تحلیل مذاکرات وین با رویکرد تئوری بازی جنگ
مولف این گزارش سعی دارد تا با بیان مفهومی دکترین اقدام در بازی جنگ دیپلماسی و توصیف ترندنمایی مذاکرات جمهوری اسلامی ایران، به تبیین رفتار بازیگران زمین های غرب و شرق بپردازد تا بتواند رویکرد کارساز خود را ارائه دهد.
مقدمه
عرصهی سیاست خارجی؛ میدان گاه بازی جنگ[۱] دیپلماتیک در روابط بین الملل است. جمهوری اسلامی ایران نیز با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب های سخت و چالش های پیچیده در میدان دیپلماسی، هم اکنون به پختگی لازم در عرصهی اقدام رسیده است. تاریخ مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با قدرت های جهانی اغلب، نتایجی بی اثر در عرصه ی سیاست داخلی ایران داشته است که از دلایل عمده ی آن می توان به سیاست درهای باز تیم های مذاکره کننده و اعتمادهای نابجا اشاره کرد.
هم اکنون به برهه ای از تاریخ دیپلماسی کشور رسیده ایم که رویکرد جمعی بازیگران آن با در نظر گرفتن مولفه ی اقتدار میدانی و بی اعتمادی به زمین دشمن در حال جریان است.
مولف این گزارش سعی دارد تا با بیان مفهومی دکترین اقدام در بازی جنگ دیپلماسی و توصیف ترندنمایی مذاکرات جمهوری اسلامی ایران، به تبیین رفتار بازیگران زمین های غرب و شرق بپردازد تا بتواند رویکرد کارساز خود را ارائه دهد.
بازی جنگ نامتقارن
با تصور به اینکه میدان عمل در عرصه ی روابط بین الملل؛ همچون بازی در زمین جنگ تمام عیار است، دکترین اقدام نامتقارن[۲] در بازی جنگ دیپلماتیک، یکی از رویکردهای قدرت مدار در عرصه ی تعامل و تقابل میان دولت هاست. عرصه ی اقدام و عمل در سطح تحلیل دولت ها به ناچار بازنمایی ذهن را به سوی سطح تحلیل منطقه ای و بین المللی سوق می دهد. در میدان کنشگری دولت ها، روند دیپلماسی بازیگران، چهار نوع اقدام را بازنمود می کند:
الف) اقدام متقارن فعال: این نوع اقدام؛ کنشگری بازیگر سوژه در زمین خودی با قواعد خودی را اثبات می کند.
ب) اقدام متقارن منفعل: این نوع اقدام؛ کنشگری بازیگر سوژه در زمین خودی با قواعد دشمن را اثبات می کند.
ج) اقدام نامتقارن فعال: این نوع اقدام؛ کنشگری بازیگر سوژه در زمین دشمن با قواعد خودی را اثبات می کند.
د) اقدام نامتقارن منفعل: این نوع اقدام؛ کنشگری بازیگر سوژه در زمین دشمن با قواعد دشمن را اثبات می کند.
با توجه به ترسیم دکترین اقدام در بازی جنگ (تدوین شده توسط دکترینرهای اندیشکده یقین، مرکز بررسی های دکترینال) ؛ هر یک از بازیگران در عرصه ی دیپلماسی خارجی قادر هستند تا دو نقش مثبت یا منفی را بازی کنند که بازی کردن با قواعد دشمن؛ نقش منفی، و بازی کردن با قواعد خودی؛ نقش مثبت را به منصه ظهور می رساند.
این تبیین مفهومی از دکترین اقدام در بازی جنگ دیپلماتیک، ادبیات حاکم و رویکرد قطعی این گزارش را نشان می دهد.
ترند نمایی مذاکرات جمهوری اسلامی ایران در بازی جنگ دیپلماسی
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ با در نظر گرفتن رویکرد دکترین اسلام، پا به میدان دیپلماسی می گذارد. البته بیان این نکته حائز اهمیت است که پایبندی به رویکردهای بنیادین نظام جمهوری اسلامی در عرصه ی سیاست خارجی به بازیگران فردی و نوع دیدگاه آن ها نیز بستگی دارد.
مذاکرات هسته ای سعدآباد در سال ۱۳۸۲ نقطه ی صفر مناسبی به منظور ترندنمایی مذاکرات جمهوری اسلامی ایران در عرصه ی بین الملل می تواند باشد. در این مذاکرات که امضای آن در تاریخ ۲۹ مهر ماه ۱۳۸۲ (۲۱ اکتبر ۲۰۰۳) رقم خورد، جمهوری اسلامی ایران متعهد شد تا عملا تمام فعالیت های هسته ای خود را متوقف کند و اجازه ی دسترسی به آژانس بین المللی انرژی اتمی به منظور نظارت کامل بر صنعت هسته ای ایران صادر شد. جمهوری اسلامی ایران با هدف لغو تحریم های وقت، حاضر به دادن چنین امتیازی شد و همچنین طرف های غربی اعلام کردند که به مرور زمان و بعد از راستی آزمایی به تعهدات خود عمل خواهند کرد. ریاست هیئت ایرانی در این مذاکرات بر عهده شخص حسن روحانی و کمال خرازی بود.
بعد از پلمپ صنعت هسته ای ایران؛ هیچکدام از کشورهای غربی تعهدات خود را در عرصه عمل و اقدام محقق نکردند. حسن روحانی که در آن زمان دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت، در کتاب خود به نام (امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای) نوشت: “در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران ما به ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول های انجام نشده و درخواست های بیشتر روبرو شد.”
حسن روحانی در ادامه خطاب به البرادعی؛ دبیر کل وقت سازمان بین المللی انرژی اتمی نوشته است: “قول های اکتبر ۲۰۰۳، (مهرماه ۱۳۸۲) سه کشور اروپایی درباره همکاری هسته ای، امنیت منطقه ای و منع گسترش سلاح های اتمی، هنوز حتی بررسی هم نشده اند. اتحادیه اروپا هنوز به تعهد خود مبنی بر شناسایی “اجرای بدون تبعیض حقوق ایران بر اساس معاهده ی منع گسترش مطابق با تعهداتش بر اساس این معاهده” عمل نکرده است.” (کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، نوشته ی حسن روحانی)
در تاریخ ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ برجام امضا شد. مذاکراتی که شعار آن (لغو تحریم های ایران) بود. حسن روحانی رئیس جمهور وقت آن زمان و رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران اعلام کرد که دیوار تحریم ها شکسته شده است و تمامی تحریم های تسلیحاتی در همان روز اجرای توافق لغو خواهد شد. جمهوری اسلامی ایران تعهدات خود در متن برجام و حتی فراتر از آن را نیز اجرا کرد. اکسید کردن اورانیوم های ذخیره، جمع کردن سانتریفیوژها و دسترسی های آزاد به ماموران نظارتی سازمان بین المللی انرژی اتمی از اقدامات زودهنگام طرف های ایرانی در اجرای تعهدات برجام بود. اما طبق بازی همیشگی؛ ایالات متحده آمریکا و بازیگران غربی، هیچکدام از تعهدات خود را در عمل اجرایی نکردند تا جایی که ولی ا… سیف؛ رئیس سابق بانک مرکزی، اعلام کرد که دستاورد برجام “تقریبا هیچ” بود.
پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، رویکرد عملیاتی سیاست خارجی کاخ سفید با تغییر موضع قطعی به مسیر خویش ادامه داد. دونالد ترامپ؛ متن حقوقی برجام را ضعیف خوانده و با بیان ادله های خود عدم وجود منفعت در متن برجام را برای امنیت ملی آمریکا اثبات کرد و در نهایت در تاریخ ۸ مه ۲۰۱۸ به طور رسمی امضای خروج از توافق برجام را ثبت کرد. (منبع روایی تاریخ مذاکرات: کتاب مذاکرات ایران و آمریکا نوشته ی جان پی گلنون)
در دور جدید مذاکرات در دولت رئیسی تیم مذاکره کننده اعلام کرد که “لغو کامل تحریم ها” در دستور کار است و طرف های غربی موظف هستند تا تعهدات گذشته خویش را به اجرا برسانند. با این وجود اتحادیه اروپا اعلام داشت: “ایران خواستار آن است که نخست تحریم ها برداشته شوند.” که در همین راستا دولت های فرانسه و آمریکا بیان کردند که پیشنهادات ایران غیر قابل اجرا بوده و ممکن است با این روند توافقی صورت نگیرد.
بازنمایی رفتار غرب در میدان مذاکرات وین
ناظر به انزوای دولت آمریکا در مذاکرات وین، بازیگران غربی، در حال حاضر شامل دولت های فرانسه، آلمان و انگلیس هستند. با در نظر گرفتن رویکرد دکترین اقدام در بازی جنگ دیپلماسی، در حال حاضر منفعت زمین بازی غرب در معطل نگه داشتن مذاکرات است. اثبات چنین ادعایی نیاز به سوژه شدن رویکرد سیاست داخلی دولت ابراهیم رئیسی دارد. رویکرد سیاست داخلی دولت فعلی جمهوری اسلامی ایران با تکیه ی بیشتر به دکترین های بنیادین نظام جمهوری اسلامی در حال حرکت است. چنین پیش فرضی، این موضوع را در ذهن متبادر می کند که منفعت جمهوری اسلامی ایران با در نظر گرفتن مولفه های اقتدار ملی، خودکفایی، کرامت اجتماعی و ولایت مداری محقق خواهد شد. چنین رویکردی ضریب نفوذ خود را در زمین بازی جنگ دیپلماتیک با این تصمیم پدیدار می کند که: “توافق درست با به کارگیری تمام سعی تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران، تنها در صورت لغو کامل تحریم های برجامی و محور قرار دادن متن پیشنویس زمین ایران، محقق خواهد شد.”
چنین قاطعیتی از سوی تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران؛ تغییر موضع بسیار زیادی را نسبت به تیم مذاکره کننده جواد ظریف به طرف های غربی نشان داد که همین امر باعث سردرگمی زمین غرب پس از سال ها مذاکره ی موفق در مقابل ایران شد.
دکترین بازی جنگ بیان می کند: “برنده ی بازی آن بازیگری است که در ابتدا زمین بازی خود را متناسب با شرایط موجود وضع کند و پس از ساخت زمین بازی خود، با قواعد خود به کنش گری در میدان عمل بپردازد که چنین رویکردی دشمن را ناچار به بازی کردن با استفاده از قواعد شما در زمین شما خواهد کرد.”
پس از آن که زمین غرب تا حدی از سردرگمی خارج شد، تروئیکای اروپایی بازی در نقش پلیس بد را پیش گرفت. آن ها سعی داشتند تا با ایجاد چنین رویکردی علاوه بر جلوگیری از سرعت اقدام تیم مذاکره کننده ی جمهوری اسلامی ایران، موازنه ی تهدید را برقرار سازند.
زمین غرب، در مذاکرات وین قصد دارد تا دولت آمریکا را از انزوای فعلی خارج کند. هدف آن ها از این اقدام سنگین کردن وزنه ی موازنه ی تهدید در میدان بازی دیپلماسی وین است که برگزاری جلسات وزیرخارجه آلمان (پلیس بد فعلی) با شورای همکاری خلیج فارس و گروه ۷ نیز بر این رویکرد صحه می گذارد. پس از پایان این جلسات پیرامونی، بیانیه هایی جمعی به جهت محدود کردن جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات وین صادر می شود که این بیانیه های خارج از زمین بازی اصلی، نشان از ضعف فعلی طرف های غربی در اعمال ضریب نفوذ خود در مذاکرات وین است.
با توجه به رویکرد اقتدار گرای ملی در دولت ابراهیم رئیسی، منفعت زمین غرب در بهره گیری از آشوب های منطقه ای بین النهرین است. استدلال این است که در برهه برپایی مذاکرات برجام (دولت حسن روحانی)؛ سرعت و عجله طرف های غربی به این جهت بود که رویکرد سیاست داخلی دولت وقت ایران، سیاست درهای باز بود که چنین جهت گیری هایی، منفعت زمین غرب در اجرای قراردادهای تجاری و اقتصادی با ایران را فراهم می کرد اما در حال حاضر با وجود بی اعتمادی زمین ایران به تعهدات غرب، آن ها مجبور هستند منافع خود را از میان آشوب های منطقه ای بین النهرین تامین کنند. به عنوان مثال می توان ادعا کرد که یکی از دلایل اصلی سنگ اندازی های دولت فرانسه در مذاکرات وین، بهره مند شدن آن از فروش گسترده تسلیحات به بازیگران منطقه ای بین النهرین است اما با لغو تحریم های برجامی و بازگشت به تعهدات گذشته، مجبور به تامین امنیت منطقه هستند.
بازنمایی رفتار شرق در میدان مذاکرات وین
از آن جا که بازیگران کهنه کار میدان دیپلماسی، کنش گری خود را با در نظر گرفتن موضع طرف های مقابل خود اتخاذ می کنند، بازیگران زمین شرق (چین و روسیه) نیز اقدامی سازنده و راهبردی در تعامل با جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته اند، زیرا رویکرد دولت فعلی جمهوری اسلامی ایران با درنظر گرفتن تقویت تعامل منطقه ای و همچنین تقویت دیپلماسی در زمین شرق در حال جریان است.
هم اکنون وزیر امور خارجه روسیه با جهت گیری های میانجی گرایانه در میدان دیپلماسی وین سعی دارد تا ارتباط غیر مستقیم جمهوری اسلامی ایران با آمریکا را عملگرایانه تر پیش ببرد.
در دکترین اقدام بازی جنگ دیپلماسی؛ هر زمینی به دنبال منافع خود است که هم اکنون منفعت زمین شرق (چین و روسیه) با منفعت زمین ایران در یک راستا قرار دارد که علت آن را می توان فعال کردن ارتباط راهبردی ایران با چین و روسیه دانست که چنین وضعیتی موازنه ی قوا و موازنه ی تهدید غیر مستقیم را به سود زمین جمهوری اسلامی ایران سنگین تر خواهد کرد. همانطور که زمین غرب سعی در خروج آمریکا از انزوا دارد، جمهوری اسلامی ایران نیز سعی دارد تا با اقدامات پیرامونی، فشاری مضاعف به مرکز میدان دیپلماسی وین اعمال کند.
نتیجه گیری (دیپلماسی فعال با اتخاذ رویکرد زمین سازی در بازی جنگ)
وضعیت فعلی زمین غرب در مذاکرات وین در دوره گذار از سردرگمی به اعمال فشار است. در ابتدای مذاکرات وین طرف های غربی در مواجهه ی با رویکرد اقتدارگرای تیم مذاکره کننده ایران، پس از پشت سر گذاشتن دوره ی بهت به سردرگمی رسیدند و با گذشت زمان، رویکرد خرید وقت در مذاکرات را پیش گرفتند که این معطل کردن، استراتژی آن ها به منظور نفس گیری و گذار از وضعیت سردرگمی به هوشیاری بود. اما با رویکرد اقدام نامتقارن فعال ایران و ارائه ی پیش نویس های سازنده، تاکتیک های تیم ایران در محوریت اقدام تمام بازیگران ۱+۴ قرار گرفت که این یعنی جمهوری اسلامی ایران توانست با رویکرد اقدام نامتقارن فعال (بازی در زمین دشمن با قواعد خودی) رفته رفته زمین بازی را نیز عوض کرده و بازیگران دشمن را در زمین خودساخته آورده تا آن ها را به کنش گری با استفاده از قواعد ایران مجبور سازد.
در حال حاضر پالس های مثبتی از مذاکرات وین به بیرون درز پیدا می کند اما این به معنی پایان خوش بهره گیری از اقدام نامتقارن فعال نیست بلکه بازی همچنان ادامه دارد.
دیدگاه
سلام و احترام
تحلیل فوق کاملا تخصصی است.
و بر گرفته از واژهای سنگین و فنی است وبرای کسانی که اشنا با این مفاهیم و واژها نباشند درک و جمع بندی تحلیل اسان نیست
یا این حال با دقت نظر و بازخوانی دریافت مطالب دور از دسترس نیست.
تحلیل برگرفته از یک تسلط نظری و فرا جناحی است
با ارزوی موفقیت
بسیار جامع و دقیق و روشنگر