جنگ شناختی، که برخی آن را «نسل پنجم جنگ‌ها» می‌نامند، استراتژی پیچیده‌ای است که در آن دشمن تلاش می‌کند با دستکاری ادراک، احساسات و باورهای جامعه هدف، آن را از درون فروبپاشد. این نوع جنگ که ریشه در نظریه‌های روان‌شناسی اجتماعی و علوم شناختی دارد، بر این اصل استوار است که اگر بتوان ذهن و قلب مردم را تسخیر کرد، دیگر نیازی به تسخیر جسم آن‌ها نیست. در این میدان نامرئی، رسانه‌ها به توپخانه سنگینی تبدیل می‌شوند که گلوله‌هایشان کلمات، تصاویر و روایت‌هایی است که به آرامی اما پیوسته، بنیان‌های فکری و احساسی جامعه هدف را هدف قرار می‌دهند.

بریتانیا، این امپراتوری کهن که زمانی بر نیمی از جهان حکمرانی می‌کرد، استاد بی‌چون‌وچرای استفاده از رسانه به عنوان ابزار جنگ روانی بوده است. از دوران جنگ جهانی اول که BBC به عنوان «صدای امپراتوری» تأسیس شد تا عملیات‌های روانی پیچیده در جنگ جهانی دوم، انگلستان همواره در خط مقدم جنگ اطلاعاتی قرار داشته است. عملیات «شایعه‌پراکنی سیاه» علیه آلمان نازی، استفاده از رادیو برای تضعیف روحیه دشمن در جنگ فالکلند، و کمپین‌های رسانه‌ای علیه اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد، همگی نمونه‌هایی از تبحر انگلیسی‌ها در به‌کارگیری رسانه به عنوان سلاح است. این میراث تاریخی، امروز در قالب رسانه‌هایی چون بی‌بی‌سی فارسی تداوم یافته است که با ظاهری بی‌طرف و حرفه‌ای، نقش مهمی در شکل‌دهی افکار عمومی درباره ایران ایفا می‌کند. جالب آنکه همان تکنیک‌هایی که زمانی علیه امپراتوری عثمانی برای تجزیه آن استفاده شد، امروز با ابزارهای مدرن‌تر علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته می‌شود.

چارچوب‌سازی: هنر دیدن از دریچه دلخواه
چارچوب‌سازی یا Framing، تکنیکی است که در آن رسانه با انتخاب زاویه خاصی برای روایت رویدادها، ذهن مخاطب را به سمت تفسیر مشخصی هدایت می‌کند. این تکنیک مانند قاب عکسی عمل می‌کند که تعیین می‌کند چه چیزی دیده شود و چه چیزی از دید پنهان بماند. در بررسی اخبار بی‌بی‌سی فارسی، این تکنیک به وضوح قابل مشاهده است. برای مثال، در پوشش مسائل اقتصادی ایران، چارچوب غالب «فروپاشی» و «بحران» است. خبر «افزایش سن انتظار برای خانه‌دار شدن حقوق‌بگیران در ایران به ۹۰ سال»¹ یا «چرا زنان ایرانی روزبه‌روز فقیرتر می‌شوند»² نمونه‌هایی از این چارچوب‌سازی هستند. جالب آنکه در این اخبار، هیچ اشاره‌ای به نقش تحریم‌های بین‌المللی که خود انگلستان نیز در اعمال آن‌ها نقش دارد، نمی‌شود. مشکلات همه از درون نظام تعریف می‌شوند و عوامل خارجی عامدانه نادیده گرفته می‌شوند. این تکنیک باعث می‌شود مخاطب ناخودآگاه به این نتیجه برسد که مشکلات ایران ذاتی و ساختاری است و تنها راه حل، تغییر بنیادین نظام است. چارچوب‌سازی در اخبار امنیتی نیز جالب توجه است؛ هر اقدام دفاعی ایران به عنوان «تهدید» و هر اقدام تهاجمی رژیم به عنوان «دفاع مشروع» چارچوب‌بندی می‌شود.

روایت‌سازی انتخابی
روایت‌سازی انتخابی، هنر انتخاب و برجسته‌سازی داستان‌های خاص برای ایجاد یک تصویر کلی مطلوب است. بی‌بی‌سی فارسی در این زمینه تبحر خاصی دارد. از میان صدها اتفاق روزانه در ایران، آن‌هایی انتخاب می‌شوند که روایت «کشور در آستانه فروپاشی» را تقویت کنند. برای مثال، خبر «آمبولانس‌های وحشت و خشونت جنسی در ایران»³ که به یک مورد خاص می‌پردازد، به گونه‌ای روایت می‌شود که گویی این پدیده‌ای فراگیر و سیستماتیک است. یا در خبر «زندگی در سایه خشونت، افزایش زن‌کشی در ایران»⁴، آمار دقیقی ارائه نمی‌شود اما با استفاده از عبارات احساسی و تعمیم موارد خاص، تصویری از جامعه‌ای خشن و زن‌ستیز ساخته می‌شود. این در حالی است که اخبار مثبت مانند پیشرفت‌های علمی، موفقیت‌های ورزشی، یا دستاوردهای فرهنگی ایران یا پوشش داده نمی‌شوند یا در حاشیه قرار می‌گیرند. تکنیک دیگر در روایت‌سازی، استفاده از «قهرمان‌سازی» و «شیطان‌سازی» است. معترضان همواره قهرمانانی بی‌گناه و مظلوم هستند در حالی که نیروهای امنیتی، چهره‌هایی خشن و بی‌رحم دارند. این دوگانه‌سازی ساده‌انگارانه، پیچیدگی‌های واقعیت را نادیده می‌گیرد و مخاطب را به سمت احساسات افراطی سوق می‌دهد.

تکنیک احساسی‌سازی: بازی با قلب‌ها
احساسی‌سازی یکی از قدرتمندترین ابزارهای جنگ شناختی است که در آن به جای مخاطب قرار دادن عقل و منطق، احساسات هدف قرار می‌گیرند. بی‌بی‌سی فارسی در این زمینه استادی خاصی دارد. خبر «پیمان منبری، ۹ روز قبل از عقد با زنی که دوستش داشت کشته شد»⁵ نمونه کاملی از این تکنیک است. داستان با جزئیات احساسی روایت می‌شود: عاشق بودن، نزدیکی عروسی، آرزوهای از دست رفته. این عناصر داستانی باعث می‌شوند مخاطب قبل از هر تحلیل منطقی، از نظر احساسی درگیر شود و قضاوتش تحت تأثیر احساسات قرار گیرد. یا در مستند «کودک سرباز»⁶، استفاده از تصاویر کودکان در جنگ، موسیقی غم‌انگیز و روایت‌های احساسی، مخاطب را در موقعیتی قرار می‌دهد که هر گونه توضیح منطقی درباره شرایط تاریخی جنگ تحمیلی، حمله عراق، و ضرورت‌های دفاعی را نپذیرد. این تکنیک به ویژه در مخاطبان جوان که با تاریخ معاصر ایران آشنایی کمتری دارند، بسیار مؤثر است. احساسی‌سازی همچنین در انتخاب واژگان نیز مشهود است؛ استفاده از کلماتی چون «وحشت»، «فاجعه»، «فروپاشی» به جای واژگان خنثی‌تر، ناخودآگاه احساس ترس و ناامیدی را در مخاطب تقویت می‌کند.

تکرار و القای مداوم:
یکی از اصول بنیادین تبلیغات، تکرار است. گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، معتقد بود «دروغ را آنقدر تکرار کنید تا به حقیقت تبدیل شود». بی‌بی‌سی فارسی این اصل را به خوبی می‌شناسد. موضوعاتی مانند «بحران اقتصادی»، «نارضایتی مردم»، «سرکوب» به صورت مداوم و در قالب‌های مختلف تکرار می‌شوند. در بررسی اخبار ارائه شده، می‌بینیم که از ۸۱ خبر، بیش از ۳۰ مورد به مسائل اقتصادی منفی اختصاص دارد⁷. این تکرار مداوم باعث می‌شود حتی اگر واقعیت پیچیده‌تر باشد، تصویر ذهنی مخاطب از ایران، کشوری در حال فروپاشی اقتصادی باشد. تکنیک دیگر، «بازیابی انتخابی» است؛ هر بار که موضوعی مشابه رخ می‌دهد، به موارد قبلی نیز اشاره می‌شود تا تصور تداوم و تشدید مشکلات ایجاد شود. برای مثال، در اخبار مربوط به اعتراضات، همواره به اعتراضات قبلی اشاره می‌شود تا تصویر یک جامعه دائماً معترض ساخته شود، حتی اگر فاصله زمانی زیادی بین آن‌ها وجود داشته باشد. این تکرار مداوم، به تدریج «واقعیت جایگزین» می‌سازد که در آن ایران کشوری شکست‌خورده، ناامید و بدون آینده است.

منبع‌سازی گزینشی
انتخاب منابع خبری یکی از ظریف‌ترین تکنیک‌های دستکاری اطلاعات است. بی‌بی‌سی فارسی در این زمینه رویکرد خاصی دارد. منابع منتقد حکومت همواره در اولویت قرار دارند و نظرات آن‌ها به عنوان «صدای مردم» معرفی می‌شود. در خبر «تقی آزادارمکی، جامعه‌شناس: حاکمیت فهمی از تغییر ندارد»⁸، نظرات یک منتقد به عنوان تحلیل علمی و بی‌طرفانه ارائه می‌شود، بدون آنکه نظرات مخالف یا متعادل‌تری ارائه شود. یا در اخبار اقتصادی، نظرات کارشناسانی که تصویر بدبینانه‌ای از اقتصاد ایران دارند، برجسته می‌شود در حالی که تحلیل‌های متعادل‌تر یا آمارهای مثبت نادیده گرفته می‌شوند. همچنین استفاده از عبارات مبهمی چون «به گفته منابع آگاه» یا «گزارش‌ها حاکی است» بدون ذکر منبع مشخص، به رسانه اجازه می‌دهد هر ادعایی را مطرح کند بدون آنکه مسئولیت آن را بپذیرد. این تکنیک به ویژه در اخبار امنیتی و نظامی بیشتر دیده می‌شود، جایی که «منابع نزدیک به سپاه» یا «یک مقام آگاه» ادعاهایی را مطرح می‌کنند که امکان راستی‌آزمایی آن‌ها وجود ندارد. گزینش منابع همچنین در نقل‌قول‌ها نیز مشهود است؛ از میان صدها اظهارنظر مقامات، آن‌هایی انتخاب می‌شوند که بیشترین پتانسیل جنجال یا تناقض را داشته باشند.

زمان‌بندی استراتژیک
زمان انتشار اخبار، خود یک سلاح قدرتمند در جنگ شناختی است. بی‌بی‌سی فارسی در این زمینه نیز حرفه‌ای عمل می‌کند. اخبار منفی معمولاً در زمان‌های حساس مانند سالگردها، انتخابات، یا رویدادهای مهم ملی منتشر می‌شوند تا بیشترین تأثیر روانی را داشته باشند. برای مثال، انتشار مستند «کودک سرباز» در آستانه هفته دفاع مقدس، یا تمرکز بر اخبار اقتصادی منفی در آستانه انتخابات. همچنین تکنیک «سیل خبری» استفاده می‌شود؛ در مواقعی که یک خبر مثبت درباره ایران منتشر می‌شود، ناگهان سیلی از اخبار منفی منتشر می‌شود تا آن خبر مثبت در میان اخبار منفی گم شود. از سوی دیگر، اخباری که ممکن است تصویر مثبتی از ایران ارائه دهند، یا منتشر نمی‌شوند یا با تأخیر و در زمانی که دیگر ارزش خبری ندارند، منتشر می‌شوند. این دستکاری زمانی، به رسانه اجازه می‌دهد بدون دروغ‌گویی مستقیم، واقعیت را به نفع اهداف خود مدیریت کند. زمان‌بندی همچنین در «دوز اطلاعات» نیز استفاده می‌شود؛ اخبار منفی به صورت قطره‌چکانی و مداوم منتشر می‌شوند تا احساس خستگی و ناامیدی در مخاطب ایجاد کنند، در حالی که اخبار مثبت حتی اگر منتشر شوند، به سرعت از دستور کار خارج می‌شوند.

نتیجه‌گیری: آگاهی، سپر دفاعی در برابر جنگ شناختی
جنگ شناختی که امروز علیه ایران در جریان است، نه جنگی تصادفی که محصول برنامه‌ریزی دقیق و سال‌ها تجربه در عرصه جنگ روانی است. بی‌بی‌سی فارسی، با پشتوانه تجربه تاریخی بریتانیا در جنگ‌های نرم و با استفاده از تکنیک‌های پیچیده روان‌شناسی اجتماعی، تلاش می‌کند تصویری از ایران بسازد که نه لزوماً دروغ محض است، اما حقیقت کامل نیز نیست. این تصویر، ایرانی است در حال فروپاشی، ناامید، خشن، و بدون آینده؛ تصویری که هدفش تضعیف روحیه ملی، ایجاد شکاف اجتماعی، و در نهایت، زمینه‌سازی برای تغییرات سیاسی مطلوب غرب است. اما آگاهی از این تکنیک‌ها، اولین و مهم‌ترین گام در مقابله با آن‌هاست. وقتی مخاطب بداند چگونه احساساتش هدف قرار می‌گیرد، چگونه واقعیت چارچوب‌بندی می‌شود، و چگونه روایت‌ها ساخته می‌شوند، دیگر به آسانی فریب نمی‌خورد. این آگاهی نه به معنای نادیده گرفتن مشکلات واقعی است و نه توجیه کاستی‌ها؛ بلکه به معنای داشتن نگاهی متعادل و واقع‌بینانه است که نه تحت تأثیر تبلیغات داخلی قرار می‌گیرد و نه اسیر جنگ روانی خارجی می‌شود. در عصر اطلاعات، سواد رسانه‌ای نه یک مهارت تکمیلی که ضرورتی حیاتی برای بقای ملی است. ایران، با تاریخ کهن و تجربه تلخ و شیرین قرن‌ها مقاومت در برابر متجاوزان، امروز در برابر نوع جدیدی از تهاجم قرار دارد که سلاحش کلمات و میدانش اذهان است. پیروزی در این جنگ، نه با موشک و تانک که با آگاهی، هوشیاری، و اتحاد ملی ممکن است.

منابع:

  1. https://www.bbc.com/persian/articles/cedev509ykwo
  2. https://www.bbc.com/persian/articles/ckg80w7y0k3o
  3. https://www.bbc.com/persian/articles/cx2q1e90298o
  4. https://www.bbc.com/persian/articles/c1we49gwqr2o
  5. https://www.bbc.com/persian/articles/cd1vjx0q5jzo
  6. https://www.bbc.com/persian/articles/cnvdym1z65do
  7. تحلیل محتوای اخبار ارائه شده
  8. https://www.bbc.com/persian/articles/clyn54dmp2do
  • به اشتراک بگذارید:

دیدگاه

  • دیدگاه های شما پس از تایید مجموعه تحلیلی خبری تحــولات جهــان اســلام در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، تهمت و افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشند منتشر نخواهد شد.