درنگی بر ماهیت و اهداف یک ترور و پاسخ بازدارنده
برخلاف بسیاری از تحلیلها، ترور سردارسلیمانی را نه یک واکنش انتقامجویانه که یک کنش پیش دستانه از یک سلسله اقدامات بسیار گستردهتر می بینم؛ چیزی که دوهفته قبل در توئیتی از آن به نبردتمام عیار بر سر شکل گیری آرایش جدید منطقه ای تعبیر کردم…
حذف سلیمانی، تنها، پیشدرآمد و پیش نیاز آن بود… این بار برای بردن سر مقاومت آمدهاند… و محاسبه شان آن بود که چیدن این سر با نبودن #سلیمانی ممکن یا لااقل آسانتر است… تروری در چنین سطح تنها با این منطق سازگار است…
مساله اینجاست که اگر ترور سردار سلیمانی را یک اقدام واکنشی از سوی ایالات متحده بدانیم در نهایت یک واکنش متجانس انتقامی نه چندان گسترده از سوی ج.اا کفایت می کند.
در مقابل اگر آنرا بخشی از برنامه ای بزرگ تر بدانیم، در نتیجه یک پروژه بازدارنده گسترده و هوشمندانه نیازاست و نه صرفا تخلیه حس گذرای انتقام! در هر دو صورت باید هزینه داد!این انتخاب ماست که این هزینه محدوتر اما در بازه زمانی مستعجل باشد یا هزینه گزاف تر اما در یک بازه زمانی بلندمدت!
آنها که حمله به سفارت امریکا را تله و ترور سردار سلیمانی را یک واکنش انتقامی به آن می بینند باید پاسخ دهند که مگر امریکاییها این بازدارندگی را نمی توانستند از طریق ترور فرماندهان میانی تری همچون مسئولان پرونده عراق دنبال کنند؟! چرا می توانستند و این می توانست بازدارندگی ایجاد کند! با کمترین دردسری!
مساله نیاز انتخاباتی ترامپ، صرفا در شکل ترور و نیز اعلان رسمی مسئولیت آن نقش داشته است. به گمان من ترامپ بر اساس محاسبات مشاوران خود، این شکل وحشیانه ترور و تاکید علنی بر قبول مسئولیت آن را به مثابه برگ برنده انتخاباتی درنظر داشته اند. به ویژه باتصور اینکه ج.اا با توجه به شرایط فعلی داخلی قادر به پاسخگویی جدی نخواهد بود.
با این حال نمی توان پذیرفت که در کشوری همچون ایالات متحده که ساختارهای سیاسی بر کارگزاران سیاسی تفوق چشمگیری دارند، رئیس جمهور صرفا برای اهداف انتخاباتی اش چنین ریسک و قمار بزرگی کند که می تواند منافع غرب را لااقل در سطح منطقه ای با خطرات جدی مواجه سازد. اینجاست که باید انتخاب اصل و زمان این ترور، با منطق تحلیلی دیگر به تفهم نشست.
پیش از این تاکید داشتم که برای من این ترور به مثابه بخشی از کلان پروژه امریکا برای به زانودرآوردن و تسلیم ج.اا و محور مقاومت (خواه از راه صلح و استحاله سیاسی یا از راه جنگ) است. اگرچه شرایط فعلی را برای جنگ گسترده مناسب نمی بیند.
گام های قبلی با رفع ابهام هسته ای، تحریم های اقتصادی، خروج از برجام، حمایت از نارامی های داخلی، حمله به زیرساخت های موشکی حشدالشعبی و در نهایت شورشهای لبنان و عراق برداشته شده است. درنتیجه، این ترور یک گام میانی است که بیش از آنکه به قبل ارتباط داشته باشد، به گامهای پسینی مرتبط است که ماهیتا باید نظامی-امنیتی باشند!
چگونه؟!
واقعیت آن است که سردارسلیمانی نه یک فرمانده عادی یا یک فرمانده ساختارگرا که راس یک شبکه و سامانه نظامی- امنیتی پیچیده و گسترده در سطح منطقه (از افغانستان تا فلسطین و یمن) بود که به دلایل متعددی، خلال دودهه گذشته تا اندازه زیادی بر ویژگیهای شخصیتی و کاریزمای شخصی وی استوار بوده و نه بر اساس یک ساختار تعریفشده مرسوم در سیستمهای نظامی-امنیتی در سطح جهانی!
درست بر اساس فهم چنین ویژگی از شبکه تحت رهبری سردارسلیمانی است که در محاسبات امریکاییها، حذف وی به مثابه #بی_سری و آنارشی در این سامانه و ایجاد نوعی ازهمگسیختگی میان اجزاء پراکنده و رنگارنگ این شبکه گسترده (بانظام باورها، منافع و شرایط متفاوت) تلقی میشده است.
درست همین ادراک است که به ما هشدار میدهد که جنگ در پیش است. زدن سردارسلیمانی نه زدن یک فرد که زدن قلب یک شبکه بزرگ با هدف تسهیل زدن سایر اجزاء آن است. چرا که اساسا هدف از زدن سردارسلیمانی و پذیرش ریسک تهدیدات برآمده از آن با چیزی کمتر از زمینهسازی برای درهم کوبیدن این شبکه همخوان نیست! درنتیجه باید منتظر اقدامات عملیاتی قریبالوقوع (ترجیحا تدریجی) محور مقابل علیه این شبکه شوکزده و بی سر بود!
اینجاست که شبکه مقاومت باید تصمیم بگیرد که بازی در زمین طرف مقابل با قواعد وی را میپذیرد یا زیرمیز میزند و زودتر و آمادهتر از محاسبات امریکاییها به مصاف می روند… آنهم باگزینه های ترکیبی دردناک، غافلگیرکننده و موجد بازدارندگی!
این راهبرد اگرچه به رویارویی محدود (و طبیعتا پرداخت هزینه) خواهد انجامید اما بازدارندگی طولانی مدتی را به دنبال خواهد داشت. در مقابل خمول و تن دادن به بازی کنونی، جنگ گستردهتر و شکست قطعی ج.اا و همپیمانانش را درپی خواهد داشت.
زینپس چشم ها نه فقط به عراق که به سوریه و لبنان و فلسطین و یمن نیز باشد.
دیدگاه
فراموش نکنید که بررسی ساختار سیاسی امریکا تنها از دریچه منافع امریکا ممکن نیست. از جنبه منافع کشور امریکا بسیاری از رفتار ها و سیاست های دولتمردان و کنگره امریکا قابل درک نیست. اول باید توجه کنیم که بیشتر این افراد دستنشانده اسراییل هستند. اسراییل با روش های مختلفی در ساختار سیاسی امریکا نفوذ کرده که بحث مفصلی هست از به راه انداختن و توسعه فرقه اوانجلیک که یک فرقه منحرف در مسحیته که رژیم کثیف اسراییل رو مقدس و الهی معرفی میکنه تا اندیشکده هایی که توسط صهیونیست ها اداره میشه تا لابی گری و خرید نمایندگان دولت مردان با کمک به کمپین انتخاباتی. وقتی این موضوعو درک کنیم که این سیاستمدارها در درجه اول به اسراییل وفادارند علت رفتارهای عجیبشون قابل درک میشه. در مورد ترور سردار من مطینم که اسراییل پشت این قضیه بوده. نتانیاهو در شرایط سختیه و قصد داره با به راه انداختن جنگ مانع از از دست رفتن قدرتش بشه و از ترامپ این درخواستو کرده قبلا هم ترامپ با به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسراییل و به رسمیت شناختن جولان اشغالی به عنوان خاک اسراییل چنین تلاشی کرده بود. باید هوشیار باشیم که به دام صهیونیست ها نیفتیم
کاملا موافقم
همونطور که جان بولتون هم گفت این ترور فقط مقدمه ای برای شروع بود
بنظر من باید از این اتفاقات درس هم گرفت که صد البته هیچوقت نخواهیم گرفت یا حداقل به این زودی ها نخواهیم گرفت.
شهدایی مثل سمیر قنطار عماد مغنیه جهاد مغنیه و شهدای اخیر همه از طریق هوا ترور شدن!
متاسفانه خیلی از متحدین ما یا اصلا پدافند ندارن یا مثل عراق با حضور آمریکایی ها مسئله پیچیده تر هم میشه….خلاصه بنظر من ما باید برای حفظ جان نخبه هامون بیشتر تلاش کنیم…پدافند و نیروی هوایی باید تقویت بشن.
از نیروی زمینی هم نگم بهتره که ما هنوز جای خالی یک تانک اصلی میدان نبردو حس میکنیم.
به نظر من کاملا تحلیل عقلانی و درستی است.با نزدیک شدن به انتخابات مجلس و بیم شکل گیری یک مجلس قوی و در نتیجه استیضاح وعزر رییس جمهور فعلی
اسراییل می بیند که سرمایه اش در حال اب شدن است.پس بهترین زمان برای یک جنگ تمام عیار حالاست که هسته ایی به شدت تضعیف شده واقتصاد حتی فرهنگ
در این شرایط حفاظت از جان رهبری مهم ترین چیز است.و کودتا کاملا متصور.
از همه جالب تر واکنش های بوغلمون صفتهایی است که به طرز عجیبی تشویق به انتقام می کنند(سو تفاهم نشود این موضع از جانب انها عجیب است نه نیروهای انقلاب) با توجه به تاخیر پیش امده مشخص است که سپاه پاسداران متوجه این تله شده و به یاری خدا و توجه اقا صاحب الزمان با درایت ان را خنثی خواهد کرد و ضربه شستی جانانه نشان خواهد داد
آقای زارعی تحلیل شما درست است اما نتیجه گیری پایانی شما درست نیست (این راهبرد اگرچه به رویارویی محدود (و طبیعتا پرداخت هزینه) خواهد انجامید اما بازدارندگی طولانی مدتی را به دنبال خواهد داشت. در مقابل خمول و تن دادن به بازی کنونی، جنگ گستردهتر و شکست قطعی ج.اا و همپیمانانش را درپی خواهد داشت.)
زیرا شما چند فاکتور را نادیده گرفتی
۱- وضعیت بسیار ناپایدار اقتصاد امریکا
۲- اشفتگی اقتصاد اتحادیه اروپا از جمله همین کشوری که من هستم سوئد
۳- ترس امریکا از نابودی پترودلار در صورت جنگ با ایران
و خطر جنگ داخلی در امریکا
۴- وعده نصرت خداوند در آیه
«قتلوهم یعذّبهم اللّه بأیدیکم ویخزهم وینصرکم علیهم ویشف صدور قوم مّؤمنین؛ [۴] با آنها پیکار کنید که خداوند آنان را به دست شما مجازات میکند و آنها را رسوا میسازد و سینه گروهی از مؤمنان را شفا میبخشد (و بر قلب آنها مرهم مینهد).»
شما وقایع را از درون جهان اسلام میبینید ولی من از بیرون نظارهگر اتفاقات از بیرون . شبکه های داخلی اینجا ذهن مردم را برای حمله ایران به امریکا و حقانیت آن آماده کردن و انتظار عکس العمل گسترده هستن و برعکس اگر عکسالعمل متناسب نباشه اونها این را نشانه ضعف و وادادگی ایران خواهند دید و آنوقت موقع حمله نهایی به ایران خواهد بود چون امریکا بدنبال جنگی میباشد که برنده آن باشد نه صرفا آغار یک جنگ .
ولی من در هر صورت معتقد به پیروزی بر صهیونیسم هستم هر چند که این هزینه دارد و هزینه ایران حتمابالا خواهد بود اما شیرینی پیروزی و تبدیل به یک قدرت جهانی بدون پرداخت بهای سنگین جانی و مادی دست یافتنی نیست.
در پایان با یک حدیث از امام صادق علیهالسلام که رمز این حرکت احمقانه را بیان میکند .
قال الامام الصادق (ع) : الحمد لله الذی جعل أعدائنا من الحمقی..
امام صادق علیه السلام: خدا را شکر که دشمنان ما را از احمق ها آفرید.
سلام, من هم با گفته های دوستمان از سوئد موافقم. در تمامی جنگها اثبات شده که کوتاه آمدن و عدم پاسخ مناسب در زمان ومکان و مقدار مناسب موجب فجایع بدتری نسبت به مقابله با دشمن میشود. فراموش نکنید که جنگ برای تمامی طرفهای درگیر هزینه بر و دارای تبعات است.
با مطالعه تاریخ جنگها متوجه بزرگترین و مهمترین عامل تعیین کننده پیروزی اراده یک ملّت است.
آنانکه دم از شکست ایران میزنند :
1یا به خدا و وعده هایش ایمان ندارند و یا ایمانشان ضعیف است
2یا ترسو هستند
3شاید هم مغرضانه وبه جهت تضعیف اراده مردم اینگونه تفسیر میکنند
اسراعیلی ها قبلا این راه رو رفتن و الان دارن به ترامپ راه رو نشون میدن. کی؟ . وقتی که مواضع ایرانو تو سوریه زدن و اوایل همه منتظر واکنش ایران بودند و تا ایران بخواد تصمیم بگیره چه واکنشی رو داشته باشه دومین حمله رو به مواضع ایران داشتند و سومی و چهارمیو … دیگه همه ریلکس شدن و ایران هم فقط محکوم می کرد. بدون شک الان دارن به ترامپ مشاوره میدهند و همون طور که شما فرمودین باید منتظر ترور های بعدی هم بود. به نظر میرسه ایران باید باهوش تر از جریانات سوریه عمل کنه و از اونها درس گرفته باشه .
پاسخ ایران راهبردی و نامحدود خواهد بود:
تصویب خروج آمریکاییها اولین عکس العمل در پروسه انتقام بدون هزینه برای ایران
انتقام راهبردی یعنی داشتن حق مشروع انتقام بصورت نامحدود و تعلیق پاسخ که سبب سلب امنیت طرف مقابل
بدوت شک ایران بصورت هوشمندانه قادر به پاسخ های کوبنده و متفاوتی به این حماقت است
اما نهایت استفاده ایران همانا انتقام راهبردی
بدون شک آمریکا ، عراق را از دست میدهد
پوتین برای متقاعد ساختن اردغان جهت پبوستن به این جبهه و اخراج دو پایگاه آمریکایی به آنکارا رفته ، سکوت روسیه را بی تفاوتی نخوانید
آقا مصطفی نمیدونم چقدر مطلع هستی ، صرفاً جهت اطلاع شما عرض کنم هر وقت حمله ایی از اسراییل در سوریه انجام شد که در آن تلفات ایرانی داشته، بلا فاصله جواب موشکی یا توپخانه ایی دریافت کرده.
فقط اسراییل به خاطر اینکه وجهه قدرت نظامیش در منطقه شکسته نشود، و ساکنین شهرکهای صهیونیستی را از دست ندهد و دچار فرار جمعیت نشود، همیشه یا سانسور کرده یا کلّاً نفی کرده
در مقابل اگر آنرا بخشی از برنامه ای بزرگ تر بدانیم، در نتیجه یک پروژه بازدارنده گسترده و هوشمندانه نیازاست و نه صرفا تخلیه حس گذرای انتقام! در هر دو صورت باید هزینه داد!این انتخاب ماست که این هزینه محدوتر اما در بازه زمانی مستعجل باشد یا هزینه گزاف تر اما در یک بازه زمانی بلندمدت! – شما که دستی به آتش دارید پیشنهاد بدهید – تبیین تقابل آمریکا با ایران در کانتکس جنگ سرد یک اشتباه تحلیلی برخی از مدافعان و مخالفان جمهوری اسلامی بود که اشتباه بودنش از سال ها پیش مشخص بود اما ترور فرمانده سپاه قدس پایانی قاطع برای این تحلیل است . تصور افول هژمونی آمریکا که از جانب بسیارانی از درون نظام و بیرون از آن تبلیغ می شد باعث شد تا یک سیاست جنگی متناسب با وضعیت اتخاذ نشود. قرار دادن توان هسته ای به عنوان ابزاری برای مذاکره یک خطای استراتژیک و نا متناسب با سیاست جنگی بود . ساخت بمب هسته ای از جانب جمهوری اسلامی یک اقدام بازدارنده و کارآمد است .
پاسخ نظامی جمهوری اسلامی به ترور قاسم سلیمانی جنگ در زمین سوخته ای است که شکست قطعی برای جمهوری اسلامی به همراه خواهد آورد . عملیاتهای استشهادی و چریکی که از جانب نیروهای مقاومت ادامه خواهد یافت معنایی تدافعی دارد تا هزینه حمله پیش دستانه آمریکا را افزایش دهد . اما حمله انتقام جویانه و نهایی به آمریکا ساخت بمب اتم است . ساخت بمب اتمی سخت ترین انتقام است.