گزیده ای از مهم ترین بخش های مصاحبهی سید حسن نصرالله با شبکهی المنار
سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان روز جمعه در مصاحبه ای تلویزیونی با شبکه المنار در خصوص مسائل مختلف منطقه ای گفت و گو کرد. سخنان سید مقاومت حاوی نکات جالب و بسیار مهمی ست که خواندن آن را به شما توصیه میکنیم.
– قدرت هجومی و بازدارندگی حزب الله لبنان
– پیامدهای جنگ ۳۳ روزه برای اسرائیل
– دلایل موفقیت حزب الله در طول زمان و دوره های مختلف
– استمرار و وجود رژیم اسرائیل مبتنی بر چیست؟
– ۶ علت مهم و اصلی در مورد ناکارآمد بودن و ناکامی معامله قرن فلسطین
– هشدار مهم در خصوص ترسیم مرزهای زمینی
– چه کسی در سوریه نبردها را مدیریت میکند؟
– آیا روسیه بخشی از محور مقاومت است؟
– حملات هوایی اسرائیل به پایگاه سوری و ایرانی با چه هدفی انجام میشود؟
– آیا بین ایران و آمریکا جنگ میشود؟
– علت واقعی لغو حملهی امریکا به ایران پس از سرنگونی پهپاد
– گفتگوها بین ایران و عربستان سعودی امکانپذیر است؟
– رفتار عجیب سعودی ها در مواجهه با لبنان
– وظیفه همگانی ما چیست؟ پیام صریح سید حسن نصرالله به مردم منطقه
تمام این موضوعات را در متن زیر بخوانید:
– قدرت حزب الله به لحاظ بشری، توان هجومی، توان موشکی، پهپادها، نیروی زمینی، دریایی و هوایی با دورهی جنگ ۳۳ روزه قابل مقایسه نیست و افزایش چندبرابری داشته است. ایمان و یقین ما به پیروزی و آمادگی ما برای جانفشانی نیز از همیشه بیشتر است. در زمینهی موشکهای ضد هوایی چیزی نمیگویم و آن را به عنوان بخشی از ابهام سازنده، برای آینده باقی میگذارم.
– اسرائیل پس از جنگ ۳۳ روزه نتوانسته است پیشرفتی داشته باشد. بله تسلیحات بسیاری خریدند و حتی در قبرس و یونان و… رزمایش نظامی برگزار کردند اما اتفاقی که در جنگ ۳۳ روزه افتاد به این چیزها ربطی ندارد. در جنگ ۳۳ روزه روح اسرائیل صدمه دید و دیگر آن اسرائیل قبل نشد. اطمینان بخشهای مختلف سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی به یکدیگر از بین رفت. ایستادگی غزه در جنگهای سالهای بعد هم این موضوع را تثبیت کرد و پس از جنگ ۳۳ روزه اسرائیل هیچ وقت نتوانست اعتماد به نفسش را باز بیابد.
یکی از تأثیرات جنگ ۳۳ روزه کشف ضعف جبههی داخلی رژیم صهیونیستی بود. آنها ۱۳ سال است از سال ۲۰۰۷ هر سال یک رزمایش جبههی داخلی برگزار میکنند و هر سال نتیجه این است که جبههی داخلی هنوز برای جنگ آمادگی ندارد.
– من پس از سال ۲۰۰۰ که گفتم «اسرائیل از لانهی عنکبوت هم سستتر است» پی بردم حتی سستتر از این حرفهاست. حدود ۵۰٪ شهرکنشینان اشغالگر و ۹۰٪ مراکز و تأسیسات سیاسی و زیربنایی و نفتی و گازی و اتمی و آبی و شیمیایی و هواپیمایی و نظامی اسرائیل در فاصلهی دو شهر نتانیا و اشدود یعنی در مستطیلی به طول حدود ۶۰ و عرض حدود ۲۰ کیلومتر قرار دارد. این نقشه فقط برای نمایش نیست. در اتاق عملیات ما هم وجود دارد. اسرائیل تهدید کرده بود لبنان را در جنگ بعدی به عصر حجر باز میگرداند. من توصیه میکنم این تهدید را دیگر تکرار نکنند. ما حتی میتوانیم ماورای جنوبیترین شهر فلسطین اشغالی یعنی بندر ایلات را هم بزنیم اما اگر همهی توان موشکیمان را فقط روی این مستطیل متمرکز کنیم آن وقت خواهیم دید چه کسی طرف مقابل را به عصر حجر باز خواهد گرداند.
بنده چند سال پیش در سخنرانی گفتم ما بمب اتمی داریم و همه پای سخنرانی خندیدند. گفتم نخندید جدی میگویم. بمب اتمی ما عبارت است از مخازن آمونیاک شهر حیفا به علاوهی یک یا دو موشک مقاومت. بعد از سخنرانی من خود اسرائیلیها آمار تعداد کشتههای احتمالی انفجار این مخازن را منتشر و اعتراف کردند امکان حیات در آن منطقه از بین خواهد رفت. سپس تلاش کردند آن مخازن را جابهجا یا خالی کنند اما تا امروز نتوانستهاند.
اینکه اسرائیل از بعد از جنگ ۳۳ روزه جرأت نمیکند هیچ هدف نظامی را در لبنان بزند یا بمبارانی انجام دهد به علت این است که میداند «ویرانی عظیم» حداقل عبارتی است که میتوان دربارهی نتیجهی حملهی مقاومت به اسرائیل به کار برد. توصیه میکنم متن سخنرانیهای کنفرانس چند روز اخیر هرتزلیا را بخوانید. مدام صحبت از حزب الله است. دشمن میداند حملهی حزب الله به اسرائیل آنها را به آستانهی نابودی خواهد کشاند.
– هر روزی که میگذرد بیش از پیش مشخص میشود موفقیتهای حزب الله به یک شخص معین ربطی ندارد و با خروج یا شهادت افراد، ضربهی اساسی به حزب الله وارد نمیشود. حزب الله یک سازمان است و به صورت سازمانی عمل میکند. راز توسعهی حزب الله در زمینههای مختلف نیز همین عملکرد سازمانیاش است. بله، نسبت به بنده اعتماد، محبت و امرپذیری وجود دارد و هر شخصی تأثیر ویژهی خود را در سازمان دارد اما پیروزی از رهگذر یک نفر ایجاد نمیشود و با رفتن یک نفر نیز پیروزی از میان نمیرود. از این بابت نگران نباشید. نبرد آینده، نقشهی خود را دارد و یک مکتب نظامی قائم به ذات است که ما در حال کسب آمادگی برای آن هستیم.
– یقین داشته باشید ما ان شاءالله در هر جنگی در آینده پیروز میشویم. چون این وعدهی خداست که «إن تنصروا الله ینصرکم». «تنصروا الله» یعنی چه؟ یعنی یاری قضیهای که به لحاظ همهی معیارهای شرعی، دینی، قانونی، بین المللی و… حق است و یاری مردم مظلوم لبنان و فلسطین و منطقه. چند روز پیش توئیتی از سید عبدالملک حوثی خطاب به بن سلمان دیدم که شاید بخشی از سخنرانی وی بود. سید عبدالملک گفته بود: ای بن سلمان، وقتی همهی اموال و ارتشها و تجهیزات نظامی و قدرتهای جهان با تو هستند اما باز هم ما پیروز میشویم بدان که خدا با ماست.
– عمر دست خداست اما به نظرم میرسد بر اساس منطق و زمانه و تحولات منطقه و… من جزء نسلی هستم که بسیار امید دارم در قدس نماز بخوانم. این پیشگویی نیست، یک پیشبینی منطقی است.
– اسرائیل به قدرت درونی خود متکی نیست. وجود اسرائیل مبتنی بر یک معادلهی دوبخشی است: حمایت امریکا و فروگذاری عرب. امروز در بیشتر کشورهای عربی اگر یک نفر نه برای حزب الله بلکه برای مقاومت فلسطین پول جمعآوری کند نهتنها پول را مصادره میکنند بلکه شخص را به زندان میاندازند. اینگونه است که اسرائیل امکان بقا مییابد.
– هیچ کس شکی ندارد که رسانهها در همهی عرصههای زندگی نقش بنیادین یافتهاند و نقششان از انتقال اخبار حوادث به ایجاد حوادث تغییر کرده است.
– ما در حزب الله معتقدیم معاملهی قرن امکان موفقیت ندارد و حتی درون خودش عناصری دارد که میتواند موجب انفجارش از درون شود و نگذارد حتی این معامله بتواند روی پای خودش بایستد. این عنصر انفجاری هم عبارت است از انتقال پایتخت به قدس. بنده نمیگویم چنین چیزی وجود دارد اما حتی اگر کسی در میان عربها یا فلسطینیان وجود داشت که میتوانست در مورد بندهای دیگر معاملهی قرن تأمل کند، موضوع قدس را محال است کسی بپذیرد. خودبزرگبینی امریکاییها آنچنان شدت گرفت که به حماقت شبیه شد و ترامپ قدس را پایتخت اسرائیل اعلام کرد و سفارت امریکا را به آنجا منتقل کردند. این به معنای مرگ معاملهی قرن بود و از آن پس، همه در حال تلاش برای زنده کردن این مرده از طریق وسوسهگری و سرمایهگذاری روی خستگی فلسطینیان هستند.
به جز عوامل درونی ناکامی معاملهی قرن، این معامله به ۶ علت به نتیجه نخواهد رسید.
اول: وحدت موضع فلسطینیان. از تشکیلات خودگردان تا فتح و همهی گروهها موضعشان رد این معامله است.
دوم: ایستادگی ایران. ایران پشتیبان تقریبا یگانهی موضوع فلسطین است. شاید به لحاظ سیاسی برخی کشورهای دیگر هم از فلسطین حمایت کنند اما تنها طرفی که در این سالها از فلسطین حمایت تسلیحاتی و لجستیک میکرده ایران بوده است.
سوم: پیروزی در سوریه. همهی کسانی که در سوریه و منطقه به شهادت رسیدند جلوی غلبهی پروژهی مقابل و رقم زدن این معامله را گرفتند.
چهارم: پیروزی در یمن و سلام الله علی الیمن. اگر یمن ایستادگی نکرده بود و بن سلمان پیروز شده بود با صدها ماهواره و میلیاردها دلار پول و شورای عالی فتوا و تطمیع و ترغیب و تهدید به سراغ فلسطینیها میآمد و به عنوان شهسوار عرب، مجبورشان میکرد این معامله را بپذیرند اما امروز فرومانده است و به هیچ عنوان توان چنین کاری ندارد.
پنجم: فقدان کشور عربی قدرتمندی که بتواند یکتنه راه سازش را بگشاید. مثلا انورسادات به عنوان رئیس جمهور بزرگترین کشور عربی و نصف جهان عرب در حالی که پیروز از جنگ خارج شده بود یکتنه سازش کرد اما امروز همه حتی بن سلمان هم مبهم صحبت میکنند و جرأت ورود ندارند.
ششم: پریشانی اسرائیل. امروز اسرائیل درگیر مسائل فساد و فقدان رهبری است. پومپئو نیز به این موضوع اعتراف کرده است. کوشنر نیز در خبری که این روزها منتشر شده و ما هنوز از صحتش اطلاع دقیق نداریم، کنفرانس بحرین را شکستخورده دانسته است.
من از موضع محمود عباس در رد معاملهی قرن زیاد شگفتزده نشدم چون اساسا هیچ فلسطینی نمیتواند چنین معاملهای را بپذیرد و وقتی هیچ فلسطینی پای این معامله را امضا نکند، حتی اگر همهی جهان هم امضا کنند هیچ فایدهای ندارد. امروز همهی اشخاص و گروههای فلسطینی به شدت تحت فشار و وسوسه برای پذیرش این معامله هستند اما چنین چیزی امکان ندارد.
مسئلهی تابعیتدهی به پناهندگان فلسطینی در کشورهای میزبان نیز عملی نیست. حتی اگر کشورهایی یافت شوند که بخواهند تابعیت بدهند، خود فلسطینیها این را نمیپذیرند. ضمن اینکه مثلا در اردن، پذیرش پناهندگان فلسطینی به عنوان شهروند ممکن است به خداحافظی با سلسلهی پادشاهی هاشمی بیانجامد و این بسیار حاکمان اردن را نگران کرده است. در لبنان نیز هیچ کس از راستگراترین تا چپگراترین احزاب حاضر نیست این موضوع را بپذیرد. البته این به معنای رضایت به تداوم شرایط اسفبار انسانی و معیشتی پناهندگان در لبنان نیست و باید برای این وضعیت فکری بکنیم.
– مسئلهی تابعیتدهی به پناهندگان فلسطینی در کشورهای میزبان نیز عملی نیست. حتی اگر کشورهایی یافت شوند که بخواهند تابعیت بدهند، خود فلسطینیها این را نمیپذیرند. ضمن اینکه مثلا در اردن، پذیرش پناهندگان فلسطینی به عنوان شهروند ممکن است به خداحافظی با سلسلهی پادشاهی هاشمی بیانجامد و این بسیار حاکمان اردن را نگران کرده است. در لبنان نیز هیچ کس از راستگراترین تا چپگراترین احزاب حاضر نیست این موضوع را بپذیرد. البته این به معنای رضایت به تداوم شرایط اسفبار انسانی و معیشتی پناهندگان در لبنان نیست و باید برای این وضعیت فکری بکنیم.
– من نمیدانم حکومت لبنان با شرکتهای استخراج نفت صحبت کرده است یا نه. اگر صحبت کرده است من خبر ندارم. همینجا قول میدهم اگر حکومت لبنان مدعی شد هیچ شرکت نفتی حاضر نیست بیاید و در مرزهای آبی ما با فلسطین اشغالی کار کند، من یک شرکت نفتی پیدا میکنم. این شرکت لزوما ایرانی هم نیست. پشتوانهی ما قدرت مقاومت است. ما پس از تثبیت مرزهای آبی دقیقا برای اسرائیل خط قرمز تعریف میکنم. بیایند این طرف ببینند چه اتفاقی میافتد. گاز در مقابل گاز و نفت در مقابل نفت. ضمن اینکه ما اصلا چیزی به نام نفت اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم و این نفت مردم فلسطین و مردم عرب است و ما در آن سهم داریم. امروز همهی جهان اجماع دارند که اسرائیل در مقابل قدرت لبنان بازداشتهشده است.
– جوهرهی اقتدار ما مساحت کشور و امکانات نیست بلکه انسان و ایمان و اراده و شجاعت و عقل و حضور و آمادگی برای جانفشانی و اخلاص است.
– جبههی مقابل در سوریه متحمل شکست مفتضحانهای شده است. سالهای اول بحران را به یاد بیاورید. کنفرانس دوستان سوریه با حضور ۱۴۰ و ۱۲۰ تشکیل میشد. صدها میلیارد دلار خرج کردند. دهها هزار تُن سلاح و دهها هزار تَن جنگجو به سوریه صادر کردند. اما امروز سوریه در حال بازیابی سلامتش است.
مدیریت نبرد همهی متحدان در سوریه با فرماندهی سوریه بوده و هست. ما هیچ وقت در سوریه سینهسپر نکردیم. تنها در مناطقی حضور داشتیم که «واجب بود» حضور داشته باشیم. حتی بنده در یک سخنرانی گفتم باید روی مناطق «مستحب» بحث کنیم. از سویی ما در درگیریهای امروز سوریه مثلا در درگیریهای اطراف ادلب که پس از اختلاف روسیه و ترکیه بر سر منطقهی عاری از سلاح به وجود آمد، حضور میدانی نداریم. اما از سوی دیگر همچنان در همهی مناطقی که تا پیش از این آنجا حضور داشتیم، نیروی مستقر داریم؛ گرچه طبیعتا امروز دیگر لازم نیست با تعداد نفرات گذشته حضور داشته باشیم. با این حال اگر هر لحظه لازم شود میتوانیم به تعداد گذشته و بیشتر نیرو به جبهههای قبلی اعزام کنیم. در هر صورت حزب الله فرمانده نبردهای سوریه نیست بلکه یک عنصر کمککار و البته مؤثر است.
– بنده از روز اول گفتم روسیه بخشی از خط مقاومت نبوده و امروز نیز نیست. روسیه دوست ماست. در مسئلهی بمباران پایگاههای سوری و ایرانی در سوریه توسط اسرائیل، روسیه همیشه میکوشد از حدت ماجرا بکاهد و هدف قرار گرفتن هیچ کدام از طرفهای سوری و ایرانی و حزب الله در سوریه به نفع روسیه نیست. برخی شبکههای عربی آرزوهای خودشان را باور میکنند. در هر صورت تا امروز هیچ درگیریای میان نیروهای روسیه و ایران در سوریه رخ نداده است. حتی در زمینهی سیاسی ایران و روسیه از همیشه نزدیکتر هستند و اینها از برکات ترامپ است! نگاه ایران و روسیه در سوریه انطباق ندارد اما همپوشانی زیادی دارد. تصمیم باقی ماندن یا نماندن نیروهای ایران و حزب الله در سوریه و میزان حضورشان تنها در انحصار فرماندهی سوریه است و هیچ ربطی به روسیه یا امریکا ندارد.
– حملات گاه و بیگاه اسرائیل به پایگاههای سوری تقریبا هیچ هدف نظامی ندارد. فقط نتانیاهو میخواهد به مردمش یادآوری کند هنوز وجود دارد و میخواهد آنها را بفریبد و بگوید من در سوریه نقش بازی میکنم. پاسخ ندادن سوریه به این حملات هم به علت نوع آنهاست و اینکه امروز، از بین بردن وجود تکفیری برای سوریه اولویت دارد. اما همه چیز ذیل قواعد درگیری تعریفشدهی سوریه سنجیده میشود و هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر اسرائیل نوع حملاتش را تغییر دهد، سوریه به این حملات پاسخ ندهد. ضمن اینکه با ورود سامانههای اس۳۰۰ ممکن است همه چیز تغییر کند.
– فکر میکنم حال که ۳۰ سال از نقض حریم هوایی هرروزهی لبنان توسط اسرائیل میگذرد و حکومت لبنان هیچ فکری در این باره نکرده است، مقاومت باید ما در رفتارش تجدید نظر کند.
– در زمینهی جنگ منطقهای، دو فرضیه وجود دارد.
اول: جنگ ابتدایی. جنگ ابتدایی از سوی ایران نسبت به امریکا و یا هر کشور دیگری محال است و ایران این را بارها اعلام کرده است. همچنین جنگ ابتدایی از سوی ترامپ با کسب رأی کنگره یا بدون آن، بسیار بعید است. پنتاگون امروز بیشترین طرفی است که جنگ نمیخواهد چون از عواقب آن با خبر است.
دوم: درغلتیدن به جنگ از طریق زد و خوردهای جزئی. من نمیگویم زد و خوردهای جزئی رخ نخواهد داد اما مطمئن هستم دو طرف خواهند کوشید این زد و خوردها به جنگ منجر نشود. ما داریم از دو حکومت صحبت میکنیم که به صورت سازمانی تصمیم میگیرند. سازمان نظامی ایران و سازمان نظامی امریکا. بهترین شاهد مثال برای تلاش دوطرف در جلوگیری از جنگ، حادثهی اخیر پهپاد است. بنده خواندم و مطمئن نیستم که از این پهپاد تنها ۴ فروند در جهان وجود داشت و بیش از ۲۰۰ میلیون دلار قیمت داشت. همچنین یک کارشناس نظامی مستقیما به من گفت وقتی این پهپاد در نزدیکی ایران بلند میشد، به علت تجهیزات بسیار پیشرفتهی داخلش، یک سوم ایران تحت اشراف اطلاعاتی قرار میگرفت. به عبارتی این گل سرسبد صنایع نظامی امریکا بود و طبیعی بود امریکا از سرنگونیاش بسیار خشمگین شود.
– علت واقعی لغو حملهی امریکا به ایران پس از سرنگونی پهپاد، چیزی غیر از داستان ۱۰ دقیقه و ۱۵۰ کشته بود که ترامپ مطرح کرد. کسی از تصمیم این عملیات خبر نداشت اما رسانههای امریکایی آن را انتشار دادند و ترامپ آمد و گفت بله ۱۰ دقیقه قبلش لغو شد. علت واقعی آن بود که ایران ظهر روزی که صبحش هواپیما را زد، از طریق کشور ثالث به امریکا پیامی میدهد و میگوید اگر پاسخ این سرنگونی را بدهید، ما به عنوان حکومت ایران قطعا چند هدف امریکایی را میزنیم. این پیام از طریق کشور ثالث و سپس مسئولان مربوطه چند ساعت قبل از حمله به ترامپ رسید. کارشناسان نظامی گفتند بحث ما در جلسهی تصمیمگیری برای عملیات بر سر این بود که احتمال دارد ایران پس از حملهی ما در پاسخ سرنگونی پهپاد، سکوت کند اما حالا که ایران گفته قطعا پاسخ میدهد دو راه وجود دارد: یا ما باید پس از حملهی دوم ایران سکوت کنیم که این موجب خواری ماست. یا باید دوباره پاسخ بدهیم که به معنای آغاز جنگی است که ترامپ آن را نمیخواهد. اینجاست که ترامپ دستور میدهد حمله را لغو کنید. بنده اطلاع دارم که ایرانیها ماجراجویی نکردند. آنها کاملا سناریوها را بررسی کرده بودند و میدانستند چه میکنند. همچنین برای این موضوع، سازوکار پیگیری و مدیریت تعیین کرده بودند و بر اساس اصول و شجاعت و منافعشان تصمیم گرفتند. یک نظریه هست که میگوید در هر حال تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا جنگی در منطقه رخ نمیدهد و تنها پس از آن است که احتمال جنگ وجود دارد.
– گزینهی مذاکره با امریکا به هیچ وجه در ایران وجود ندارد. این فقط هم موضع رهبری نیست. حکومت، دولت، مراجع و مردم و حتی مخالفان سیاست خارجی فعلی و حتی ملیگرایان مخالف نظام فعلی نیز مذاکره در این وضعیت و تحت فشار را غیرممکن میدانند. امروز هیچ شخصیت ایرانی نمییابید که بگوید ما در این وضعیت باید برویم با ترامپ مذاکره کنیم. با این حال ایران راه را بر طرحهای برونرفت از بحران نبسته است اما در صورتی که منافع ایران حفظ شود. در وضعیتی که امریکا منطقه را به این بنبست کشانده، شاید این اروپاست که باید یک حرکت جدی را آغاز کند چون ترامپ فعلا از خر شیطان نمیآید پایین.
– ایران در مواجهه با وضعیت فعلی بیکار ننشسته است. این وضعیت ایران را به تقویت اقتصادش و حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی و تقویت روابط با همسایگان و باقی جهان وادار خواهد کرد. شاید ایرانیها تا امروز در این زمینهها کار را عقب انداخته بودند و وقت را هدر میدادند اما امروز و پس از نا امیدی تقریبی از اروپا به فکر تقویت روابط با شرق و ایجاد یک قدرت اقتصادی درونی افتادهاند. همچنین مسیر دومی که ایران برای مواجهه با وضعیت فعلی پیش رو دارد ماجرای سناریوها و زمانبندیهای هستهای است. اروپاییها فکر نمیکردند ایران تهدیداتش را عملی کند اما پس از دو نوبت تعیین خط قرمز، امروز مکرون و انگلیسیها دست به کار شدهاند. حتی در زمینهی هستهای ممکن است ایران سراغ نیروگاه اراک و فردو و غنیسازی بیش از حد انتظار جهان برود.
– ایران برای آزادسازی کشتی توقیفشده توسط انگلیس پیشنهاد پیگیری قانونی را پذیرفته و وکیل گرفته است اما اگر قرار باشد این موضوع از مرزهای معینی عبور کند و هر کسی به سرش بزند در هر جای جهان کشتیهای ایرانی را توقیف کند ایران قطعا چنین چیزی را نخواهد پذیرفت.
– امروز هیچ کس جز نتانیاهو مخالف گفتوگوی ایران و سعودی نیست. ایران منادی و پذیرای گفتوگوهای منطقهای و حتی گفتوگو با سعودی است اما طرف مقابل حتی حاضر نیست کشتار را در یمن متوقف کند. سفر چند هفتهی پیش برادر عزیزم جناب آقای دکتر ظریف (حفظه الله) را به کشورهای عربی ببینید. من با ایشان دوستی شخصی دارم. البته تعریف من از ایشان برایشان دردسر درست نمیکند چون خودشان [به واسطهی قرارگرفتن در لیست تحریمهای امریکا] در دردسر افتادهاند. دکتر ظریف در سفر به کشورهای عربی خلیج که مداخلهی مستقیم در جنگهای منطقهای ندارند، پیشنهاد داد که پیمان دوجانبهی عدم تجاوز با ایران امضا کنند اما امریکا و سعودی و امارات جلوی انعقاد چنین پیمانی را گرفتند.
– رویارویی و ادبیات تند حزب الله و بنده علیه سعودی تنها به علت جنگ یمن است. بله، سعودی پس از جنگ ۳۳ روزه کمکهایی به لبنان کرد و من به آنها اذعان دارم. البته آنها در وقوع جنگ علیه ما هم سهیم بودند و عجیب است کسی علیه شما شمشیر بکشد و سپس به مداوای شما بپردازد. اما با این حال من به کمکهای سعودی پس ساز جنگ معترفم. ما نیز تا پیش از جنگ یمن هیچ گاه علیه سعودی جبههی رسانهای نگشوده بودیم. کسی نمیتواند بگوید ادبیات ما دارد زمینهی گفتوگوی ایران و سعودی را از بین میبرد و مادامی که جنگ متوقف نشده، من باید ساکت شوم تا مبادا خاطر بن سلمان آزرده شود. بله، هنگامی که آنها کشتار در یمن را متوقف کنند ما نیز ادبیاتمان تغییر میکند و مسیرهای گفتوگو مشخص است. بنده خبر دارم که برادران یمنی ما از سر کینه و خونخواهی با سعودی نمیجنگند و هیچ هدفی جز پایان جنگ ندارند و از گفتوگوی ایران و سعودی استقبال میکنند.
– حال و هوای جنگ در منطقه همچنان وجود دارد و همهی ما وظیفه داریم با این حال و هوا مقابله کنیم. هر کشوری در منطقه خیال کند جنگ به نفع او خواهد بود سادهاندیشی است. ما همه وظیفه داریم برای دستیابی به یک راه حل واقعی و جدی تلاش کنیم. این تکه را فصیح صحبت میکنم تا اگر کسی به انگلیسی یا عبری ترجمه میکند راحت باشد. همه باید تمام تلاششان را بکنند که در منطقه جنگ نشود؛ فارغ از اینکه چه کسانی آغازگران این جنگ خواهند بود. برخی طرفها و بهویژه سعودی باید کینهورزی را کنار بگذارند. همچنین برخی دوستان ما در خط مقاومت ما باید از حماسهورزی در جهت جنگ دست بردارند. چون میدانید برخی دوستان ما دلبستگیهای بزرگی به این جنگ دارند [و نابودی اسرائیل را در آن میبینند]. اما همه باید بدانیم این جنگ، جنگ آسانی نخواهد بود و تمام منطقه را ویران خواهد کرد. حتی اسرائیل اگر خیال میکند میتواند خودش را از جنگ امریکا و ایران کنار بکشد کاملا در اشتباه است. هر جنگی در منطقه دامان همه را میگیرد. مثلا امارات که یک کشور کوچک ساحلی با شهرهای به اصطلاح شیشهای است، اگر حملهای به آن صورت بگیرد چه چیزی از آن باقی میماند؟ بنده چنین عقیدهای ندارم اما فرض کنیم ایران شکست خورد و از معادله کنار گذاشته شد، آیا ماجرا تمام میشود؟ آن روز دیگر چه کسی میتواند جلوی سرمستی اسرائیل و زیادهخواهیاش را علیه لبنان و سوریه بگیرد؟ اگر ایران شکست بخورد اول ایران و سپس افغانستان، پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه، مصر و… بر مبنای نژادی و مذهبی تقسیم خواهند شد. پس همه در همهی کشورها با هر معیار انسانی، اقتصادی، حق حاکمیتی، آیندهنگرانه و… وظیفه دارند با این جنگ مقابله کنند. اگر کسی خیال کند دامنش به عواقب این جنگ آلوده نخواهد شد، در حد حماقت سادهاندیش است. اینکه بگوییم من بیطرفم فایده ندارد. باید بگوییم من با جنگ مخالفم و برای آن بکوشیم. اسرائیل خیال نکند امکان دارد جنگی در منطقه آغاز شود اما به اسرائیل نکشد. اگر جنگی علیه ایران آغاز شود اولین کسی که اسرائیل را با قدرت و خشونت و درندگی میزند خود ایران است. البته اینکه بگوییم جنگ در منطقه موجب نابودی سعودی میشود شاید امریکا را تشویق کند! چون بلافاصله شرکتهای تجاری و نفتیاش را برای قرادادهای تازه به سعودی میفرستد. دقت کنید امریکا پیش از این میگفت ما حامی منافع و نیروها و متحدانمان در منطقه هستیم و مدتی است عبارت متحدانمان حذف شده است! آنچه باید بگوییم این است: هر جنگی در منطقه موجب نابودی نیروها و منافع امریکا در منطقه و همچنین اسرائیل خواهد شد. خط مقاومت ضعیف نیست و توان انجام این کار و برگرداندن ورق را دارد.
متن از Nasrollah.ir نصرالله.آیآر
دیدگاه
نصر خدا همواره با تو باشد ای سید حسن نصرالله
و سلام الله بر یمن
درودبرسیدحسن نصرالله روحی فداه