راهبرد امنیت ملی آمریکا؛ برنامه عملیاتی برای غرب آسیا و جبهه مقاومت

این گزارش با رویکردی تحلیلی و با استناد به اسناد راهبرد امنیت ملی آمریکا -منتشر شده در سال ۲۰۲۲- به تاثیر راهبردهای نوین امنیت ملی ایالات متحده در نحوه حضور و دخالت نظامی آمریکا در جهان -به ویژه منطقه غرب آسیا- میپردازد. این سیاستها حضور مستقیم و پرتعداد نظامی آمریکا را محدود و اجرای عملیاتهای محدود و دخالتها با و از طریق شرکا و گروههای منطقهای را ملاک عمل قرار میدهد. از این پس محوریت کلیه اقدامات آمریکا «سیاست انکار» خواهد بود.
ایالات متحده آمریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم خود را در ابتدای عرصه جدیدی-تبدیل شدن به یک قدرت جهانی- میدید. افول بریتانیا و آوار شدن ویرانههای جنگ بر سر اروپا، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تسلیم آلمان و ژاپن نیز باعث تقویت این انگاره بود. حضور مستقیم آمریکا در جنگ جهانی دوم، سردمداران آمریکا را به این عقیده رساند که ایجاد هژمونی جهانی و تامین منافع آمریکا مستلزم حضور مداوم و گسترده در تمام نقاط دنیاست. همین امر موجب شد آمریکا طی چند دهه با ایجاد پنج مرکز فرماندهی قارهای و ناوگان دریایی وابسته به آنها و همچنین تاسیس پایگاههای متعدد نظامی از شرق آسیا تا غرب اروپا حضوری جدی در تمام دنیا پیدا کند. اتخاذ این راهبرد آغاز چند دهه دخالت نظامی و سیاسی، آشوب، کودتاهای مختلف و… در تمام قارههایی بود که آمریکا بهطور مستقیم در آنها حضور فعال داشت.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا مانعی برای سلطه تکقطبی خود بر جهان نمیدید. این ذهنیت چنان قوی بود که «فرانسیس فوکویاما» نظریهپرداز فلسفه سیاسی آمریکایی در مقالهای به نام «پایان تاریخ و آخرین انسان»۱ تاریخ تمدن جهان را با هژمونی تکقطبی آمریکا پایان یافته میدانست.
ایالت متحده در سال ۲۰۰۱ به بهانه مبارزه با تروریسم ولیکن تسلط کامل بر دنیا و ایجاد یک نظم نوین جهانی با سردمداری آمریکا، تجاوز نظامی به افغانستان را آغاز کرد. حضور مستقیم و گسترده نیروهای نظامی آمریکا در جهان-خصوصا در غرب آسیا- مساوی تلفات انسانی، مالی و تسلیحاتی بود. اقتصاد بدهکار و رکودهای اقتصادی پیدرپی آمریکا نیز تاب چنین هزینه سنگینی را نداشت. مهمتر آنکه تلفات انسانی موجب خدشه به وجهه ابرقدرتی آمریکا بود. آمریکا با ظهور ایران -بهعنوان یک بازیگر منطقهای قدرتمند- در وضعیتی جدید قرار داشت و طرح «خاورمیانه جدید» نیز با دخالت ایران شکست خورده بود. تسلیحات موثرتری در دسترس گروههای مقاومت غرب آسیا قرار داشت که لاجرم در هر مناقشه نظامی منجر به تلفات انسانی و تجهیزاتی بیشتر آمریکا میشد. تمام این مسائل ضرورت طرحریزی یک راهبرد نظامی جدید را گوشزد میکرد. راهبردی که علاوه بر کاستن از هزینههای مالی و تلفات انسانی، منافع آمریکا را نیز تضمین کند.
راهبردهای امنیت ملی آمریکا چهار سال یکبار در دو نسخه عمومی و محرمانه تدوین و نسخه عمومی آنها منتشر میشود. هر چند نسخههای عمومی حاوی اطلاعات طبقهبندی شده نیستند اما کاشف از رویکردهای کلی آمریکا در خصوص سیاستهای امنیتی و نظامی هستند. سند راهبرد امنیت ملی۲ آمریکا در اکتبر ۲۰۲۲ توسط کاخ سفید و در دوران ریاست جمهوری بایدن منتشر گردیده است. هرچند در ابتدای این سند به حفظ و حضور آمریکا در دنیا برای دفاع از دمکراسی اشاره شده است اما محتوای سند نکات قابل تاملی نیز دارد. در این سند اعتراف آمریکا به ظهور قدرتهای جدید و رقابت یک دهه آینده برای نظم جدید جهانی جالب توجه است، نظمی که در کنار چین و روسیه ایران نیز به عنوان تهدید امنیت ملی آمریکا عنوان شده است.
در این سند چین مهمترین چالش ژئوپلتیکی آمریکا بیان شده است. گویا درگیری روسیه در جنگ اوکراین فعلا روسیه را از صدر تهدیدات آمریکا خارج کرده است. در نتیجه میتوان حدس زد مسئله اوکراین حل نشده باقی خواهد ماند تا روسیه کماکان درگیر یک جنگ فرسایشی و بدون افق روشن باشد (ولو به قیمت نابودی اوکراین یا حتی اروپا). در بخشی از سند به وضوح به نقش ناتو (ص ۱۷) در مدیریت جنگ با روسیه در اوکراین اشاره شده است. همچنین تاکید شده است که کمکهای اطلاعاتی، اقتصادی و نظامی به اوکراین ادامه خواهد داشت.
ذیل فصل «نوسازی و تقویت ارتش ما» (ص۲۰) بهصراحت اعلام شده است برای حفظ منافع آمریکا از زور استفاده خواهد شد. در همین فصل مجددا چین به عنوان تهدید درجه اول مورد اشاره قرار گرفته و ایران سومین خطر جدی برای منافع آمریکا بیان شده است. این سند به موضوع بازدارندگی یکپارچه اشاره میکند که منظور از آن ترکیب قابلیتهای نظامی و غیر نظامی (اقتصادی، سایبری، امنیتی، سیاسی و…) برای مبارزه با خطرات امنیت ملی آمریکاست. یمن، سوریه و سومالی به عنوان مراکز تروریستی که خطراتی بالقوه برای آمریکا دارند معرفی شدهاند. یکی از مهمترین فرازهای این سند تغییر دکترین آمریکا در تعامل با شرکای جهانی آمریکاست؛ جایی که در سند نوشته شده است: «از استراتژی به رهبری ایالت متحده و پشتیبانی شرکا به رهبری شرکا با پشتیبانی ایالت متحده» تغییر تاکتیک داده خواهد شد (ص۳۰).
در بخش خاورمیانه-که از صفحه ۴۲ آغاز میشود- با وقاحت و صراحت تمام بیان شده که سیاست آمریکا در غرب آسیا طی دو دهه گذشته تکیه بر ابزار زور و تغییر «رژیمها» بوده است اما این روش هزینههای بسیاری هم برای آمریکا در پی داشته است. در ادامه طرح آمریکا تقویت شرکای منطقهای بیان شده است و پر واضح است منظور استفاده نیابتی از کشورهای همسوی آمریکا در جهت تحقق منافع آمریکا و فروش سلاح به آنها جهت تقویت قدرت اقتصادی ایالات متحده است. چارچوب این همکاری شامل پنج اصل است:
• مشارکت با کشورهایی که معتقد به نظم آمریکایی و جهانی هستند
• امنیت کشتیرانی در آبراهههای هرمز و بابالمندب
• استفاده از دیپلماسی برای کاهش تنشها
• ایجاد ساختارهای یکپارچه امنیتی، نظامی و اقتصادی در منطقه
• ترویج حقوق بشر و ارزشهای مورد تاکید است
این سند به فعالیتهای بیثبات کننده ایران اشاره و ایالات متحده را متعهد به مهار آنها عنوان میکند. در ادامه تلاش برای مهار هستهای ایران از راه دیپلماسی و در صورت عدم نتیجه استفاده از ابزار زور نیز به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است.
یکی از نکات مهم این سند تدوین سیاست «انکار» است. این سیاست بهمعنای اجرای عملیات و برنامههای ایالات متحده بهواسطه عوامل نیابتی، گروههای یا شرکا منطقهای و انکار اصل هرگونه دخالت آمریکا در موضوعات مورد اجراست.
ذیل سیاست انکار به توسعه و تقویت زیرساخت، لجستیک، فرماندهی و کنترل، پراکندگی و جابجایی و بسیج نیروها برای شرکا اذعان شده است و در نهایت سیاست نیروهای مسلح آمریکا حضور کمتر «از طریق و با همکاری» (ص ۲۳) تعریف شده است. اهداف ارتش آمریکا توسعه نیرویی مشترک با ویژگی مرگبار، پایدار، انعطافپذیر، دارای قابلیت بقا، چابک و پاسخگو عنوان شده است.
سند دیگری که در این زمینه حائز اهمیت است، سند استراتژی دفاع ملی ایالت متحده آمریکاست که توسط وزارت دفاع ایالات متحده در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است۳. در این سند نیز چین خطر اصلی عنوان گردیده اما ایران نیز در کنار چین و روسیه یکی از خطرات و تهدیدات جدی شناخته شده است. در صفحه ۱۸ این سند برای بازدارندگی در برابر حملات ایران بر همکاری با شرکا تاکید شده است.
وزارت خارجه آمریکا نیز در بخش ابتدایی غرب آسیا و شمال آفریقا، سند «راهبرد مشترک منطقهای»۴ خود-منتشر شده در سال ۲۰۲۲- نفوذ مداوم (ص ۳) و اقتدارگرایی و تضعیف دمکراسی (ص ۹) توسط ایران را در کنار تهدید چین و روسیه در صدر خطرات امنیت ملی آمریکا در منطقه خاورمیانه قرار میدهد. این سند تاکید دارد تلاشهای دیپلماتیک و سرمایهگزاریها با شرکا منطقهای و تقویت مشارکتهای منطقهای در راستای مقابله با این چالشها متمرکز خواهد بود. وزارت خارجه آمریکا پرداختن به امنیت منطقهای، پیشبرد صلح در خاورمیانه، تقویت رشد اقتصادی فراگیر، پیشبرد حکومتداری پاسخگو و مسئولیت پذیر و حقوق بشر و تسریع اقدامات بخشی برای مقابله با بحران آب و هوا را از اهداف خود در این سند عنوان میکند.
یکی از نکات برجسته سند مذکور تاکید به کمکهای بشر دوستانه به نوار غزه با قید سازگاری با منافع امنیتی رژیم صهیونیستی است. مفهوم این بند اینکه هر نوع کمکی نباید کوچکترین خدشهای متوجه امنیت رژیم صهیونیستی کند و حتی کمکهای بشردوستانه ذیل اهداف امنیت ملی رژیم صهیونیستی توزیع خواهد شد (ص ۱۵). همچنین در بخشهایی از این سند سرمایهگزاری، حمایت و ارتباط با جامعه مدنی، رسانهها، گروهها، اقلیتها، همجنسگرایان و… به عنوان راهبرد وزارت خارجه آمریکا برای مقابله با تهدیدات در منطقه غرب آسیا بیان شده است. در واقع این موضوعات روشهای دخالت در امور داخلی کشورهای غیرهمسو با آمریکا جهت ایجاد آشوبها، کودتا، ناآرامی، نافرمانی مدنی و… است.
آنچه در این اسناد -که همپوشانی فراوانی نیز با هم دارند- تدوین گردیده و نیازمند توجه ویژه است اینکه این اسناد در دوران ریاست جمهوری جو بایدن تدوین گردیدهاند. موضوعاتی مانند بازدارندگی و امنیت شرکا، مقابله با ایران و تهدیدات هستهای آن، مبارزه با تروریسم و گروههای افراطی(گروههای مقاومت)، حفظ جریان آزاد انرژی و کشتیرانی و دیپلماسی و توافقات منطقهای در صدر راهبردهای امنیت ملی آمریکا قرار دارد. اما رویکرد ترامپ در بعد راهبردی نیز تفاوت چندانی با این اسناد بالادستی ندارد و ظاهر امر این است که تنها روش ترامپ متفاوت است. اولویت برنامههای ترامپ بر سیاست «اول آمریکا»، کاهش تعهدات بلندمدت نظامی، فشار حداکثری بر ایران، تلاش برای صلح منطقهای مبتنی بر توافق رژیم و کشورهای عربی و تمرکز بر توان نظامی و بازدارندگی در قالب همین اسناد است.
با نیمنگاهی به اسناد پیشگفته و واقعیات میدانی بهنظر نگارنده آمریکا راهبرد نظامی جدیدی طراحی کرده است که بهنظر میرسد دارای چند اصل کلی است:
اصل اول- استفاده از نیروی محدود در برابر نیروی فراوان و گسترده است. مطابق این اصل آمریکا بهجای ورود پرتعداد نیرو در مناقشات نظامی از تیمهای نیروهای ویژه نخبه استفاده میکند. وظیفه این تیمها ورود حرفهای، سریع و محدود؛ نابودی مواضع؛ محقق کردن اهداف عملیات و خروج سریع از منطقه است.
اصل دوم- تاکید بر نقش نیروی فضایی، هوایی و پهپادی آمریکا بهعنوان ناظر جهانی و پشتیبانی از تیمهای عملیات ویژه است. مطابق این اصل کشف و رهگیری اهداف و همچنین پشتیبانی نزدیک و دور عملیاتهای ویژه بر عهده این نیروها قرار دارد. همچنین عملیات هوایی آمریکا از شکل تهاجمهای سراسری و بمباران وسیع به عملیات جراحیگونه محدود و دقیق تبدیل میشود.
اصل سوم- دسترسی سریع و کامل بهتمام نقاط دنیا. منطبق این اصل آمریکا از تعداد پایگاههای فراوان و غیرضروری خود کاسته و نیروهای هوایی، دریایی و عملیات ویژه خود را در پایگاههایی محدودتر و مجهزتر تجمیع میکند. این امر لزوم بهکارگیری نیروی فراوان را از بین برده و در عین حال هزینهها و تلفات را کاهش میدهد. از نظر سرزمینی پایگاههای جدید در نقاطی مکانیابی میشوند که بتوانند بههر نقطهای بهراحتی دسترسی داشته باشند. بهعنوان مثال اردن در مثلث کشورهای غرب آسیا نمونه خوبی برای رعایت این اصل است.
اصل چهارم- گسترش شبکه اطلاعات نظامی و امنیتی در سطح جهان. عملیات محدود، سریع و بمباران دقیق و نقطهای مستلزم داشتن اطلاعات کافی و دقیق از اهداف است. این امر تنها در صورتی محقق خواهد شد که یک شبکه اطلاعاتی جهانگستر ایجاد شود. ذیل این شبکه همه روشهای و ابزارهای انسانی و فنی لازم نیز تعریف و بهکارگیری خواهد شد.
اصل پنجم- عملیات سریع بجای عملیات گسترده است. مبتنی بر این اصل آمریکا با تکیه بر پایگاههای مجتمع و پراکنده، شبکه اطلاعاتی و جاسوسی، نیروهای عملیات ویژه حرفهای و همچنین نیروی فضایی و هوایی خود بهصورت نقطهای و محدود به عملیات پرداخته و از ورود نظامی گسترده خودداری میکند. ترور اسامه بن لادن و ابوبکر البغدادی نمونه واضح رعایت این اصل هستند. بهنظر نمیرسد آمریکا دیگر بهمانند جنگهای ویتنام، افغانستان و عراق عملیات مستقیم نظامی گستردهای انجام دهد.
اصل ششم- استفاده از کشورهای همکار، نیروهای نیابتی و گروههای مختلف تروریستی و غیرتروریستی در مناقشات مختلف دنیا توام با دکترین انکار است. این اصل از سویی موجب دور ماندن نیروهای آمریکایی از تلفات انسانی و از سوی دیگر موجب پنهان شدن دست آشکار دخالت آمریکا در مناقشات جهانی خواهد شد. مبتنی بر همین اصل آمریکا به مسلحسازی گروهها و کشورها خواهد پرداخت تا بهمانند یک شطرنج باز با جابجایی مهرهها منافع خود را محقق کند.
نگاهی به خروج نمادین آمریکا از افغانستان و خروج محدود از عراق؛ حمله بهبرخی سران گروههای تروریستی-عمدتا افراد غیرهمسو یا مانع برنامههای آمریکا- مانند القاعده، داعش و دیگر گروهها در سوریه، عراق و افغانستان؛ جابجایی تروریستها از نقطهای و کشوری به نقطه و کشور دیگر و ادامه بمباران پهپادها و نیروی هوایی آمریکا در منطقه دقیقا نشاندهنده راهبرد نظامی جدید آمریکاست. در واقع آمریکا به فکر خروج از منطقه به شکل واقعی نیست، بلکه با جمع کردن دست و پاهای اختاپوسی خود سعی در کاهش تلفات و هزینهها دارد.
آنچه گفته شد بهاین معناست که ایران و محور مقاومت و همچنین دولتها و حاکمیتهای منطقه -که سعی در حفظ استقلال خود دارند- نیاز به اگاهی از راهبرد جدید نظامی و سیاسی آمریکا دارند تا متناسب با همین راهبرد برنامهریزی کنند. تنها راه ممانعت از دخالت آمریکا در منطقه اخراج کامل آنهاست. اما بهنظر میرسد این هوشیاری و هوشمندی در کشورهای منطقه هنوز ایجاد نشده و همین امر نقش ایران را در آینده منطقه و جهان بسیار پررنگتر میکند. ایران نیاز دارد با آگاهی بخشی گسترده و در صورت لزوم اعمال زور، روند اخراج آمریکا از تمام نقاط دنیا را تسریع کند. علاوه بر ایران توجه جبهه مقاومت -بهخصوص در یمن، لبنان و عراق- به این موضوع ضروری است که عملیاتهای جراحیگونه هوایی و کماندویی برای ترور سران و افراد اثرگذار، انهدام مولفههای اساسی قدرت مانند توان اقتصادی، هستهای و موشکی، توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی بیشک ادامه خواهد داشت. اعمال و سیاست صهیونیستها در ترور سران منطقه ذیل سیاستهای آمریکا در حال اجراست؛ در واقع رژیم صهیونیستی مقاطعهکار راهبردهای کلان آمریکا در منطقه است و تصور جدایی میان آمریکا و رژیم صهیونیستی تصوری واهی و سرابی بیش نیست. در نتیجه نیاز است تا به شکل حیاتی به فکر یک مقابله جدی برای توقف این طرح و تجاوزات و ساخت آینده جهان با حضور ابرقدرتی به نام ایران بود.
منابع:
۱- Fukuyama, Francis (1989). “The End Of History?”. The National Interest. 16: 4.
۲- https://bidenwhitehouse.archives.gov/wp-content/uploads/2022/10/Biden-Harris-Administrations-National-Security-Strategy-10.2022.pdf
۳- https://media.defense.gov/2022/Oct/27/2003103845/-1/-1/1/2022-NATIONAL-DEFENSE-STRATEGY-NPR-MDR.pdf
۴- U.S. Department of State & U.S. Agency for International Development. (2022, February). Joint regional strategy: Middle East and North Africa (NEA-ME JRS). U.S. Department of State. https://www.state.gov/wp-content/uploads/2022/02/NEA-ME_JRS_FINAL_Formatted_Public-Version-1.pdf
دیدگاه