بررسی سیاست خارجی امارات
منابع نفتی و داراییهای بیکران جغرافیای خلیج فارس، که با طرح تجزیه انگلیسی میان چندین کشور ریز و درشت نظیر امارات و عربستان و… تقسیم شده است اجازه نفوذ و اعتباری را برای آنها صادر کرده که از کشورهای آفریقایی تا آسیایی بعضا با تمدنی هزاران ساله را زیر یوغ آنها میبرد.
براین اساس صنعت نظامیگری و ارتشهای اجارهای برای قدرتهای شرق و غرب به تجارتی سودآور و پررونق تبدیل شده، و سیاست سایهی جنگ (یعنی در منطقه غرب آسیا ایران هراسی)؛ همواره قراردادهای فروش تسلیحات و حمایت نظامی، واگذاری منابع نفتی و… را رونق عجیبی در تاریخ معاصر بخشیده است.
امارات نیز یکی از همین کشورهاست که از هراس ایران و تفکر مقاومت و همچنین رقابت با آلسعود و قطر، نفوذ خارجی گستردهای را برنامهریزی کرده است.
دامنه نفوذ خارجی امارات در کشورهای یمن، لیبی، الجزایر، اریتره و سومالی و افغانستان و… گسترده شده است.
بخش اول: آفریقا
اماراتیها در راستای آنچه طرح استراتژیک تقویت جایگاه خارجی میخوانند، در امور بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی دست اندازی میکنند. اهداف آنها فراتر از آنچه جایگاه امارات باشد؛ در راستای استعمار و استثمارگری کشورهای غربی نظیر انگلیس است.
کنترل خلیج عدن و کشورهای آن حوزه، تقابل با مقاومتاسلامی، کنترل اوضاع در کشورهای آفریقایی، تامین انرژی اروپا و… همه وظایفی است که امارات باید در نقش بریتانیا در منطقه بازی کند.
از طرفی دیگر امارات دو محور مقاومتاسلامی (ایران، انصارالله، حزبالله و…) و محور قطر_ترکیه را مقابل خود میداند و در طرف دیگر آل سعود، مصر، بحرین و کویت و… را متحدین منطقهای خود میبیند.
سومالی:
امارات به منظور کنترل خلیج عدن در منطقه خودمختار سومالی لند (شمال سومالی) نفوذ کرده و به درخواست مجلس محلی این منطقه، به احداث پایگاه نظامی در بندر بربرا پرداخته و گفته میشود با پرداخت مبالغ هنگفت، امتیاز اداره این بندر را تا سی سال خریده است.
(سومالی لند در جریان جنگ داخلی سومالی در سال ۱۹۹۱ میلادی اعلام جدایی کرده است و در حال حاضر هیچ کشوری آن را به رسمیت نشناخته و به عنوان منطقه خودمختاری از سومالی شناخته میشود. این کشور با اعطای امتیازات به کشورهایی نظیر امارات سعی دارد زمینه استقلال خود را فراهم کند.)
اریتره و اتیوپی:
امارات به دنبال گسترش نفوذ در منطقه شاخ آفریقا و همچنین استفاده نظامی در جنگ یمن ساخت یک پایگاه دریایی را در بندر عصب (جنوب اریتره و مرز جیبوتی و ورودی تنگه بابالمندب) از سال ۲۰۱۵ میلادی آغاز کرده است.
این بندر برای سه طرف (امارات، اریتره، اتیوپی) منفعت دارد؛ امارات ضمن تقویت حضور خود در آفریقا و یمن، منافع کشاورزی و غذایی را تامین میکند و اریتره مشکلات اقتصادی خود را برطرف و اتیوپی از ارتباط دریایی بهرهمند میشوند.
لیبی:
امارات در لیبی پس از به سقوط کشیدن قذافی، از ارتشبد خلیفه حفتر حمایت همه جانبه و با دولت وفاق (تحت حمایت قطر و سازمان ملل) مخالفت شدید کرده است. ارتش ملی لیبی به سرکردگی ارتشبد حفتر و به حمایت نظامی امارات؛ طی چند عملیات بزرگ در شرق و مرکز و غرب لیبی توانستهاند بر غالب خاک این کشور مسلط شوند.
امارات علاوه بر پرداخت هزینهها و تجهیزات نظامی نیروهای حفتر، ۱۲ فروند جنگنده (۶ فروند میراژ و ۶ فروند اف_۱۶) را جهت پشتیبانی نیروهای حفتر به پایگاه های هوایی شرق لیبی اعزام کرده اند. (که البته خدمه این جنگنده ها اکثرا از خلبانان کشورهای اروپایی و… هستند.)
اخیرا نیز گفته میشود این جریان قصد دارند سیفالاسلام قذافی را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری آتی لیبی معرفی کنند.
مصر:
پس از روی کار آمدن سیسی و سقوط اخوانالمسلمین در مصر، سیسی برای مقابله با محور ترکی_قطری قدرت خود را در وابستگی به امارات و عربستان سعودی میبیند. بنابراین مصر همواره در پروژههای ائتلاف نقش اساسی و پای ثابت قراردادها با امارات و عربستان سعودی قرار دارد.
بخش دوم: آسیا
یمن:
سیاست امارات در یمن پس از همراهی با حمله سراسری ائتلاف سعودی، اولا بر تشکیل گروههای تابع خود و مجزا از ائتلاف و دوم در کنترل گرفتن بنادر و جزایر جنوبی بوده است. گروههای تابع امارات معمولا در مناطق جنوبی و شرقی یمن تحت عنوان الحزام الامنی و قوات النخبه شکل گرفتهاند.
رویکرد امارات در جنگ یمن، ابتدا تضاد با انصارالله و سپس در تضاد با نیروهای منصورهادی است. اگرچه در ظاهر و حتی درگیریها با انصارالله، از نیروهای رئیس جمهور مستعفی حمایت میکنند اما با تفکر جریانات اخوانی و دولت منصورهادی هیچگونه همخوانی ندارند و همواره در پی امتیازگیری در کرسی های مختلف مجلس و دولت از نخستوزیری تا وزارت بودهاند. (گواه این موضوع درگیریهای داخلی در شهرهای تعز و شبوه و عدن و… است.)
امارات پس از دفع شورش علی عبدالله صالح توسط انصارالله، در پی جذب خانواده و جریان تابع صالح بوده و بنوعی قصد دارد کفهی قدرت سیاسی را در یمن از سوی انصارالله و آلسعود به سمت خود بکشاند.
امارات طی سال گذشته سیطره خود بر جزایر سقطری را تکمیل کرده و نیروهای تابع هادی را از آنجا رانده است. آنها همچنین در حال احداث پایگاه نظامی در این جزیره و خرید کامل زمینهای این منطقه از ساکنان یمنی است. در خصوص جزیره میون و سایر جزایر هم همین طور است و امارات در حال گسترش سیطره و نفوذ خود در همه زمینه ها از نظامی تا فرهنگی و… در این مناطق است.
نتیجه گیری:
همانگونه که اشاره شد توسعه طلبی امارات بر پایه منابع و داراییهای خارجه از خلیجفارس است. آنها با استفاده از این دارایی عظیم قصد دارند ابتدا قوام اقتصاد خود را با استفاده از نقاط دیگر نظیر کشورهای حوزه خلیج عدن و شمال آفریقا تثبیت کنند. و همچنین به دلیل تهدیدات ایران از خلیجفارس تمرکززدایی کرده و به نوعی ژاندارم انگلیس در منطقه غرب آسیا باشند.
بنابراین تشکیل ائتلاف با آلسعود و پیمانهای مخفی با ولیعهد سعودی، مشارکت نظامی در یمن و سرمایهگذاری در خلیج عدن و حمایت از سیسی و حفتر و… همه در راستای خوشخدمتی به ملکهی بریتانیاست و اگر در آینده امارات جزء قدرتهای منطقه و مدعیان در تقابل با ایران بود تعجبی نیست.
جدای از مطالب ذکر شده، مداخله و شرکت امارات در جنگ های داخلی برخی نقاط آفریقا نظیر مالی، آفریقای مرکزی، افغانستان و… و همچنین وابستگی اقتصادی کشورهایی نظیر پاکستان از جمله نکاتی است که بنا به تناسب در موضوعات دیگر بدان خواهیم پرداخت.
دیدگاه
سلام و خسته نباشید خدمت دوستان عزیز
خواستم تشکر کنم بابت این مقاله تحلیلی جالب
درود. ممنون