نه به فتنه؛ لبنان در جستجوی آرامش
روزهای سختی را برای لبنان طراحی کرده بودند؛ دورانی که ناامنی و آشوب، باز هم عروس خاورمیانه را در گرداب جنگ و غم فروبرد اما هوشیاری مردم، و جریان هشت مارس توانست تا حدی مانع از روندی شود که لبنان هم مانند دیگر کشورهای همسایه اش به پرتگاه سردرگمی رهسپار شود.
آنچه در لبنان سال ۹۸ انجام شد برای سال ۹۶ هم طراحی شده بود؛ زمانی که سعد الحریری را برای مدتی در عربستان نگه داشتند و مانع از بازگشت وی به لبنان شدند. اما هوشیاری حزب الله و مخالفت شدید جریان هشت مارس با دخالت های عجیب دولت سعودی در لبنان توطئه محور سعودی و صهیونیستی را نقش بر آب کرد.
عزم دولت سعودی برای ویران کردن کشورها مانند لیبی، سوریه و یمن بسیار جدی است و بارها موجی از دسیسه به سمت لبنان گسیل شده هر چند که بارها با شکست مواجه شده است.
این بار محور توطئه بر افزایش فشار معیشتی بر مردم لبنان شکل گرفت؛ عناصر وابسته به انگلیس و آمریکا در دولت بیروت، سیاست دریافت مالیات از فقرا و معاف کردن اغنیا را در دولت این کشور اجرایی کردند تا به نحوی تحقیرآمیز، مردم لبنان به خشم آیند. در این میان جریان ۱۴ مارس در عین حال که دولت را در دست داشتند هم مانع از خدمت رسانی به مردم می شدند هم از هواداران خود خواستند به اعتراض ها پیوسته و با موج سواری بر روند تظاهرات، مرحله دوم آشوب را کلید بزنند. استعفای دولت حریری و مخالفت سی روزه با تشکیل دولت با حضور همه احزاب، مرحله سوم را به جریان انداخت.
از طرف دیگر جریان ۱۴ مارس تلاش کرد دولتی یکجانبه گرا تشکیل شود اما نامزد آنها نواف سلامه تنها با ۱۳ رای از حسان دیاب با ۶۹ رای شکست خورد.
چرا تلاش کردند سعد حریری سقوط کند؟
در اصل جریانی که سعد حریری را به قدرت رسانده بود تلاش کرد تا به بهانه اعتراض های معیشتی نارضایتی ایجاد شود، ابتدا دولت سقوط کند سپس بعد از ماه ها آشوب و ناامنی که مردم را به ستوه خواهد آورد، زمانی به تشکیل دولت رضایت دهد که شروطی مانند خلع سلاح مقاومت و مانند آنها را بتواند بر مردم لبنان تحمیل کند. در کنار این روند اقدامات اسرائیل نیز می توانست مزید بر علت شود.
این طرحی بود که شرایطی مشابه عراق را بر لبنان تحمیل کنند حال آنکه جریان ۸ مارس که دارای دو رهبر متفکر مانند سید حسن نصرالله و عماد میشل عون است توانست از مسیر کاملا قانونی در برابر این دسیسه بیاستد.
هر چند این جریان و حتی نخبگانی مانند نبیه بری ( رئیس مجلس و رهبر حزب امل) تلاش کردند تا سعد حریری و حزبش در دولت مشارکت کنند و به نتیجه نرسیدند اما همین جلوگیری از تحقق مراحل بعدی آشوب توانست مانع از سقوط لبنان در مسیری رو به قهقهرا شود. با این حال نمی توان به موفقیت دولت آینده و برقراری آرامش پایدار در لبنان امید داشت تا زمانی که راس فتنه در بیروت فعال است.
آشوب های اخیر گرچه از عربستان و آمریکا حمایت می شود اما طراحی دارد که بسیار در ایجاد تفرقه و نابود کردن هویت ملتها و از بین بردن انسجام ملی هر کشور دارای مهارتی بسیار است. سابقه ای به اندازه دوران استعمارش بر دو سوم کره زمین.
کانون فتنه و تفرقه افکنی در لبنان و همه کشورهای غرب آسیا فقط در یک کشور شکل می گیرد و آن انگلیس است. تنها زمانی می توان به آرامش و امنیت و مسیری روبه رشد و تکامل امید داشت که منافع انگلیس و همه فرقه سازی ها و شر افکنی هایش در جهان سوم به پایان رسیده باشد. این مهم به دست نمی آید مگر آنکه این دولت و منافعش برای همیشه از غرب آسیا خارج شوند.
آشنایی با دو جریان رقیب در لبنان
بعد از ترور رفیق حریری و موجی که به راه افتاد تا سمیر جعجع از زندان آزاد شود و نیروهای سوریه از لبنان خارج شوند و … جریانی با عناون ۱۴ مارس شکل گرفت که مهمترین اعضای آن حزب المستقبل به رهبری سعد حریری، حزب ترقیخواه به ریاست ولید جنبلاط و حزب قوات اللبنانیه هستند. این جریان رابطه ای نزدیک با آمریکا، انگلیس و عربستان دارد. یکی از مهمترین اقدامات این گروه ممانعت از انتخاب رئیس جمهور بعد از پایان دوران ریاست جمهوری امیل لحود بود. مهمترین موفقیت جریان ۱۴ تشکیل دولت فواد سینیوره سپس دولت سعد الحریری است.
در مقابل جریان ۸ مارس با حضور حزب الله، حزب امل به ریاست نبیه بری، حزب الوطن الحر به رهبری میشل عون، و حزب المرده به ریاست سلیمان فرنجیه تشکیل شد. مهمترین موفقیت آنها رئیس جمهور شدن عماد میشل عون رهبر حزب ملی آزاد است.
لبنان کشور عجیبی است
به راستی چرا لبنان کوچک تا این اندازه برای کشورهای دیگر مهم است. چرا عربستان سعوی در تکاپو برای به دست آوردن امتیاز در لبنان سر ازپا نمی شناسد؟ و چرا سفیر آمریکا همواره یک پای ثابت مداخله در امور داخلی لبنان است؟
کمی به عقب برگردیم تا اهمیت لبنان را دریابیم؛ طوئف و مذاهب گوناگون در یک محیط کوچک در کنار یکدیگر زندگی می کنند. همین تنوع موجب شده تا اتفاقات بسیاری در غرب آسیا از این کشور شروع شود.
علمای بزرگ شیعه مانند شیخ حر عاملی، شیخ بهائی و … از آن کشور برخاسته اند.
بسیاری از نحله های فکری در لبنان ایجاد می شود سپس در سراسر منطقه منتشر می شود برای مثال میشل عفلق متفکر چپگرای مسیحی بود که خیالات باطلش در دو کشور مسلمان سوریه و عراق به تشکیل احزاب بعث منجر شد.
موفقیت حزب الله لبنان موجب شد جنبش های بسیاری در کشورهای عرب با رویکرد به مقاومت اسلامی حزب الله شکل گیرند.
موج تروریسم وهابی نیز از طریق وابستگان به آل سعود در ابتدا از لبنان به سوریه سرایت کرد و این کشور را برای هشت سال در کام ویرانی و جنگ داخلی فرو برد.
بنابراین اگر در لبنان مبنای خوبی شکل گیرد و قدرت یابد می توان به انتشار آن به سایر کشورها امیدوار بود و اگر برعکس نیروهای وابسته به انگلیس بتوانند فتنه های جدیدی راه اندازی کنند قطعا در سراسر کشورهای منطقه سرایت خواهد کرد. اینجاست که این کشور کوچک ساحلی تا این اندازه برای غرب و اعراب دارای اهمیت است.
دیدگاه