پشت پرده ترورهای زنجیرهای افغانها در ایران

شامگاه چهارشنبه ۳ دیماه، حوالی ساعت ۲۱، شلیک گلوله در محله شهرک ولیعصر (عج) تهران، نقطه پایان زندگی یکی از فرماندهان ارشد دولت سابق افغانستان بود. «اکرامالدین سریع»، ژنرال ۵۲ ساله و اصالتاً اهل کاپیسای افغانستان که سابقه فرماندهی پلیس در استانهای استراتژیک بغلان و تخار را در کارنامه داشت، در جریان یک حمله مسلحانه جان خود را از دست داد.
وی که پس از تحولات سیاسی سال ۲۰۲۱ و سقوط کابل، به ایران مهاجرت کرده بود، پس از مدتی سکونت در بندرعباس به تهران آمد. ژنرال سریع در مدت اقامت در پایتخت ایران، فعالیتهای خود را بر پیگیری امور معیشتی و اقامتی نظامیان سابق افغانستان متمرکز کرده بود. گفته میشود وی مدیریت فهرستی از نیروهای امنیتی پیشین جهت هماهنگی امور اداری و اقامتی آنها را بر عهده داشت و همین فعالیتها موجب محبوبیت وی در میان جامعه مهاجران شده بود.
در این حادثه که منجر به جانباختن سریع و یکی از همراهانش به نام «محمدامین الماس» شد، شواهد میدانی و بررسیهای اولیه پلیس فرضیات مهمی را پیش روی کارآگاهان قرار داده است. برخلاف سناریوهای معمول سرقت، هیچگونه اموال یا اشیای قیمتی از مقتولان ربوده نشده است که این موضوع فرضیه «انتقامجویی هدفمند» را به طور جدی تقویت میکند. همچنین بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته نشان میدهد فردی ماسکدار در تاریکی شب در کمین مقتولان بوده و به محض خروج آنها از منزل، اقدام به تیراندازی کرده و از صحنه متواری شده است.
بلافاصله پس از وقوع این جنایت، برخی رسانههای معارض و جریانهای مخالف طالبان در اقدامی هماهنگ و با طرح ادعاهای تکراری، سعی کردند مسئولیت این حادثه را متوجه آنها کنند. با این حال، مقامات رسمی و دستگاههای ذیربط ایران تأکید کردند که بررسیهای فنی و تخصصی به سرنخهایی دست یافته که با روایتسازیهای این رسانهها همخوانی ندارد. سرهنگ مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، در همین رابطه اعلام کرد که پرونده قضایی تشکیل شده و تحقیقات برای دستگیری قاتل و کشف ابعاد پنهان این پرونده با جدیت ادامه دارد.
پیش از این واقعه، در ماجرای قتل «معروف غلامی»، از فرماندهان جهادی نزدیک به اسماعیلخان در مشهد نیز جریانسازی رسانهای شده بود. در آن مقطع نیز رسانهها پیش از هرگونه تحقیق و انتشار اخبار رسمی، اتهامات را متوجه طالبان کردند، اما در نهایت با اشراف اطلاعاتی و عملیات ضربتی پلیس ایران، عامل اصلی جنایت در حالی که قصد خروج غیرقانونی از مرز دوغارون را داشت، دستگیر شد.
اصرار بر تروریستی جلوه دادن این نوع قتلها پیش از روشن شدن ابعاد واقعی پرونده، بخشی از یک جنگ روانی برای ناامن نشان دادن پایتخت جمهوری اسلامی ایران و تضعیف اقتدار نهادهای امنیتی در افکار عمومی است. این نوع روایتسازیهای شتابزده و همراهی ناخواسته با جنگ رسانهای دشمن نه تنها به ناامنی روانی دامن میزند، بلکه میتواند با منحرف کردن مسیر تحقیقات، پوششی برای عاملان واقعی جنایت فراهم آورد تا از مجازات قانونی بگریزند. قتل های زنجیرهای نظامیان دولت پیشین افغانستان اقدام کثیفی برای اختلاف افکنی بین ایران و مهاجرین افغانستانی است و در راستای پروژه ناامن سازی ایران و برهم زدن تلاشهای دیپلماتیک برای همکاری امنیتی-اقتصادی با طالبان تعریف میشود.



دیدگاه