پاسخ به سوالات کلیدی در خصوص افغانستان _ شماره دوم
ابعاد واقعهی کشتار مظلومانه ایرانیها در مزارشریف تا شناخت ساختار قدرت در پاکستان و نقش منطقهای سازمان اطلاعات ارتش پاکستان
۵- جریان حمله طالبان به مزارشریف و شهادت دیپلمات های ایران در سال ۷۷ و عدم حمله ایران به طالبان را تشریح کنید؟
پس از فتح کابل در شهریور سال ۱۳۷۵ توسط طالبان؛ شهرهای افغانستان یکی پس از دیگری بدست طالبان میافتاد و بتدریج کنترل دولت اسلامی برهان الدین ربانی بر افغانستان تحلیل میرفت.
احمد شاهمسعود به تشکیل ائتلاف شمال (حزب جمعیت اسلامی ربانی و شاهمسعود، جنبش ملی اسلامی ژنرال دوستم، احزاب شیعه و شورای شرقی) پرداخت؛ اما در برابر قدرت طالبان توان عملیات تهاجمی را نداشتند و عمدتا به دفاع میپرداختند.
طالبان در سال ۱۳۷۶ به مناطق شمالی و علی الخصوص استان بلخ حمله بردند.
در نهایت پس از یکبار سیطره بر مزارشریف در سال ۷۶، مجددا پس از فتح میمنه (مرکز استان فاریاب) و رسیدن به شبرغان (مرکز استان جوزجان)، در سال ۷۷ وارد مزارشریف شدند.
روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ پس از ورود طالبان به شهر مزارشریف و کشتار مردم؛ کنسولگری ایران نیز از حملات طالبان بی بهره نماند و شهادت ده نفر دیپلمات و یک نفر خبرنگار ایرانی نیز رقم خورد.
براساس اظهارات الله مدد شاهسون (تنها بازمانده این جنایت) این جنایت یک دام از سوی نیروهای پاکستان یا مرتبط با پاکستان بود که به منظور ورود ایران به جنگ افغانستان انجام گرفت.
پس از مدتی طفره رفتن طالبان از سرنوشت دیپلماتهای ایرانی، موضوع کشتار لو رفته و طالبان این واقعه را به گردن نیروهای خودسر انداخت.
شورای عالی امنیت ملی ایران نیز به ریاست آقای خاتمی نشست فوقالعاده تشکیل داد و پس از بحث فراوان، اکثریت شورا رای مثبت به حمله به طالبان دادند و به عنوان مصوبه شورای عالی امنیت ملی ایران جهت تائید برای رهبر انقلاب ارسال شد. اما بنا به اظهارات علی ربیعی مسئول اجرایی شورای عالی امنیت ملی، رهبر انقلاب طی نامه ای با متن:(ما وارد این دام نمی شویم، ولی تدابیر دیگر باید انجام شود.) با این مصوبه مخالفت و آنرا رد کرد.
در نهایت رزمایش ۷۰ هزار نفری نظامیان ایران که در مرزهای شرقی شکل گرفته بود به جهت آمادگی عنوان شد و نهایتا طالبان از در مصالحه با ایران درآمد که نتایج ها از این تماسها متفاوت است.
برخی میگویند ایران پاسخ جنایت طالبان را نداد؛ برخی میگویند طالبان پس از تحقیقات مجری واقعه را که یکی از فرماندهانش به نام ملادوست محمد و افراد پاکستانی اش را شناسایی کردند اما درخواست ایران برای تحویل عاملان را رد کردند. برخی هم میگویند انفجار در شهر قندهار (چند ماه پس از جنایت مزارشریف) که در نزدیکی خانه ملا عمر رهبر طالبان انجام گرفت و به موجب آن دو برادر و یکی از همسران ملاعمر جان باختند توسط ایران انجام گرفت.
اما اینها همه روایت است و آنچه که مستندتر است؛ کمک ایران به ائتلاف آمریکایی در شناسایی مراکز طالبان و القاعده و آزادی شهر هرات است که رسانهها و تحلیلگران از آن به عنوان پاسخ ایران به کشتار دیپلماتها در مزارشریف عنوان میکنند.
۶- سازمان ISI (سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان) چگونه سازمانی است؟ آیا درست است که فعالیت های تروریستی منطقه توسط آنها شکل میگیرد ؟
سازمان اطلاعات نظامی پاکستان یا ISI؛ اصلیترین بخش اطلاعاتی پاکستان است که زیر نظر نیروی زمینی ارتش پاکستان قرار دارد و هیچ سازمانی جز ارتش، بر آنها نفوذ و کنترل ندارد.
این سازمان در سال ۱۹۴۸ و پس از جنگ با هندوستان توسط ارتش پاکستان به مشاوره ژنرال کاتوم (از نظامیان انگلیس) و به منظور پوشش و تجمیع اطلاعات شمال غرب پاکستان و کشمیر شکل گرفت و بعدها دامنه نفوذ آن در امور سیاسی و داخلی پاکستان نیز توسعه یافت.
حمایت از شبه نظامیان کشمیر، مقابله با انقلاب بلوچ ها، دخالت در انتخاباتهای ریاست جمهوری، جدایی بنگلادش از پاکستان، رصد و جاسوسی از کمونیستها و سایر احزاب پاکستان و… همه از ماموریتهایی است که گفته میشود اطلاعات پاکستان در آن نقش موثر داشته است.
پس از اشغال افغانستان توسط شوروی و آغاز جنگ در افغانستان، روابط ISI با CIA آمریکا افزایش یافت و وظیفه آموزش و فراهمسازی پول برای مجاهدین افغان (بخصوص طالبان) را انجام میداد.
فرمانده ISI توسط نخستوزیر و با مشورت فرمانده نیروی زمینی، از بین نظامیان دارای درجه سپهبدی ارتش انتخاب میشود.
ساختار ISI سه بخش (الف_اطلاعات و مسائل سیاسی داخلی؛ ب_اطلاعات و عملیات خارجی؛ ج_اطلاعات روابط خارجی) است
که حول محور فعالیت تشکیلات آنها را از شاخه هایی مانند هند، جامو و کشمیر، نظارت بر دیپلماتها و… تا جاسوسی در سایر کشورها را شامل میشود.
این سازمان همواره از سوی کشورهای مختلف، متهم به رابطه با گروههای تروریستی و حمایت از آنها شده است.
۷- آیا سفر ولیعهد سعودی در چرخش نگرش پاکستان به ایران تاثیر دارد؟ وضعیت سیاسی پاکستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
سفرهای سیاستمداران منطقه به کشور دیگر خصوصا در دهه اخیر همواره نقش موثری در روابط مابین کشورها داشته است. بنابراین سفر سعودیها به پاکستان نیز بی تاثیر نیست اما اینکه به گونهای باشد که پاکستان کاملا تقابل با ایران را پیش بگیرد، خیر چنین نیست!
در بررسی آخرین وضعیت سیاسی پاکستان و نگاه به تاریخ سیاسی چند دهه اخیر این کشور، این نتیجه حاصل میشود که در پاکستان قدرت همواره در دو محور میچرخد: دولت و ارتش
ارتش پاکستان با اتکا به سازمان اطلاعات قدرت بیشتری را نسبت به مجلس، دولت و احزاب در سیاست داخلی و خارجی پاکستان داراست.
کمک ارتش در به قدرت رسیدن پرویز مشرف (از ژنرالهای ارتش پاکستان) و همچنین به تضاد آن، تقابل با آصف علی زرداری (رئیس جمهور پیشین، همسر بینظیر بوتو و رئیس حزب مردم پاکستان با مشی سوسیالیسم و سکولاریسم) و پس از آن نواز شریف (نخست وزیر پیشین و رهبر حزب مسلم لیگ با مشی اسلامگرا)؛ گویای نفوذ و دامنه قدرت ارتش در پاکستان است.
دولتها نیز به دلیل عدم تسلط کافی بر لایههای مختلف جامعه (ساختار قبیلهای) و نهادهای دولتی و…، حضور و فعالیت گروههای مختلف تندرو و شبهنظامی در این کشور و از همه مهمتر در اختیار نداشتن تسلیحات نظامی؛ قدرت کافی برای مقابله با ارتش را ندارند.
بنابراین در پاکستان هر دولتی روی کار بیاید ابتدا با سه مشکل روبروست: ۱- تقابل یا تعامل با ارتش ۲- جذب حمایت های خارجی ۳- تقابل یا تعامل با گروههای شبهنظامی داخلی
دیدگاه