تجزیه تدریجی سوریه؛ بررسی مهم‌ترین سناریوی حکمرانی آینده سوریه

یکشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۵
https://iswnews.com/?p=132526

در این متن به صورت بسیار کوتاه، «مدل حکمرانی دُوَیْلات» مهم‌ترین سناریوی محتمل برای آینده سوریه تشریح شده است. در این حالت، حکومت از نظر حقوقی یکپارچه است؛ اما در عالم واقع و بر روی زمین، قدرت‌های بزرگ محلی وجود دارند که هر کدام در بخشی از قلمرو حاکمیت ملی دست بالاتر را داشته و عملا قدرت را در اختیار دارند. دولت مرکزی نیز مجبور به همکاری با این قدرت‌های متنفذ محلی است. به نظر می‎رسد سناریوی «دویلات» را باید محتمل‎ترین سناریو برای آینده سوریه تلقی کرد. هرچند این سناریو در فضای عمومی کم‎تر مورد توجه قرار گرفته؛ اما هم با تاریخ سوریه و هم با واقعیت بافت جامعه این کشور همخوانی بیش‎تری دارد.

مدل حکمرانی «دُوَیْلات» یکی از مدل‌های شکل گرفته در کشورهای عربی پساعثمانی است. کشورهای یمن، لیبی، لبنان (خصوصاً تا پیش از جنگ اخیر) و تا حد زیادی سودان و سومالی کشورهایی هستند که این مدل حکمرانی را تجربه می‌کنند. امارات متصالحه (شامل کشورهای امارات عربی متحده، قطر و بحرین) تا پیش از ۱۹۷۱ و جغرافیای فعلی عربستان سعودی تا پیش از جنگ‌های ملک عبدالعزیز و تأسیس دولت سوم سعودی از دیگر گونه‌های این نوع حکمرانی هستند. گونه رقیق شده آن را نیز می‌توان در عراق کنونی مشاهده کرد که البته نسبت به دهه نخست پساصدام، از شدت آن کم شده است. به شکل دیگری این وضعیت در سوریه نیز طی سال‌های ۱۹۴۶ تا ‍۱۹۶۳ تجربه شده بود.

دولت مستقر و جامعه بستر
این وضعیت در شرایطی پدید می‌آید که سه نکته ذیل در کشور مورد نظر صدق کند:
۱) دولت مستقر فاقد هژمونی کافی باشد.
۲) فرآیند ملت‌سازی با اخلال‌های جدی مواجه شده باشد؛ به طوری که شهروندان در تعریف هویت شخصی خود عوامل دیگری را بر عامل هویت ملی مقدم بدارند.
۳) منابع اقتصادی در انحصار دولت نماند و دولت برای تأمین مالی یا تأمین امنیت نیازمند تعامل با متنفذین باشد.

در چنین بستری اگر دولت مستقر در دو حالت «مرحله نظام‌سازی» یا «دارای نوعی از نظام داخلی که “رقابت” در آن تثبیت شده» باشد – خصوصاً در حالتی که «رأی عمومی» در آن نقش‌آفرین باشد – این وضعیت تشدید خواهد شد. در این‌جا بار دیگر باید تأکید کرد که میان بافت حقیقی قدرت و ساختار حقوقی آن باید تفکیک نمود. در نمونه‌های عینی تجربه شده که بالاتر برشمردیم، هیچ کدام از نظر حقوقی فدراتیو نیستند.

مهم‌ترین مصادیق احتمالی گروه‌های تشکیل دهنده دویله
در این بند، به صورت خاص به آن دسته از بازیگران داخلی قدرتمند می‌پردازیم که احتمال می‌دهیم به گروه‌های متنفذی تبدیل شوند که دولت مرکزی مجبور به تعامل با آن‌ها خواهد بود و آن‌ها در قلمرو خود دارای نفوذ و قدرت بیش‌تری نسبت به دولت مرکزی خواهند بود. در ادبیات تخصصی عربی در چنین حالتی می‌گویند آن گروه، «دویله» (دولت در دولت) تشکیل داده است.

‌أ) کردها
آن‌ها از بیش‌ترین بخت برای تشکیل دویله برخوردارند. ممکن است منطقه نفوذ آنان به شمال شرق یا دو منطقه شمال استان حسکه و هم‌چنین منطقه کوبانی محدود شود؛ اما در کل از بالاترین احتمال برای تشکیل دویله برخوردارند. در واقع هر ۴ عاملی که در بند پیشین مطرح شد در مورد کردها به شکل بارزی صدق می‌کند.

‌ب) دروزی‌ها
دومین گروهی که از بخت بسیار بالایی برای تشکیل دویله برخوردارند، دروزی‌ها می‌باشند. حتی در بحث کلان مقایسه میان مدل‌های مختلف حکمرانی باید گفت امروزه قسد در درجه اول به دنبال حالت شبه‌تجزیه است و بزرگ‌ترین پیشران سناریوی دویلات، یکی از جریانات اصلی دروزی می‌باشد که اخیراً با دولت مرکزی به توافق رسیدند. طبق این توافق، دولت مرکزی متعهد شد که در دو بخش «وزارت کشور» (نهادهای امنیتی و انتظامی) و «وزارت دادگستری» (محاکم و دستگاه قضاء) در استان سویدا منحصراً از اهالی همان استان استفاده کند و در مقابل گروه‌های دروزی نیز سلاح خودشان را تحویل نخواهند داد! ضمن این‌که دولت نسبت به برخی موارد دیگر نیز متعهد شد. این موارد، سنگ بنای اولیه تشکیل دویله در استان سویدا است.

‌ج) علوی‌ها
سومین گروهی که از بخت نسبی برای تشکیل دویله برخوردارند، علوی‌های ساحل هستند. عمده جامعه سوریه حساسیت بسیار بالایی نسبت به این گروه دارد؛ اما در سوی مقابل علوی‌ها در صورت انسجام داخلی، عدم بلندپروازی (به نحوی که حساسیت عملی و میدانی طوائف دیگر را برانگیزد)، حمایت مؤثر خارجی و طراحی استراتژی هوشمندانه می‌توانند دویله خاص خود را در مناطق ساحلی تشکیل دهند.

‌د) جیش سوریا الحره
چهارمین گروهی که از پتانسیل بالایی برای تشکیل دویله برخوردارند، «جیش سوریا الحره» هستند که با هدایت بی‌واسطه ایالات متحده در منطقه التنف شکل گرفتند و حالا مناطق قابل توجهی از التنف تا «قریتین» و «تدمر» را در سیطره خود دارند. مهم‌ترین مزیت‌های آنان «حمایت خارجی» و «وجه “عربی” و “معارضه با بشار اسد” در عین داشتن مزیت‌های قسد» است که باعث می‌شود با بهره‌گیری از ظرفیت «حضور در کالبد ارتش سوریه در عین حفظ حالت نیمه‌مستقل خود» بتوانند به یکی از ظرفیت‌های تشکیل دویله تبدیل شود.

‌ه) درعا
در درعا نیز امکان تشکیل دویله از جهاتی بسیار بالاست؛ اما چالش اصلی آن به اختلافات داخلی اهالی جنوب برمی‌گردد. اهالی درعا به صورت عمده به چهار یا پنج گروه مجزا قابل تقسیم هستند که همین ۴ یا ۵ دسته اختلافات جدی با یکدیگر دارند و دست کم نیمی از آن‌ها در رقابت داخلی، چشم به قدرت‌های فراسوی استان و حتی فراسوی مرز دارند! با این حال، عدم انسجام داخلی و بلکه تأثیر سلبی رقابت داخلی در شکل‌گیری سطحی از وابستگی به بیرون باعث می‌شود احتمال تشکیل دویله در درعا کاهش یابد.

‌و) دیگران
علاوه بر ۵ گروه فوق‌الذکر، در مناطق دیگر نیز احتمال تشکیل دویله وجود دارد. با توجه به محدودیت حجمی، ما در مورد بقیه گروه‌ها به ذکر عنوان آن‌ها اکتفا می‌کنیم:
‌و. عشائر عربی دیرالزور
‌ز. عشائر رقه
‌ح. ترکمن‌های شمال حلب
‌ط. سلفی‌های ادلب
‌ی. اقلیت‌های کوچک

نشانه‌های بروز این سناریو
در این‌جا باید پرسید که نشانه‌های بروز این سناریو در سوریه چیست؟ در این زمینه می‌توان در سطح امنیتی و سیاسی مواردی را ذکر کرد. مهم‌ترین نشانه بروز این سناریو را باید تمکین دمشق در برابر مشایخ بزرگ سویدا و تصریح بر این‌که دو وزارتخانه «کشور» و «دادگستری» در این استان توسط دروزی‌ها اداره خواهد شد، دانست. این حتی فراتر از توافقی است که میان قسد و دمشق صورت گرفت! دومین نشانه بروز این سناریو را باید تلاش دولت مرکزی برای تغییر وضعیت در عفرین خواند که به مرور به سمت تغییر دموگرافیک هم خواهد رفت. فراتر از آن مسائل جزئی‌تری را می‌توان برشمرد که بیانگر حرکت در جهت تقویت دویلات است.
در سطح امنیتی، خودداری گروه‌های مسلح در بسیاری از مناطق برای واگذاری سلاح خود به دولت جدید و تشکیل ارتش فراگیر محلی، مهم‌ترین رویداد است. ضمن این‌که مواردی مانند «تداوم فعالیت نیروهای مسلح وفادار به نظام سابق (موسوم به «شبیحه») و گرفتن تلفات از تحریر الشام» و «عدم سیطره دمشق بر سرتاسر سوریه و تبدیل این کشور به سه یا چهار قلمرو مجزا» را می‌توان ذکر کرد.
در سطح سیاسی نیز ملاحظات جولانی در نوع تعامل با استان‌ها و مسلحین را باید مهم‌ترین نکته دانست. در بسیاری از استان‌ها مانند درعا و سویدا، استاندار با نظر متنفذین محلی انتخاب شد. در برخی استان‌ها مانند درعا، دیرالزور، حماه و حلب، فرماندهان ارشد ارتش با نظر قدرت‌های دیگر و فراتر از اراده شخصی رئیس جمهور جدید برگزیده شدند. در استان سویدا هنوز فرمانده ارتش انتخاب نشده و در استان‌های ساحلی نیز به نظر می‌رسد رقابت میان نهادهای رسمی ذیل وزارت‌های دفاع و کشور با کمیته «سلم اهلی» که توسط رئیس جمهور جدید تأسیس شد بالا گرفته است. در مناطق شرق فرات نیز مطلقاً نه استانداری مشخص شده و نه فرمانده ارتش مشغول به کار شده است.

  • به اشتراک بگذارید:

دیدگاه

  • دیدگاه های شما پس از تایید مجموعه تحلیلی خبری تحــولات جهــان اســلام در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، تهمت و افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشند منتشر نخواهد شد.

مطالب پیشنهادی