جنگ شناختی در عصر رسانه؛ تحلیل تکنیکهای روایتسازی ایران اینترنشنال

در عصر اطلاعات، خطوط مرزی میان جنگ و صلح، میان واقعیت و روایت، تار و مبهم شده است. جنگ شناختی، به عنوان یکی از پیشرفتهترین اشکال جنگ نرم، در تلاش است تا بدون شلیک یک گلوله، ذهن و ادراک جمعی را تسخیر کند. این نوع جنگ که در دهههای اخیر به ابزاری کلیدی در روابط بینالملل تبدیل شده، بر پایه همین اصل استوار است که پیروزی در میدان نبرد امروز، نه در خاک دشمن بلکه در ذهن او رقم میخورد. آمریکا، به عنوان قدرت هژمون جهانی، دهههاست که از این ابزار برای تضعیف و سرنگونی حکومتهایی که با منافعش در تضاد قرار دارند، استفاده کرده است. از عراق تا لیبی، از ونزوئلا تا اوکراین، نقش رسانههای تحت حمایت غرب در شکلدهی به روایتهای مقاومت و تغییر، انکارناپذیر بوده است. ایران اینترنشنال، به عنوان یکی از پرمخاطبترین رسانههای فارسیزبان خارج از ایران، الگوی جالبی برای مطالعه این پدیده محسوب میشود.
جنگ شناختی، مفهومی است که فراتر از تبلیغات سنتی قرار دارد و شامل طیف گستردهای از فعالیتهایی میشود که هدفشان تأثیرگذاری بر فرآیندهای شناختی، درک، تصمیمگیری و رفتار افراد و جوامع است. برخلاف جنگهای سنتی که بر نابودی فیزیکی متمرکز هستند، جنگ شناختی بر تغییر ذهنیتها، باورها و ارزشها تأکید دارد.
این نوع جنگ شامل سه لایه اصلی است: لایه اطلاعاتی که بر تولید و توزیع اطلاعات تمرکز دارد، لایه روانی که احساسات و عواطف را هدف قرار میدهد و لایه اجتماعی که بر تغییر رفتارهای جمعی متمرکز است. در دنیای معاصر، رسانهها نقش محوری در اجرای این سه لایه ایفا میکنند. تکنیکهایی چون چارچوبسازی، پرایمینگ، تکرار انتخابی، استفاده از شاهدان خبره، ایجاد حس فوریت و بحران، همگی ابزارهایی هستند که در خدمت این هدف کلان قرار میگیرند. آمریکا، بیش از هر قدرت دیگری، در توسعه و بهکارگیری این تکنیکها پیشتاز بوده است.
سوابق آمریکایی: از رادیو آزادی تا انقلابهای رنگی
تاریخ استفاده آمریکا از رسانه به عنوان ابزار جنگ شناختی به دوران جنگ سرد بازمیگردد. رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی، نخستین نمونههای منسجم این استراتژی بودند که با هدف تضعیف بلوک شوروی راهاندازی شدند. موفقیت این رسانهها در تضعیف مشروعیت حکومتهای کمونیستی، الگویی شد که بعدها در قالب مدلهای پیچیدهتری تکرار شد. در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، شاهد تکامل این استراتژی در قالب انقلابهای رنگی بودیم. در گرجستان ۲۰۰۳، اوکراین ۲۰۰۴ و قرقیزستان ۲۰۰۵، رسانههای حمایتشده توسط نهادهای غربی نقش کلیدی در بسیج افکار عمومی علیه حکومتهای موجود ایفا کردند. این رسانهها از تکنیکهای پیشرفتهای استفاده کردند: ایجاد روایت واحد از فساد و سرکوب، تقویت احساس ناامیدی نسبت به وضع موجود، ارائه تصویری ایدهآل از آینده پس از تغییر، و بسیج نیروهای اجتماعی از طریق چارچوبسازی مسائل به شکلی که راهحل تنها در تغییر نظام قابل تصور باشد. تجربه لیبی و سوریه نیز نمونههای بارزی از کاربرد این تکنیکها در بستر شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین هستند.
ایران اینترنشنال: معماری یک روایت
ایران اینترنشنال که در سال ۲۰۱۷ راهاندازی شد، به سرعت به یکی از تأثیرگذارترین رسانههای فارسیزبان تبدیل شد. تحلیل محتوای این رسانه در بازه زمانی مورد بررسی نشان میدهد که روایت اصلی آن بر محور سه ستون اصلی استوار است: ناکارآمدی سیستماتیک حکومت، رنج و نارضایتی مردم و ناگزیری تغییر. این روایت از طریق انتخاب و چارچوبسازی اخبار پیگیری میشود. برای نمونه، در حوزه اقتصادی، تمرکز رسانه بر اخباری مانند «افزایش ۱۳۰ درصدی اجارهبها»(۱) «دزدی مواد غذایی به دلیل گرانی»(۲) و «۲۶ میلیون ایرانی فقیر»(۳) نشاندهنده استراتژی تأکید بر بحران اقتصادی است. این انتخاب اخبار تصادفی نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی منسجم برای ایجاد تصوری جامع از فروپاشی سیستماتیک است. رسانه همچنین از تکنیک «انباشت منفی» استفاده میکند، به گونهای که مخاطب احساس کند تمامی جنبههای زندگی در ایران در حال تنزل است. این تکنیک، که در روانشناسی رسانه به عنوان «اثر کشتزار» شناخته میشود، ذهن مخاطب را در حالت دائمی هشدار و نگرانی نگه میدارد.
تکنیک چارچوبسازی: تبدیل واقعه به روایت
چارچوبسازی یکی از قدرتمندترین تکنیکهای جنگ شناختی است که بر اساس آن، همان واقعه میتواند بسته به شیوه ارائه، تفسیرهای مختلفی داشته باشد. ایران اینترنشنال این تکنیک را به صورت سیستماتیک به کار میگیرد. در حوزه اعتراضات، رسانه هرگونه نارضایتی را در چارچوب «مقاومت مردمی علیه دیکتاتوری» قرار میدهد. اعتراض پرستاران (۴)، اعتصاب طلافروشان(۵)، یا حتی تجمع کارکنان بانکها(۶)، همگی در قالب یک روایت واحد از «بیداری مردمی» ارائه میشوند. این چارچوبسازی عمداً از پیچیدگیهای اجتماعی و اقتصادی صرف نظر میکند و همه چیز را به یک معادله ساده تقلیل میدهد: حکومت در برابر مردم. تکنیک دیگری که این رسانه به کار میگیرد، «چارچوب آیندهنگری منفی» است. اخباری مانند «هشدار نسبت به افزایش قیمت برنج»(۷) یا «۱۸ هزار مگاوات ناترازی برق»(۸)، نه تنها وضعیت فعلی را منفی نشان میدهند، بلکه آینده را نیز تاریک جلوه میدهند. این تکنیک، که در روانشناسی شناختی «پیشبینی فاجعه» نامیده میشود، احساس ناامیدی و درماندگی را در مخاطب تقویت میکند.
استراتژی اجتماعیسازی بحران: از فرد تا جامعه
یکی از ویژگیهای برجسته روایت ایران اینترنشنال، تلاش برای نشان دادن گستردگی بحران در تمامی سطوح جامعه است. این رسانه از تکنیک «زوم اجتماعی» استفاده میکند، به گونهای که از مسائل فردی شروع کرده و آنها را به بحرانهای کلان جامعه پیوند میزند. برای نمونه، داستان فردی که برای خرید پراید باید «سه برابر درآمد سالیانه خود را هزینه کند»(۹)، تنها یک مسئله اقتصادی شخصی نیست، بلکه نماد «فروپاشی رویای طبقه متوسط» معرفی میشود. این تکنیک که در جامعهشناسی رسانه «فردیسازی مسائل سیاسی و سیاسیسازی مسائل فردی» نامیده میشود، به مخاطب این پیام را میدهد که مشکلات شخصی او ریشه در مسائل سیاسی کلان دارد. رسانه همچنین از «استراتژی شاهد عینی» استفاده میکند. نقلقولهایی از شهروندان عادی، مانند مغازهداری که میگوید «افرادی که دست به دزدی میزنند برای تفریح این کار را انجام نمیدهند»(۱۰)، به روایت کلی رسانه اعتبار «زیسته» میبخشد. این تکنیک باعث میشود مخاطب احساس کند که روایت رسانه تنها نظر یک نهاد رسانهای نیست، بلکه بازتاب واقعیت زندگی مردم است.
شخصیتسازی منفی و نمادسازی قدرت
تکنیک «شخصیتسازی منفی» یکی دیگر از ابزارهای محوری ایران اینترنشنال است. این رسانه به جای تحلیل پیچیده سیستمهای سیاسی و اقتصادی، شخصیتهایی را به عنوان نماد تمامی مشکلات معرفی میکند. مقام معظم رهبری؛ «سید علی خامنهای» در این روایت نه تنها یک رهبر سیاسی، بلکه نماد و منشأ تمامی مسائل کشور محسوب میشود. سخنان او درباره «اقتصاد کجوکوله»(۱۱) یا «حجاب اجباری»(۱۲) نه در بستر پیچیدگیهای سیاسی و اجتماعی، بلکه به عنوان نشانههایی از «جدایی حاکم از واقعیت» ارائه میشوند. این تکنیک، که در علوم سیاسی «شیطانسازی» نامیده میشود، پیچیدگیهای سیستمی را به تضاد شخصیتی ساده میکند. رسانه همچنین از تکنیک «کنتراست درامایی» استفاده میکند. در مقابل شخصیتهای منفی حکومتی، چهرههایی مانند مولوی عبدالحمید به عنوان «صدای وجدان ملی» معرفی میشوند. سخنان او مانند «مقامهای جمهوری اسلامی حاضر به برگزاری رفراندوم نیستند»(۱۳) در چارچوب «دلسوزی ملی» ارائه میشود، نه موضعگیری سیاسی یک رهبر مذهبی اقلیت.
تکنیک زمانسازی و ایجاد حس فوریت
یکی از تکنیکهای پیچیدهای که ایران اینترنشنال به کار میگیرد، «زمانسازی روایی» است. این رسانه به گونهای اخبار را انتخاب و ارائه میکند که مخاطب احساس کند جامعه در «نقطه عطف» قرار دارد و هر تأخیر در تصمیمگیری میتواند فاجعهآمیز باشد. اخباری مانند «قطع ۴۰ درصد ظرفیت ورودی اینترنت»(۱۴) یا «گرانی ناگهانی خودرو»(۱۵)، علاوه بر محتوای خبری، پیام زمانی خاصی نیز دارند: «وضعیت در حال بدتر شدن است و وقت برای تغییر رو به اتمام است». این تکنیک که در روانشناسی اجتماعی «ایجاد احساس ضرورت» نامیده میشود، مخاطب را از حالت مشاهدهگری منفعل به سمت عملگرایی فعال سوق میدهد. رسانه همچنین از «الگوی تناوب امید و یأس» استفاده میکند. در میان اخبار منفی، گاهی اخباری مانند انتخاب مسعود پزشکیان(۱۶) یا اعتراضات موفق طلافروشان(۱۷) ارائه میشود که نشان میدهد تغییر امکانپذیر است، اما سپس این امید با اخبار منفی بیشتری خنثی میشود. این الگو، که در روانشناسی «چرخه امید و یأس کنترلشده» نامیده میشود، مخاطب را در حالت آمادگی عاطفی برای پذیرش راهحلهای رادیکال نگه میدارد.
ساختار اطلاعاتی و منابع: پیچیدگی در سادگی
تحلیل ساختار اطلاعاتی ایران اینترنشنال نشان میدهد که این رسانه از «استراتژی منابع چندلایه» استفاده میکند. در یک لایه، از منابع رسمی مانند گزارشهای آماری دولتی، بیانیههای مقامات، و اخبار رسانههای داخلی استفاده میشود. در لایه دوم، از «منابع نیمهرسمی» مانند کارشناسان اقتصادی، فعالان سیاسی، و چهرههای اجتماعی بهره میگیرد. در لایه سوم، از «منابع مردمی» مانند شاهدان عینی، کاربران شبکههای اجتماعی، و نظرسنجیهای غیررسمی استفاده میکند. این ساختار سهلایه به رسانه اجازه میدهد هم اعتبار رسمی داشته باشد و هم با مردم عادی ارتباط برقرار کند. اما نکته مهم این است که انتخاب منابع همیشه در راستای تقویت روایت اصلی صورت میگیرد. برای نمونه، وقتی «سعید لیلاز» میگوید «اصل بدبختی ما فساد است و ارتباطی به آمریکا ندارد»(۱۸)، این سخن نه به عنوان دفاع از حکومت، بلکه به عنوان «اعتراف کارشناس اصلاحطلب به شکست سیستم» ارائه میشود. این تکنیک که «تأویل انتخابی» نامیده میشود، به رسانه اجازه میدهد حتی از سخنان مدافعان حکومت برای تقویت روایت خود استفاده کند.
آینده جنگ شناختی در عصر دیجیتال
تحلیل نمونه ایران اینترنشنال نشان میدهد که جنگ شناختی در عصر دیجیتال به سطح جدیدی از پیچیدگی و تأثیرگذاری رسیده است. این رسانه با ترکیب تکنیکهای سنتی تبلیغات با ابزارهای نوین رسانهای، توانسته الگویی کارآمد از جنگ نرم ایجاد کند. استفاده هوشمندانه از چارچوبسازی، شخصیتسازی منفی، زمانسازی روایی و ساختار منابع چندلایه، نشان میدهد که ما در برابر یک پدیده پیچیده و منسجم قرار داریم، نه تبلیغات ساده. آنچه این تجربه به وضوح نشان میدهد، اهمیت فزاینده سواد رسانهای و تفکر انتقادی در مواجهه با اطلاعات است. در دنیایی که مرز میان اطلاع و تأثیرگذاری محو شده، شناخت این تکنیکها نه تنها برای متخصصان ارتباطات، بلکه برای تمامی شهروندان ضروری است. جنگ شناختی آینده احتمالاً پیچیدهتر، هدفمندتر و غیرقابل تشخیصتر خواهد بود، و تنها راه مقابله با آن، آگاهی و هوشیاری جمعی است.
منابع
- https://www.iranintl.com/fa/202404030140
- https://www.iranintl.com/202404076447
- https://www.iranintl.com/fa/202409098675
- https://www.iranintl.com/fa/202408184954
- https://www.iranintl.com/fa/202405176142
- https://www.iranintl.com/fa/video/ott_3709467970064b87aea74ae2f190108f
- https://www.iranintl.com/fa/202407248072
- https://www.iranintl.com/fa/202407183204
- https://www.iranintl.com/fa/202406260060
- https://www.iranintl.com/202404076447
- https://www.iranintl.com/fa/202304043282
- https://www.iranintl.com/fa/202304049132
- https://www.iranintl.com/fa/202403290064
- https://www.iranintl.com/fa/202407116321
- https://www.iranintl.com/fa/202411188770
- https://www.iranintl.com/fa/202407066432
- https://www.iranintl.com/fa/202405176142
- https://www.iranintl.com/fa/202409123296
دیدگاه