۱۷ مرداد ۱۳۷۷؛ آغاز یک تراژیدی ممتد
هفده مرداد سال ۱۳۷۷ را همه ی مردم افغانستان بویژه مردم ولایت بلخ به یاد دارند؛ روزهای خونین و تلخی را که مرگ بیحساب از در و دیوار به سراغشان آمده بود…
گروه طالبان در نخستین اقدامشان پس از تصرف کامل شهر مزارشریف، دست به جنایت و نسل کشی شیعیان این ولایت زدند. مردم بیگناه و بیدفاع زیادی را در مناطق عمدتا شیعه نشین قتل عام کردند.
مطابق آمارهای اعلام شده از سوی نهادهای بینالمللی خارجی تنها در سه روز نخست تصرف مزارشریف بیشتر از دههزار نفر را در نواحی یولمرب، دشتشور، حاجتروا، زراعت، علیچوپان، قزلآباد، سیدآباد و ولسوالیهای چمتال، شولگره و دولتآباد به گونه دسته جمعی و در پیش چشمان خانواده و بستگانشان به شهادت رساندند.
گورهای دسته جمعی این قتل عامها هنوز هم در قزلآباد و جمتال موجود است و اجساد شهدای مظلوم این تراژیدی تا کنون هم دفن نگردیده اند.
طالبان در نخستین اقدامشان به سراغ شیعیان مزار رفتند و خانه به خانه از هیچ نوع ظلمی در حق شیعیان دریغ نکردند.
علاوه بر قتل عام و کشتار مردم، از کشتن دیپلماتهای شیعه نیز دریغ نکردند.
در ساعات نخست ورودشان در شهر مزارشریف، به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران حمله نموده و با نادیده گرفتن اصول دیپلماتیک و مصونیت سیاسی، یازده نفر از دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران را نیز به شهادت رساندند.
طالبان با قتل عام مردم شیعه مزار و حمله به نمایندگی سیاسی ایران در این شهر، مشی شیعه ستیزیشان را به اثبات رساندند.
با اینکه مبارزه اقوام ازبک و تاجیک شمال در مقابل طالبان دست کمی از مبارزه احزاب شیعی نداشت، چرا طالبان از میان جبهه مقاومت شمال تنها به سراغ شیعیان رفتند و دست به تاراج و قتل عام آنان زدند؟ چه عواملی در این اقدام گروه طالبان دخیل بود؟ در این نوشته کوتاه تلاش میکنم برای این پرسشها پاسخ پیدا کنم.
امروزه تقریبا تمام مردم منطقه و افغانستان میدانند که شکل گرفتن گروه طالبان در نتیجه سیاستهای استعمارگرایانه آمریکا و در اتاقهای فکر آن کشور پدید آمده است.
چنانچه بعدها خودشان نیز اذعان داشتند و حمایتشان را از طالبان تایید کردند.
آمریکاییها گروه طالبان را به وجود آوردند و بعد با پول کشورهای عربستان سعودی، امارات و پاکستان این گروه را تجهیز کردند و بر سرنوشت مردم مظلوم افغانستان مسلط نمودند.
آمریکا با نشانه گرفتن شیعیان افغانستان توسط طالبان و با پول و سلاح پاکستان و عربستان، در پی تحریک جمهوری اسلامی ایران بود و میخواست پای ایران را نیز در این جنگ بکشاند و بعد به این نزاع رنگ و بوی مذهبی بدهد و تا مدتها ایران را سرگرم این جنگ فرسایشی نماید.
این موضوع بعد از فروپاشی طالبان توسط مقامات این گروه نیز تایید شده است.
کشتار شعیان افغانستان و قتل عام دیپلماتهای ایرانی در ادامه همین سیاست خصمانه انجام گرفت.
این مساله به صورت یک تئوری تا هنوز هم برای آمریکاییها اهمیت دارد. حالا که تاریخ مصرف گروه طالبان به آخر رسیده است، با ایجاد و حمایت از گروهک داعش در پی قتل عام شیعیان و کشاندن ایران در یک جنگ مذهبی در افغانستان است.
این سیاست هنوز با پول کشورهای عربی با محوریت عربستان سعودی دنبال میشود.
اگر رویکرد گروهک تکفیری داعش را در کشتار شیعیان افغانستان و هدف قرار گرفتن مراسم و اماکن مذهبی تحلیل کنیم، به وضوح دیده میشود که این اقدامات در ادامه همان سیاست خصمانه آمریکا صورت میگیرد.
دیدگاه
در همان زمان در نشریه اطلاعات سیاسی-اقتصادی یکی از تحلیلگران معلوم الحال نوشته است که ایران نباید به فلسطینیها کمک کند بلکه باید مثل ترکیه که به کردها در شمال عراق حمله می کند و به شمال عراق لشکرکشی می کند وارد افغانستان شود و این کار طبق معاهده پاریس مجاز است.