واکاوی انفجار بندر شهید رجایی بندرعباس

دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۷
https://iswnews.com/?p=130643

بازتاب رسانه‌ای حادثه انفجار بندر شهید رجایی، فارغ از منشأ تصادفی یا تعمدی آن، بهانه‌ای است برای واکاوی راهبرد رسانه‌ای-امنیتی دشمن در وقایع مشابه که هدف یادداشت کنونی است.

در شرایطی که بررسی‌های میدانی در مورد این واقعه همچنان ادامه دارد و گزارشات اولیه، عدم رعایت اصول پدافند غیرعامل را به‌عنوان منشأ این حادثه تلخ مورد تأکید قرار می‌دهد، خط رسانه‌ای دشمن، فعالانه و هوشمندانه با جهت‌دهی خاص می‌کوشد تا با ساختن روایت‌های هدفمند، امنیت روانی جامعه را مخدوش و چارچوب فکری مد نظر خود را با نیت ایجاد شکاف میان ملت و حاکمیت تحمیل کند.

تجربه حوادث مشابه نشان می‌دهد دشمن در قبال چنین رخدادهایی عموماً از دو رویکرد رسانه‌ای بهره می‌برد. رویکرد «سکوت رسمی – تأیید غیررسمی» که در این حالت، با وجود سکوت مراجع رسمی مسئول در تل‌آویو، رسانه‌های وابسته با ساختن روایت‌هایی معطوف به گزاره «قدرت اطلاعاتی-امنیتی اسرائیل» تلاش می‌کنند تا با تأیید نقش احتمالی سرویس‌های امنیتی دشمن و برجسته‌سازی روش‌های فناوری‌محور به‌کار گرفته شده توسط این سرویس‌ها، انگاره‌ای اغراق‌آمیز از توان عملیاتی این رژیم ارائه دهند.

انگاره‌ای که در آن، هواگردهای رادارگریز، هک سیستم‌ها و یا هدایت ماهواره‌ای ادوات ترور به‌عنوان ابزارهای فناورانه معرفی می‌شوند که مقابله با آن ممکن نیست. این روایت‌سازی‌ها نه‌تنها برای ایجاد احساس ناامنی و القای بی‌کفایتی طراحی شده، بلکه در بسیاری موارد پوششی است برای پنهان کردن نقش احتمالی عوامل نفوذی داخلی که ممکن است در ازای منافع مادی، در زنجیره اقدامات دشمن قرار بگیرند.

حتی در حوادث کاملاً تصادفی، این روایت‌ها به منظور تقویت تصویر «قدرت مطلق دشمن» برساخت می‌شوند.
از سوی دیگر در حوادثی با تلفات انسانی بالا یا تأثیرات ملموس احساسی بر جامعه که هرگونه مسئولیت‌پذیری اعم از رسمی یا غیررسمی هزینه بالایی را ایجاد می‌کند، دشمن می‌کوشد با اتخاذ رویکرد «انکار مطلق-چرخش اتهام» با معرفی منشأ حادثه به سمت عوامل ساختگی چون بی‌کفایتی حاکمیت، مسئولیت حادثه را بر گردن نهادهای حافظ انقلاب بیندازد؛ در گام اول، با تحریک افکار عمومی، هزینه‌های حمایت اجتماعی-سیاسی از نظام حاکم را بالا برده، میان ملت و نظام شکاف ایجاد کند. در گام بعدی اقدامات امنیتی خود را با کمترین هزینه اجتماعی اجرایی کند.

در همین راستا رژیم صهیونیستی همواره از سال‌های ابتدایی اشغالگری تلاش داشته تا سطح منازعه را به‌جای «اقدامات نظامی آشکار»، در سطح «اقدامات امنیتی پنهان» حفظ کرده، بدین ترتیب هزینه‌های اقدامات خود را کاهش داده و به مدد اقدامات رسانه‌ای، کشور هدف را درگیر چالش‌های داخلی کند.
انتخاب این سطح از اقدام در تقابل با جمهوری اسلامی ایران، ناشی از یک واقعیت مهم است، درک ضعف ذاتی رژیم صهیونیستی طی یک منازعه احتمالی در سطح نظامی در برابر کشوری که از برتری ژئوپولیتیک و جمعیتی برخوردار بوده و دارای زرادخانه موشکی است. این همان نقطه‌ای است که تحلیل‌گران غالباً در تحلیل های خود، عطف به ضعف‌های این رژیم در مقابل توان آفندی ایران، ناگزیر، از منازعه در سطح غیرمتعارف رونمایی کرده و در عمل تحلیل میدانی را به بن‌بست می‌کشانند.

تأکید بر قابلیت‌های نظامی غیرمتعارف اسرائیل، نشانه دیگری از ضعف این رژیم در تقابل سطح نظامی متعارف و تلاش برای ایجاد بازدارندگی با توسل به ارعاب و تهدید در یک زمین بازی دیگر است.

نگارنده، بر اساس موضوع یادداشت کنونی و با توجه به حساسیت موضوع و پیچیدگی‌های موجود در کیفیت اجماع موضع رسمی کشور با رویکرد غیررسمی ابهام هسته‌ای، در این نوشتار از پرداختن به تحلیل تقابل راهبردها در یک نزاع نامتعارف خودداری می‌کنم.
اما انتخاب راهبرد تقابل امنیتی در مقابل تقابل نظامی توسط رژیم صهیونیستی، دلایل دیگری نیز دارد؛ کوچک بودن سرزمین‌های اشغالی و به‌تبع آن بالا بودن اشراف امنیتی؛ جمعیت ناچیز و تحت نظارت؛ وجود گذرگاه‌های امنیتی متعدد؛ نظارت گسترده بر مرزها؛ سطح بالای آموزش‌های اطلاعاتی-امنیتی به اشغالگران؛ التزام جدی به رعایت اصول پدافند غیرعامل و در یک کلمه ساختار پادگانی، از جمله امتیازات ویژه‌ای است که این رژیم در نزاع سطح امنیتی از آن برخوردار است. اما در سوی دیگر، کشور‌های هدف، عموماً دچار ناامنی مرزی، فقدان نظارت دقیق بر مرزها و عدم التزام عملی به اصول پدافند غیرعامل می‌باشند که موجبات هموار شدن مسیر کنش‌های ضدامنیتی را برای تل‌آویو فراهم می‌سازد.

پس از حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق که نقطه اوج سیر اقدامات امنیتی دشمن ارزیابی می‌شود، جمهوری اسلامی ایران با درک نقاط ضعف و قوت دشمن و به منظور اصلاح خطای محاسباتی او در معنا‌سازی «صبر راهبردی» به «ضعف راهبردی»، تصمیم گرفت تا نزاع را از سطح امنیتی به سطح نظامی که نقطه‌ضعف این رژیم است منتقل کند.

اظهارات مقامات مسئول در تل‌آویو پس از اقدام ایران نشان می‌دهد که این رژیم در آن مقطع در پیش‌بینی پاسخ احتمالی ایران دچار خطای محاسباتی بوده و این تصور که تهران چنین تغییر راهبردی در این ستیز منطقه‌ای دهد جزو احتمالات نبوده است.
بدین ترتیب، اقدام نظامی ایران در پاسخ به اقدام امنیتی اسرائیل راهبرد بازی امنیتی اسرائیل را بر هم زد و معادله جدیدی را بر روی میز گذاشت. ناتوانی پدافند زمین‌پایه این رژیم در مقابله با معدود موشک‌های ایرانی در عملیات وعده صادق ۱ و وابستگی شدید آن به نیروی هوایی به‌عنوان پدافند هواپایه در مقابل پهپادهای انتحاری، از جمله ضعف‌های این رژیم در یک همآورد نظامی است.

گستردگی زرادخانه موشکی ایران و تعدد شهرهای موشکی، امکان پرتاب همزمان صدها موشک در هر موج حمله و هزاران موشک طی ۲۴ ساعت را به ایران می‌دهد، اما وابستگی اسرائیل به نیروی هوایی که به دلیل ضربه‌پذیر بودن در روی زمین، محدودیت ها به خاطر بعد مسافت، بی‌شمار بودن اهداف در گستره ایران زمین و ابهام در مورد موفقیت‌آمیز بودن هر نوع عملیاتی علیه اهداف سخت در اعماق زمین، کارایی دشمن را در یک نبرد نظامی زیر سؤال برده است.

این امر موجب شد تا اسرائیل مکرراً تلاش کند تا منازعه را مجدداً به سطح امنیتی تنزل دهد. حملات خرابکارانه با ریزپرنده‌های انتحاری و ترور میهمان عزیزمان شهید هنیه در تهران از جمله اقدامات امنیتی تل‌آویو پس از اقدام نظامی ایران (وعده صادق ۱) بود. اما تهران مجدداً با طراحی و اجرای عملیات موشکی در سطحی بی‌سابقه (وعده صادق ۲) نشان داد که در صورت ادامه «راهبرد بزدلانه» اسرائیل در ترور و خرابکاری، ترسی از پاسخ گسترده در سطح نظامی ندارد. خط رسانه‌ای دشمن در داخل و خارج پس از تجاوز اسرائیل به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران و شهادت چند تن از مدافعان میهن، به منظور جلوگیری از پاسخ نظامی گسترده ایران به این رژیم (وعده صادق ۳) نشان‌دهنده ادامه تلاش این رژیم برای بازگشت به میدان تقابل امنیتی است. میدانی که اسرائیل در آن ادعای برتری دارد. با این حال جمهوری اسلامی نشان داده که در موقع لزوم می‌تواند سطح منازعه را در سطح دلخواه خود به دشمن دیکته کند. به عبارتی اگر منازعه در هر سطحی توسط دشمن آغاز شود، اهرم مدیریت منازعه، تنظیم سطح اقدام و نقطه پایان آن در دستان بلند ایران خواهد بود.

در پایان توصیه می‌شود تا با توجه به رویکردهای رسانه‌ای و امنیتی دشمن، اقداماتی مهم مورد ملاحظه قرار گیرد. نخستین گام، خروج سازمان «پدافند غیرعامل» از حاشیه به متن است. اگرچه کشور در توسعه «پدافند عامل» در نقطه‌ای مطلوب ایستاده و به شکل فزاینده به ارتقای این توان می‌پردازد، اما غفلت از رعایت اصول پدافند غیرعامل خصوصا در حوزه زیرساخت های شهری و غیر نظامی، زمینه سوءاستفاده دشمن را فراهم می‌کند. سازمان پدافند غیرعامل باید با حمایت‌های سه قوه، از جایگاه «توصیه‌ای» خارج شده و با اعمال نظارت‌های سخت‌گیرانه و ضمانت‌های اجرایی، رعایت استانداردهای ایمنی در زیرساخت‌ها را الزامی کند. همچنین دستگاه‌های رسانه‌ای کشور باید تلاش کنند تا رعایت استانداردهای ایمنی به دغدغه‌ای همگانی تبدیل شود. هرگونه سهل‌انگاری در این بخش می‌تواند منجر به وقوع حوادثی غیرمترقبه شده، موجبات سوءاستفاده دشمن برای طراحی و مدیریت یک کمپین رسانه‌ای را فراهم آورده و نهایتاً زمین بازی امنیتی را به نفع دشمن بزدل هموار کند.

دومین گام، توجه بیشتر بر تأثیرات رسانه‌ها بر شکل‌گیری و مدیریت فضای عمومی است. بخش عمده‌ای از تأثیرگذاری اقدامات دشمن، مرهون «پیوست رسانه‌ای» آن است.

آخرین گام اما بازنگری در مفهوم صبر راهبردی است. هرچند اتخاذ این رویکرد در موارد بسیاری منجر به کنترل تنش‌ها گردیده، اما تداوم افراطی آن بدون پاسخ‌های حساب‌شده، ممکن است به جری شدن دشمن بینجامد. بنابراین پاسخ فعال و هوشمندانه در بازه زمانی طلایی، راهبرد دشمن را در جنگ ترکیبی به بن‌بست خواهد کشاند. در طراحی این پاسخ‌ها، لزوماً هم‌سطحی راهبردی و همسانی تاکتیکی – تکنیکی با اقدام دشمن اهمیت ندارند، بلکه بر اساس نقاط ضعف و قوت دشمن باید خلاقانه و هزینه‌ساز طراحی شوند. جمهوری اسلامی ایران نباید خود را محدود به الگوهای تکراری و پیش‌بینی‌پذیر کند. کنش‌های غیرقابل پیش‌بینی قطعاً می‌توانند دشمن را در محاسبه واکنش‌های ایران محتاط کنند.

علی حیدری
علی حیدری
کارشناس و تحلیلگر مسائل محور مقاومت
  • به اشتراک بگذارید:

دیدگاه

  • دیدگاه های شما پس از تایید مجموعه تحلیلی خبری تحــولات جهــان اســلام در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، تهمت و افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشند منتشر نخواهد شد.

مطالب پیشنهادی