نتایج خروج آمریکا از افغانستان
بررسی مناسبات فعلی و سناریوهای پیش روی منطقه آسیای میانه بعد از خروج آمریکا از افغانستان، نشانگر دوره پر التهابی است که این منطقه را دچار تغییرات مهمی میکند.
همان طور که میدانیم آمریکا برای خروج آبرومندانه از جنگ ۱۹ ساله افغانستان، توافقی یک جانبه را با طالبان امضاء کرده است که در صورت اجرای کامل مفاد آن، باز هم ابعاد مختلفی را برای آینده این کشور صورت خواهد داد. از این منظر مسائل پیش روی افغانستان را بررسی میکنیم:
۱- وضعیت فعلی دولت و ارتش افغانستان و آینده آن:
وجود نیروی نظامی قدرتمند یکی از مهمترین مولفه های رسیدن به ثبات، صلح و نهایتا برقراری یک دولت توانمند است و به تبع آن یک دولت توانمند و موثر علاوه بر تامین نیازها و حل مسائل سیاسی، اجتماعی و… از ظهور گروههای تروریستی نیز میتواند جلوگیری کند.
متاسفانه دولت و ارتش فعلی افغانستان سطح وابستگی مالی و سیاسی زیادی به کشورهای خارجی (آمریکا و ناتو) دارند و بدون کمک های آنها توانایی لازم برای مقابله با گروههایی نظیر طالبان و داعش را ندارند.
در توافق صلح آمریکا با طالبان نیز آینده این دولت و نیروهای نظامی مبهم مانده و تنها به توافق سیاسی اشاره شده است و همین موضوع برای نگرانی جناح های دیگر افغانی در خصوص آینده افغانستان کافیست؛ چرا که افغانها در سالهای پس از ریاست جمهوری محمد نجیب الله چنین خلائی را تجربه کردهاند. در آن زمان نیز ارتش به دلیل اختلافات عمیق قومی و جناحی، عدم وجود رهبری قدرتمند، کاهش حمایت مالی و… فروپاشید.
طالبان نیز تاکنون موضع رسمی و شفافی در خصوص دولت و ارتش نداشته است و تنها با به کار بردن اصطلاحی مبهم به اسلامی شدن آنها اشاره کرده است.
۲- موضع کشورهای منطقه و ایران در مورد خلاء پس از خروج آمریکا:
در میان کشورها و قدرت های منطقه، ایران، روسیه، هند، چین، ترکیه و حتی پاکستان تمایل و زمینهی مشارکت با ارتش افغانستان برای جلوگیری از خلاء قدرت پس از خروج آمریکا را دارند.
در این میان ایران به دلایل متعددی از جمله: فرهنگ و نژاد مشترک، روابط متعادل با تمام گروههای افغانستان، وجود لشکر فاطمیون و… شرایط مناسبتری برای کمک به ثبات افغانستان دارد.
مقامات ایران هم اخیرا راجع به کمک بیشتر به حل بحران افغانستان نظر مثبتی داشتهاند و فاطمیون را نیرویی راهگشا و برای دستیابی به ثبات افغانستان موثر عنوان کردهاند.
۳- مذاکرات بین الافغانی:
گفته میشود طرفین در دور اول مذاکرات، بر سر دستور کار و چارچوب گفتگوهایشان توافق کردهاند و در دور دوم که در روزهای آتی برگزار خواهد شد، قصد دارند بر سر موضوع “دولت انتقالی اسلامی” بحث و توافق را صورت دهند. همچنین گفته میشود طالبان در تعیین این دولت انتقالی، خواهان سهم ۶۰ درصدی شده و سهم هیأت مقابل را ۴۰ درصد در نظر گرفته است و همچنین سعی بر به رسمیت شناختن مذهب حنفی در مذاکرات را دارد.
در جبهه مقابل طالبان نیز صدای واحدی وجود ندارد. از طرفی دولت اشرف غنی بر برقراری آتشبس جامع تاکید میکند و تغییر نظام را مردود میداند و از طرفی جناح های حاضر در هیات مذاکرات مواضع دیگری را دنبال میکنند.
از طرفی دیگر درگیریهای طالبان و ارتش همچنان ادامه دارد و تلفات بیش از ۱۰ هزار نفری را روی دست حکومت مرکزی گذاشته است و کنترل برخی شهرها و مناطق نظیر شهرستان اتغر در استان زابل، مناطق غربی و جنوبی استان هلمند به دست طالبان افتاده است و با وجود چنین شرایطی میتوان گفت که مذاکرات صلح افغانستان در مسیر نامشخص و غیرقابل اتکایی در حال گام برداشتن است.
۴- تغییر دولت در آمریکا و وعده خروج از افغانستان:
دولت های آمریکا از اوباما، ترامپ و بایدن در کارزارهای انتخاباتی خود وعدههای زیادی را در خصوص پایان دادن به جنگ های افغانستان و عراق را ارائه کردهاند. آنها برای یک خروج آبرومندانه همواره تلاش کرده اند تا با ایجاد یک دولت دموکراتیک در افغانستان، این کشور را در زمرهی پایگاههای خود حفظ کنند و نیروهای خود را از افغانستان خارج کرده و به هزینه های میلیاردی خود در این کشور برای تامین امنیت پایان دهند. اما تا به امروز چنین هدفی تحقق نیافته و در آخرین تلاشها دولت ترامپ با طالبان به یک توافق ناپایدار رسید.
سیاست های کلان آمریکا در خصوص مناطق مهم جهان نظیر غرب آسیا و آسیای میانه مسئلهای نیست که با تغییر دولتها و شخصیت های سیاسی قابل تغییر شود. آمریکاییها با یک ریل گذاری مناسب، چارچوب فعالیت در هر منطقه و هر موضوع را برای دولتمردان خود مشخص میکنند و توافق صلح با طالبان، مذاکرات بین الافغانی و هر برنامه دیگری مشخصا براساس سیاست از پیش تعیین شده آمریکاست. البته این موضوع به این معنا نیست که دولت جوزف بایدن به توافق صلح با طالبان التزام داشته باشد و ممکن است هر آن بایدن طالبان را ناقض توافق بخواند و از آن خارج شود.
بطور کلی اهداف آمریکا در افغانستان عبارتند از: ۱- غلبه بر طالبان، ۲- ایجاد یک دولت موثر افغانستان و ۳- حفظ نفوذ نظامی و امنیتی در افغانستان؛ که این اهداف با توافق عجولانه و یک جانبه با طالبان و واگذاری تشکیل دولت به مذاکرات بینالافغانی رها شده است و آنچه مهمتر است اینست که این اهداف آمریکا با اهداف طالبان در تضاد کامل است. یعنی طالبان مخالف صددرصدی حضور آمریکا در افغانستان است و باید دید جوزف بایدن پس از تحویل گرفتن کرسی ریاست جمهوری آمریکا چه تصمیمی را برای تقابل با طالبان لحاظ خواهد کرد.
دیدگاه