امریکا، اروپا و محور عربی و حتی عناصر نفوذی و خودفروخته در داخل ایران به طور مداوم سیگنال مذاکره و آتش‌بس ارسال می‌کند. اما واقعیت میدانی نشان می‌دهد این روش تنها برای مهار دخالت ایران است تا اسراییل با فراغ بال جنوب لبنان را نیز به سرنوشت غزه دچار کند. به واقع هیچ یک از این پیغام‌ها و مواضع واقعی نیستند.

چرایی نظر نگارنده در دو نکته سیاسی و نظامی تحولات لبنان نفهته است. اسراییل در خصوص لبنان همزمان دو خط سیاسی و نظامی را توامان در حال پیشبرد است.
ابتدا اینکه با بمباران پل‌ها و‌جاده‌های مرزی میان سوریه و لبنان تلاش دارد خط لجستیک و پشتیبانی مقاومت از سوریه به لبنان را قطع کند. از منظر نظامی چنانچه اسراییل به‌واقع خواهان آتش‌بس بود چنین کاری منطقی و لازم نمی‌نمود. این حملات زیرساختی اسراییل نشاندهنده برنامه مفصل و طولانی اسراییل برای جنگ در لبنان است وگرنه لزومی به تخریب زیرساخت مرزی لبنان و سوریه نبود.
خط دیگر تحرک طرفداران مسیحی، مارونی، دروزی و… اسراییل در لبنان است. این محور تلاش دارند جنگ جاری را جنگ اسراییل و حزب الله نشان داده و با مقصرنمایی حزب الله زمینه فشار افکار عمومی لبنان به مقاومت، تسلیم و خلع سلاح آنرا فراهم کنند. پشتوانه این خط سیاسی اقدام نظامی اسراییل برای نابودی زیرساخت عمومی لبنان است. همین مسئله بهانه تهاجم سیاسی به حزب الله را در داخل لبنان فراهم می‌کند.

در آخر باید گفت ایران نباید اسیر حیله اسراییل شود و مطالبه آتش‌بس اسراییل را واقعی تصور کند. ایران در این شرایط حساس به هیچ وجه نباید دست از حمایت و پشتیبانی نظامی قدرتمند حزب الله کشیده و مردم لبنان را (علی‌رقم تنوع افکار سیاسی و مذهبی آنها) رها کند. نباید اجازه داد همان ویرانی غزه برای جنوب شیعه نشین لبنان نیز به ارمغان آید.
برای اسراییل مطلوب تضعیف به نوبت و‌ تنهایی ارکان مقاومت منطقه غرب آسیاست، اول غزه، بعد لبنان و بعدتر و بی‌شک سوریه، عراق و نهایتا تهاجم گسترده با کمک آمریکا به ایران. در نتیجه باید سنگر را در لبنان و سوریه با قوت نگه داشت.

احسان کرمی
احسان کرمی
تحلیلگر مسائل سیاسی و منطقه‌ای
  • به اشتراک بگذارید:

دیدگاه

  1. فرزند ایران چهارشنبه, ۱۶ آبان, ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۷

    وعده صادق ۳ همان فرصتیست که ایران می تواند شانس مقاومت را برای پیروزی و یا پایان جنگ به وجود آورد. اخراج گالانت نشان داد نتانیاهو به هیچ ترتیب علاقه ای به پایان این جنگ ندارد

    پاسخ
  2. milad پنجشنبه, ۱۷ آبان, ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۴

    خب چرا سوریه وارد جنگ نمیشه و یا اینکه چرا به گروه های مقاومت اجازه تهاجم به جولان رو نمیده؟ تا کی باید در فاز تدافعی و پینگ پنگ موشکی باقی ماند؟ وقتی اسراییل مرز سوریه رو امن میبینه با فراغ بال به حملاتش ادامه میده خب

    پاسخ
  • دیدگاه های شما پس از تایید مجموعه تحلیلی خبری تحــولات جهــان اســلام در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، تهمت و افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشند منتشر نخواهد شد.