یانکیها در همین حوالی؛ بررسی پیامدهای امنیتی و ژئوپلیتیکی ورود آمریکا به پروژه کریدور زنگزور

این متن به تحلیل پروژه کریدور زنگزور و ورود ایالات متحده به آن از طریق یک شرکت خصوصی میپردازد که میتواند پیامدهای امنیتی و ژئوپلیتیکی بزرگی برای منطقه قفقاز و فراتر از آن داشته باشد. کریدور زنگزور با هدف اتصال باکو به نخجوان و بهرهبرداری از موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود، به ابزاری در رقابتهای ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک تبدیل شده است. ایالات متحده با حمایت از این پروژه، به دنبال کنترل مسیرهای ترانزیتی، کاهش نفوذ روسیه و چین و اعمال فشار بر ایران است. این حضور بهویژه در کنار همکاریهای نظامی با ترکیه و رژیم صهیونیستی، میتواند تهدیداتی برای ایران و روسیه به همراه داشته باشد. در این بحث قرار است به ابعاد امنیتی، اقتصادی و استراتژیک کریدور زنگزور و نقش ایالات متحده در آن بپردازیم.
در سالهای اخیر و به ویژه جنگ دوم قره باغ که با پیروزی جمهوری آذربایجان بر ارمنستان به اتمام رسید، ایجاد کریدور زنگزور برای اتصال باکو به نخجوان از طریق استان سیونیک ارمنستان به نبرد ژئوپلیتیکی جدیدی در این منطقه مهم و راهبردی تبدیل شده است. در این میان، جمهوری آذربایجان با سوء استفاده از توان نظامی و تکیه بر ترکیه و رژیم صهیونیستی به دنبال اهداف بلندپروازنهای ژئواکونومیکی خود است که البته با مخالف شدید ایران و روسیه مواجه شد. امضای توافقنامه صلح در واشنگتن با میانجیگری دونالد ترامپ که باعث ورود ایالات متحده به این پروژه شده، لایه دیگری بر پیچیدگی این موضوع افزوده است.
براساس توافق واشنگتن، این کریدور به نام «جاده ترامپ برای صلح و شکوفایی» (TRIPP) تغییر و به مدت ۹۹ سال در اجاره یک شرکت آمریکایی خواهد بود.
با نگاهی دقیق به اهداف این پروژه و همکاری اخیر محور باکو-آنکارا با غرب میتوان دریافت که کریدور زنگزور/ ترامپ، بخشی از نبرد برای نظم نوین جهانی چندقطبی است که میتواند پیامدهای راهبردی منطقهای و فرامنطقهای داشته باشد. البته مقامات باکو سعی در پوشاندن این انگیزهها داشته و بیشتر بر جنبههای اقتصادی و ترانزیتی آن تاکید دارند که حتی میتواند برای ایران یا ارمنستان نیز مفید باشد. اما موضوع فراتر از آن بوده و تلاش غرب معطوف به ایجاد اتحاد «ترکی-ناتو» برای کنترل محور چین-روسیه-ایران است.
ماهیت مبهم شرکت آمریکایی
هرچند مطالب بسیاری در مورد پیامدهای اقتصادی و ترانزیتی این کریدور منتشر شده، اما کمتر جنبه امنیتی و سیاسی این توافق واکاوی شده است. همانطور که اشاره شد ورود ایالات متحده به این پروژه فراتر از اهداف و انگیزههای اقتصادی بوده که میتواند در شیوه احداث این کریدور و نیز پیامدهای آن تاثیرگذار باشد. باید توجه داشت که به دلیل ماهیت «سلطهگر و سرمایهداری» نظام سیاسی حاکم در واشنگتن، مسائل اقتصادی و امنیتی آن در حوزه فرامرز درهم تنیده است. بنابراین در واکاوی نیات و اقدامات آن در پروژه زنگزور نیز باید این امر ملاحظه و جداسازی آن به نوعی ساده انگارانه خواهد بود.
اهمیت کریدور میانی برای آمریکا
در ابتدا باید توجه داشت که اهمیت قفقاز و کریدور میانی برای ایالات متحده نسبت به گذشته به دلیل تحولات ژئوپلیتیکی به ویژه جنگ اوکراین، چندین برابر شده است. پس از جنگ اوکراین اهمیت کریدور میانی ابتکار «کمربند و جاده چین» از طریق قفقاز تقویت شده است. کریدور شمالی این پروژه به دلیل جنگ اوکراین ناامن بوده و ایالات متحده تمایلی به توسعه شاخه ایرانی کریدور میانی نیست. بنابراین، اتصال چین به اروپا از طریق کشورهای عمدتا ترکزبان یعنی قزاقستان، آذربایجان، ترکیه صورت میگیرد. البته، توسعه کریدور میانی میتواند به دیگر پروژههای اقتصادی-امنیتی غرب مانند خط لوله گازی ترانس خزر یا انتقال مواد خاکی کمیاب مورد استفاده در صنایع دفاعی از آسیای مرکزی را تسهیل کند. در واقع، هدف غرب با محوریت ایالات متحده توسعه کریدور میانی یا همان «تورانی» است تا هم روسیه و چین را از تجارت چین و اروپا حذف کند و هم مبادلات با چین و آسیای مرکزی تداوم داشته باشد.
اما واشنگتن به این امر بسنده نکرده و به دنبال کنترل کریدور میانی نیز است که دالان زنگزور نیز به بخش مهمی از آن تبدیل شده است. در واقع، ورود ترامپ به کریدور زنگزور سه هدف امنیتی-اقتصادی را دنبال میکند:
۱- استقرار در نقطه صفر مرزی ایران و رصد تحرکات امنیتی و نظامی کشور
۲- کاهش نفوذ روسیه در حیاط خلوت خود و بازی با کارت قفقاز در مقابل اوکراین
۳- کنترل کریدور میانی برای اعمال فشار بر چین.
همانطور که ملاحظه میشود بحث مسائل امنیتی این پروژه به ویژه برای ایران و روسیه پررنگ است و این امر میتواند همسویی مسکو و تهران در این امر را توضیح دهد. بدون تردید ایالات متحده برای چنین پروژه مهم و چندبعدی از توان و ابزار نظامی-جاسوسی خود در کنار تیمهای مهندسی بهره خواهد گرفت که میتواند پیامدهای مهمی برای منطقه داشته باشد. باید توجه داشت که تعامل بین سلطه نظامی و مالی صرفاً آکادمیک نیست؛ بلکه مسئله بقا برای سیستم مالی جهانی کنونی با محوریت ایالات متحده است. از همین روی، استقرار نیروهای نظامی ایالات متحده در مرزهای ایران و ارمنستان به اسم کریدور زنگزور را میتوان به نوعی پایگاه نظامی دانست.
اهداف و انگیزهها
• پژوهشهای اخیر نشان میدهد که پایگاههای نظامی خارجی حال حاضر از طریق ایجاد ائتلاف منطقهای میتوانند توسعه اقتصادی ایالات متحده را ارتقا دهند. برعکس، پایگاههای نظامی خارجی که از طریق اشغال نظامی به دست میآیند، تأثیر منفی بر اقتصاد ایالات متحده دارند. برای نمونه، در مدل اقتصادی تأسیسات نظامی خارجی که از طریق اشغال نظامی به دست میآیند، احتمال خصومت بین دولت میزبان و ملت اجارهکننده پایگاههای نظامی در خارج از کشور وجود دارد. بنابراین ایالات متحده استقرار نیروهای نظامی از طریق اتحاد را برای موضوع کریدور زنگزور در پیش گرفته است.
• یکی دیگر از اهداف و انگیزههای امنیتی ایالات متحده از حضور در کریدور زنگزور، آموزش نیروهای تکفیری در مرزهای شمال غربی علیه ایران است. برای نمونه، براساس ادعاهای مقامات روس، ایالات متحده پایگاه نظامی خود در التنف سوریه را به «مرکز آموزش تروریستی» تبدیل کرده است.
«سرگئی ناریشکین»، رئیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه، گفته بود که نیروهای آمریکایی ۵۰۰ عضو داعش و «سایر تکفیریها» را در پایگاه التنف آموزش داده که اولویت با مهاجران جمهوریهای قفقاز و آسیای مرکزی است تا از آنها برای انجام اقدامات «تروریستی» علیه نیروهای روسی در سوریه استفاده کند. حال اگر ایالات متحده از این مدل در مرزهای ایران و یا قفقاز استفاده کند میتواند پیامدهای امنیتی برای ایران و روسیه، به ویژه با توجه به گسترش کاربرد پهپاد از سوی گروههای افراطی، داشته باشد.
• همچنین، براساس برآوردها اهمیت آسیای مرکزی به دلیل وجود منابع انرژی و مواد معدنی کمیاب بیش از گذشته خواهد بود. بنابراین غرب برای افزایش سهم خود از این منابع و تامین امنیت انرژی و نظامی خود نیاز به دسترسی به این منطقه خواهد داشت. باید توجه داشت که در این منطقه، روسیه، چین و ایران از نفوذ بالایی برخوردار هستند و تقویت حضور غرب در آن به نوعی تضعیف این محور خواهد بود. از همین روی، در صورت وجود هرگونه تنش در آن، ایالات متحده میتواند از کریدوز زنگزور و تجهیزات نظامی انتقالی به آن به عنوان لجستیک بهره بگیرد.
سید عباس موسوی سفیر پیشین جمهوری اسلامی در باکو، در حاشیه هیئت دولت در خصوص ماهیت شرکت آمریکایی فعال در کریدور زنگزور گفته است: «پای یک کشور فرامنطقهای از طریق یک شرکت خصوصی به منطقه ما باز میشود. ماهیت این شرکتها را هم نمیدانیم. چه بسا بعدها به عنوان حمایت از این شرکتها، آمریکا، نیروی نظامی به منطقه وارد کند که میتواند خطرناک باشد و حتما همکاری نزدیک ایران، روسیه، ارمنستان، آذربایجان و ترکیه را میطلبد.»؛ البته، دادهها و اقدامات اخیر گویای آن است که ماهیت شرکت حاضر در پروژه به احتمال بالا امنیتی-نظامی خواهد بود که لغو تحریمهای آذربایجان در حوزه فروش تجهیزات نظامی در این راستا دانست. بطوریکه تأمین تسلیحات برای آذربایجان در واقع حضور غیرمستقیم ایالات متحده در مرزهای ایران است.
در مجموع، حضور نظامی ایالات متحده در قفقاز جنوبی و در قالب کریدور زنگزور مزایای بسیاری برای آن و در کل ناتو دارد. زیرا از این طریق میتواند علیه چین، روسیه و ایران اقدام کند و نقش ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خود در دو منطقه راهبردی آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی را افزایش دهد. البته، این امر در راستای نظامیسازی منطقه بوده که مغایر با اهداف اعلامی برای برقراری ثبات در آن است و پیامدهای آن دامنگیر خود کشورهای کوچک منطقه به ویژه ارمنستان و آذربایجان خواهد شد.



دیدگاه