بازیگر نوظهور قفقاز: جمهوری آذربایجان

این متن به بررسی راهبرد نوین امنیتی و نظامی جمهوری آذربایجان میپردازد که طی دو سال گذشته با تلفیق دیپلماسی فعال و نظامیسازی گسترده دنبال شده است. باکو با خرید تسلیحات پیشرفته از ترکیه، پاکستان و رژیم صهیونیستی، توسعه سامانههای دفاع هوایی چندلایه و همکاریهای فنی و آموزشی با ناتو، در پی تثبیت موقعیت خود بهعنوان قدرتی مؤثر در قفقاز جنوبی است. این سیاست، علاوه بر تقویت بازدارندگی، موازنه قوا را در منطقه تغییر داده و فشارهای امنیتی بر ایران، ارمنستان و روسیه را افزایش داده است. در این بحث قرار است درباره ابعاد نظامیسازی آذربایجان، اهداف ژئوپلیتیکی آن، پیامدهای منطقهای و سناریوهای احتمالی آینده قفقاز جنوبی گفتوگو کنیم.
در دو سال گذشته، جمهوری آذربایجان الگوی نوینی از دیپلماسی امنیتی ترکیبی را بهکار گرفته است که در آن، سیاست خارجی فعال با روند گستردهای از خریدهای تسلیحاتی و نوسازی ساختار نظامی تلفیق شده است. این سیاست، در چارچوب راهبرد کلان افزایش ظرفیت بازدارندگی و ارتقای جایگاه ژئوپلیتیکی باکو در محیط امنیتی جنوب قفقاز و پیرامون آن قابل تحلیل است. مؤلفههای این راهبرد شامل توسعه سامانههای دفاع هوایی چندلایه، ارتقای توان توپخانهای و زرهی، گسترش زیرساختهای پهپادی با قابلیت شناسایی و تهاجم دقیق و همچنین تعمیق همکاریهای آموزشی و سایبری با سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و شرکای کلیدی آن همچون ترکیه، پاکستان و برخی کشورهای اروپایی است. چنین روندی در واقع بازتابی از تلاش آذربایجان برای گذار از امنیت انزوای سرزمینی به امنیت فعال منطقهای است؛ تلاشی که نهتنها موازنه قوا در قفقاز جنوبی را بازتعریف میکند، بلکه موجب افزایش هزینههای ژئوپلیتیکی تنش و محدودسازی گزینههای راهبردی بازیگران همجوار بهویژه ایران، ارمنستان و روسیه شده است.
تحرکات کلیدی
خرید ۴۸ دستگاه هویتزر خودکششی Nora B-52NG از صربستان، بخشی از فرآیند بازآرایی توپخانه سنگین با هدف ارتقای تحرک عملیاتی و قابلیت آتش در عمق است. به موازات آن، تأمین سامانههای پدافند هوایی پیشرفته Barak-MX از صنایع نظامی رژیم صهیونیستی نشانگر تمایل باکو به ایجاد چتر دفاعی چندسطحی و کاهش آسیبپذیری در برابر تهدیدات موشکی و پهپادی است. در حوزه نیروی هوایی، تدارک جنگندهها و پهپادهای تهاجمی، بهویژه از ترکیه و پاکستان، بیانگر گرایش به یک دکترین نبرد شبکهمحور است که اتکای کمتری به نیروی انسانی و وابستگی بیشتری به توان فناورانه دارد.
همزمان، آذربایجان در پیوند با ساختارهای امنیتی غرب، بهویژه از طریق برنامه آموزش و ارتقای نهادهای دفاعی ناتو، ظرفیتهای آموزشی، مدیریتی و دکترینال خود را بازتعریف کرده است. این فرایند با گسترش همکاریهای سایبری و فنی با کشورهای اروپایی و منطقهای همراه بوده و به تدریج، نهاد دفاعی آذربایجان را در مسیر استانداردسازی ناتویی قرار داده است. چنین روندی، علاوه بر ابعاد فنی و نظامی، حامل پیام سیاسی روشنی است:
تقویت پیوندهای امنیتی با بلوک غرب، ایجاد موازنه در برابر فشارهای روسیه و ایران و تثبیت موقعیت آذربایجان بهعنوان بازیگری فعال در معماری امنیتی نوظهور قفقاز جنوبی.
پدافند
خرید سامانههای Barak-MX از صنایع نظامی رژیم صهیونیستی و بازسازی لایههای مختلف دفاعی شامل سامانههای Pantsir-S1، S-300PMU2، نسخههای مدرنشده سامانههای 9K33 OSA ساخت شوروی، باتریهای گنبد آهنین و تجهیز زرهپوشها به موشکهای SPIKE NLOS، بخشی از تلاش باکو برای دستیابی به چتر دفاعی چندسطحی و کنترل فضای هوایی منطقه را نشان میدهد. این توسعه «آذربایجان را به یکی از معدود کشورهای پساشوروی تبدیل کرده که قادر به ترکیب فناوریهای روسی، اسرائیلی و ترکیهای در یک ساختار دفاعی واحد است.»
در عرصه پهپادها و جنگافزارهای هوشمند، استقرار پهپادهای تهاجمی Akinci و گسترش زیرساختهای آموزشی و دادهمحور، ظرفیت این کشور را در اجرای عملیات نقطهزن، شناسایی فوری و جنگ شبکهمحور افزایش داده است. آذربایجان همچنین از حداقل ۶۰۰ سامانه MLRS، شامل ۱۰۰ سامانه هدایتشونده با قابلیتهایی فراتر از HIMARS نیز بهره میبرد.
نیروی هوایی و جنگندهها
اتحاد فزاینده با پاکستان برای خرید و آموزش جنگندههای JF-17 Thunder، مقدمهای بر شکلگیری توان هوایی بومی و بازدارندگی متقابل در برابر هرگونه تهدید منطقهای تلقی میشود. این همکاری نهتنها جنبه نظامی دارد، بلکه نشانهای از همگرایی راهبردی میان سه محور اسلامآباد–آنکارا–باکو است که میتواند در بلندمدت به ایجاد بلوک نظامی نوظهوری در اوراسیا بینجامد.
همزمان، تخصیص بودجههای چندمیلیارد دلاری برای دفاع، بهویژه در بازه زمانی ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۶، بیانگر تثبیت سیاست نظامیسازی تدریجی اقتصاد ملی و اولویت یافتن امنیت سخت بر دیپلماسی سنتی است. این روند با آمار رسمی دولت آذربایجان مبنی بر افزایش ۱۵ تا ۲۰ درصدی بودجه دفاعی سالانه و انعقاد قراردادهای کلان تسلیحاتی با کشورهای شریک مانند رژیم صهیونیستی و ترکیه تأیید میشود.
پیامدهای منطقهای
ایران با محیط امنیتی پیچیدهتری مواجه میشود که در آن، افزایش برد و دقت سامانههای پهپادی و موشکی آذربایجان میتواند ظرفیت جمعآوری اطلاعات و نظارت مرزی این کشور را ارتقا دهد و در نتیجه، فشار استراتژیک بر تهران را افزایش دهد. برای ارمنستان، این روند به معنای افزایش نابرابری قدرت نظامی و افزایش احتمال بازگشت به درگیریهای نظامی است؛ بهویژه در شرایطی که ایروان هنوز بهدنبال بازسازی نیروهای مسلح خود پس از جنگ ۲۰۲۰ است. از منظر روسیه، گسترش همکاریهای باکو با ناتو و رژیم صهیونیستی تهدیدی برای حوزه نفوذ سنتی مسکو در قفقاز محسوب میشود و میتواند به بازترسیم خطوط نفوذ نظامی در منطقه بینجامد.
بعد ژئوپلیتیکی و دیپلماسی نظامی
آذربایجان با اتکا به روابط راهبردی با ترکیه و پاکستان و همکاریهای گسترده اطلاعاتی و فناورانه با رژیم صهیونیستی، شبکهای امنیتی چندلایه ایجاد کرده که امکان برقراری موازنه میان محورهای متعارض شرق و غرب را فراهم میکند. مشارکت فعال در برنامههای آموزشی ناتو مانند DEEP و پروژههای امنیت سایبری با کشورهای اروپایی، ضمن کاهش وابستگی تاریخی به روسیه، جایگاه باکو را بهعنوان دروازه جنوبی ناتو در قفقاز تقویت کرده است. این سیاست دووجهی، با افزایش عمق راهبردی آذربایجان، ارزش ژئواستراتژیک آن در معادلات انرژی و امنیت فرامنطقهای را ارتقا میدهد. در همین چارچوب، آذربایجان اخیراً همکاریهای نظامی و فناورانه خود را گسترش داده است؛ ژنرال دانیل زمکو، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح اسلواکی، از باکو بازدید و از مرکز امنیت سایبری و مرکز فرماندهی نیروی هوایی دیدن کرد و سامانههای هوش مصنوعی برای حفاظت از زیرساختهای نظامی به نمایش گذاشته شد. همچنین نشست سهجانبه وزرای دفاع آذربایجان، گرجستان و ترکیه با محوریت امنیت کریدورهای حملونقل منطقهای و مانورهای نظامی برگزار شد و نخستین مذاکرات نظامی با بوسنی و هرزگوین برای سال ۲۰۲۶، شامل تبادل تجربیات و برنامههای آموزشی انجام شد. آذربایجان تجربیات پهپادی خود را با گرجستان به اشتراک گذاشت و نشست کارشناسان امنیت سایبری و زیرساختهای فناوری اطلاعات با محوریت هوش مصنوعی و توسعه شبکههای ارتباطی مشترک برگزار شد. این اقدامات نشان از تمرکز این کشور بر ترکیب دیپلماسی فعال، همکاری فناورانه و تقویت امنیت سایبری و نظامی برای تثبیت جایگاه خود در معماری جدید امنیت منطقهای دارد.
در مجموع، نوسازی دفاعی آذربایجان نه صرفاً تلاشی برای بازدارندگی متقابل، بلکه بخشی از راهبردی گستردهتر برای تبدیل این کشور به بازیگری چندبعدی است که بتواند میان بلوکهای امنیتی، توازن برقرار کند و از موقعیت جغرافیایی خود بهعنوان اهرمی ژئواستراتژیک در رقابت قدرتهای منطقهای بهره گیرد.
سناریوهای در حال ظهور
در چشمانداز تحولات نظامی و دیپلماتیک آذربایجان، مجموعهای از سناریوهای بالقوه قابل تصور است که هر یک میتواند پیامدهایی چندبعدی بر امنیت منطقهای، الگوهای موازنه قدرت و سازوکارهای بازدارندگی در قفقاز جنوبی و پیرامون آن بر جای گذارد.
نخست، تداوم روند فزاینده خریدهای تسلیحاتی باکو احتمال شکلگیری یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای را افزایش میدهد. چنین روندی میتواند کشورهای همجوار، از جمله ارمنستان، گرجستان و حتی ایران را به ارتقای سریع توانمندیهای دفاعی خود سوق دهد و موجب انباشت تسلیحات پیشرفته در محیطی محدود و پرتنش شود.
دوم، ریسک برخوردهای محدود یا محاسبهنشده میان بازیگران منطقهای در حال افزایش است. اتکای روزافزون به پهپادهای رزمی، موشکهای نقطهزن و سامانههای دفاع هوایی چندلایه، میتواند وسوسه اقدام پیشدستانه را در طرفین تقویت کند و در صورت بروز سوءتفاهم یا ارزیابی غلط، مسیر تشدید سریع بحران را هموار سازد.
سوم، رقابت در عرصه سایبری و اطلاعاتی با ورود فناوریهای نظارتی و جنگ الکترونیک جدید به صحنه منطقهای شدت میگیرد. ادغام ظرفیتهای سایبری در دکترین نظامی آذربایجان، در کنار همکاریهای فنی با ناتو و رژیم صهیونیستی، میتواند تهدیدات جدیدی را علیه زیرساختهای حیاتی و شبکههای اطلاعاتی کشورهای همسایه ایجاد کند.
در مجموع، این سناریوها نه تنها بازتابدهنده میل باکو به تبدیلشدن به یک بازیگر نظامی مؤثر در قفقاز جنوبی هستند، بلکه نشان میدهند که در غیاب گفتوگوی امنیتی پایدار، منطقه در معرض چرخهای از رقابتهای تسلیحاتی، فشارهای روانی و عملیات ترکیبی قرار گرفته که مدیریت آن مستلزم رویکردی چندجانبه و پیشنگرانه است.



دیدگاه