عبدالعلی مزاری؛ جنگ کابل و حزب وحدت اسلامی
از جمله شخصیتهای تاثیر گذار در جریانات چهار دهه گذشته افغانستان، شهید عبدالعلی مزاری است که با گردهم آوردن شیعیان و متحد کردن قوم هزاره توانست حزب وحدت اسلامی را تاسیس کند. اگرچه وی به سبب اوضاع پیچیده و نابسامان افغانستان در این راه ناکام ماند، اما یاد و نام او در ذهن شیعیان افغانستان بعنوان رهبری مقاوم و مظلوم حک شده است.
در تیرماه سال ۱۳۶۷ سازمان نصر و پاسداران جهاداسلامی، پیمان اتحادی را امضا کردند که با پیوستن سایر گروههای شیعه سیزده استان شیعه نشین افغانستان به آنها، در گردهمایی تیرماه ۱۳۶۸ شهر بامیان، به انحلال گروهها انجامید. این انحلال به منظور تاسیس حزب وحدت اسلامی انجام شد و در سال ۱۳۷۰ عبدالعلی مزاری به عنوان رئیس شورای مرکزی آن انتخاب شد.
پس از سقوط دولت کمونیستی و ورود گروههای مجاهدین به کابل در بهار سال ۱۳۷۱، سران گروهها در تشکیل دولت و تقسیم قدرت به نتیجه نرسیده و درگیری ها آغاز شد.
جمعیت اسلامی به رهبری برهان الدین ربانی، شورای نظار به رهبری احمدشاه مسعود، جنبش ملی اسلامی شمال به رهبری عبدالرشید دوستم و حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری، با حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و سایر گروههای تابع و پشتون درگیر شده و توانستند بر اکثر نقاط شهر کابل مسلط شوند. اما پس از مدتی اختلافات بین مزاری و احمد شاه مسعود و… بالا گرفت و وی به اتحاد با حکمتیار پیوست که موجب جدایی بعضی از اعضا حزب وحدت و اتحاد آنها با دولت ربانی شد.
در خلال همین درگیریهای کابل، در ۲۱ بهمن ماه سال ۱۳۷۱ شمسی طی عملیات نیروهای دولتی و حزب اتحاد اسلامی، واقعه ای هولناک در غرب شهر کابل بخصوص محله افشار رخ داد که قتل عام صدها تن از مردم بیگناه و جنایاتی به دور از انسانیت را رقم زد.
این حمله که به منظور جلوگیری از حملات راکتی حزب اسلامی (رهبر این حزب یعنی گلبدین حکمتیار بواسطه راکت باران شهر به راکتیار و قصاب کابل مشهور شده بود!) و تسلط بر مقر حزب وحدت اسلامی طراحی و انجام گرفته بود، منجر به وقایعی شد که امروزه داعش و القاعده پرچم دار این حرکات هستند. (قتل عام، ذبح، کودک کشی، مثله کردن و تجاوز به زنان و… از جمله جنایاتی ست که توسط منابع محلی روایت و یا در مستندات تصویری مورد تایید می باشد.)
متاسفانه پس از ۲۵ سال هنوز نتایج مشخصی از تحقیقات در خصوص این جنایات و مجازات عوامل آن صورت نگرفته است و مردم بیگناه غرب کابل تنها کسانی بودند که از این جنگ بیهوده، ظلم عظیمی را متحمل شدند.
برخی احمدشاه مسعود و سیاف را مسئول می دانند و برخی به مزاری بخاطر قرار دادن مقر فرماندهی حزب وحدت در مناطق مسکونی و اتحاد با حکمتیار ایراد می گیرند.
پس از وقایع روز اول عملیات نیروهای دولت اسلامی و اتحاد اسلامی، احمد شاه مسعود بعنوان وزیر دفاع، فرمانی در جهت جلوگیری از اقدامات غیر مسئولانه و توقف غارت و آزار غیرنظامیان صادر کرد و حسین انوری را فرمانده تامین امنیت این منطقه کرد، اما برای جلوگیری از جنایات دیر شده بود.
گفته می شود در این جنایت سرنوشت بیش از ۷۰۰ نفر هیچگاه معلوم نشد، که یا کشته شده بودند یا در اسارت بسر بردند. (پس از عقب نشینی نیروهای دولتی کمیسیونی برای بررسی قضیه تشکیل شد که توانستند دهها نفر را از اسارت و بردگی نیروهای اتحاد اسلامی به رهبری «عبدالرب رسول سیاف» بیرون آوردند.)
پس از قدرت گیری طالبان و رسیدن آنها به دروازه های کابل در اواخر سال ۱۳۷۳ و همچنین عقب نشینی نیروهای حکمتیار از مواضع خود در جنوب و غرب کابل، مزاری که از مذاکره با نیروهای دولتی به نتیجه نرسیده بود، به ناچار از در مذاکره با طالبان درآمد.
ابتدا وی تقاضای دفاع مشترک را به طالبان داد اما آنها نپذیرفتند و نهایتا طی موافقتنامه ای در ازای تسلیم سلاحهای سنگین و سبک خود به طالبان، مقرر گردید نیروهای طالبان در مناطق غرب کابل به عنوان حائلی در برابر نیروهای دولتی قرار بگیرند.
اما پس از درگیریهای ابتدایی طالبان و نیروهای احمد شاه مسعود، طالبان با تلفات سنگین کمی از تصرفات خود در کابل عقب نشستند.
مزاری طی نامه ای به فرمانده محلی طالبان درخواست استرداد سلاح ها به جهت دفاع از مواضع و مناطق تحت نفوذ خود را نمود و پس از پاسخ منفی طالبان نسبت به استرداد سلاحها، ناچار به نقل مکان به سمت مناطق هزارستان شد که در مسیر انتقال توسط طالبان در شهرستان چهار آسیاب استان کابل دستگیر و پس از چند روز شکنجه در ۴۷ سالگی به شهادت رسید.
البته طالبان مدعی شدند که وی و همراهانش در راه انتقال از چهار آسیاب به قندهار در بالگرد با نیروهای طالبان درگیر شده و بالگرد مجبور به فرود اضطراری می شود، در همین حین نیروهای طالبان در حال گذر از منطقه که ناظر جریان و فرار آنها از مهلکه بوده اند، پس از درگیری آنها را به قتل می رسانند.
نظرات در خصوص شهید عبدالعلی مزاری متناقض است و هرکسی به دید خود او را تعبیر میکند، اما آنچه مشهود است (علیرغم محاسبات غلط سیاسی وی در اتحاد با حکمتیار و مذاکره با طالبان)، نقش و تلاش او در اتحاد شیعیان و قوم هزاره و نجات آنها از درگیری داخلی انکار ناپذیر است. کما اینکه پس از شهادت وی اختلاف بین گروههای شیعه و تفرقه سیاسی در احزاب حاکم شد.
برخی مغرضانه و هدفمند مدعی مخالفت قاطع وی با ایران و انقلاب اسلامی هستند و حتی شهادت او را توطئه ایران می دانند. اما تلاشهای دیپلماتیک ایران در حل اختلافات سیاسی بین وی و دولت ربانی و همچنین حمایتها از او در سالهای جهاد علیه شوروی و تاسیس سازمان نصر در ایران ناقض چنین ادعاهایی است…
مطالب مرتبط:
بررسی چهار دهه جنگ در افغانستان
گلبدین حکمتیار؛ قصاب کابل یا امیر مجاهدین؟
بررسی فعالیت داعش در افغانستان
دیدگاه
علت طرفداری شهید مزاری از حکمتیار؛ دفاع وی از حقوق تمامی اقوام افغانتسان بود، وی خواهان ایجاد دولتی با سهم گیری تمامی اقوام و گروههای افغانی بود و این موضع را هم به طرفداری از گلبدین حکمتیار پشتون و هم جنرال دوستم ازبک اتخاذ نمودو خوب است حقایق انگونه که هست بیان شود نه ناقص!
به قیمت خالی کردن پشت شخصیتی بی نظیر چون شهید احمد شاه مسعود؟! و بعد چه تاوانی پس داد مرحوم مزاری!
شما باید عملکرد انحصار گرای احمد شاه مسعود و ربانی را هم مد نظر قرار بدهید. شهید مزاری تنها خواستار سهم منطقی و عادلانه اقوام افغانستان از قدرت بود نه بیشتر .
البته اینکه فرهاد گفت درست است وافغانستان درآن ایده نرسیده که شما گفتید عهد وپیمان شکنی پشتونها که جزٱ ذات شان است بنظر میرسد مزاری تاریخ پیمان افغان هاراباعبدالله کلکانی ازیاد برده بود دست پیمان دادن به اینها دست دادن با پنجه ای ببروشیراست
ضمن تشکر از پرداختن به موضوعاتی که کمتر راجبش بحث میشه
یه قسمت مقاله گیج کنندست … شما گفتید “این حمله که به منظور جلوگیری از حملات راکتی حزب اسلامی ….. و تسلط بر مقر حزب وحدت اسلامی طراحی و انجام گرفته بود” و بالاتر گفته بودین که حکمتیار حملات راکتی انجا میداد …. آیا منظور شما اینه که مقر حسب مزاری و حکمتیار در یک منطقه بوده ؟!
اونچه که برخی افراد ادعا دارند، حکمتیار از غرب کابل گاهی، راکت پراکنی میکرده.
جنگ صفهین و شهادت عمار
مرحوم مزاری با شکستن اتحاد خود با فرمانده شهید احمد شاه مسعود چنان اشتباه بزرگی کرد که جان خود بر سر آن گذاشت و تا هنوز افغانستان تاوان می پردازد.
متاسفم که اینقدر بی خبر هستید
بهتر است کمی تحقیق کنید که پیمان جبل السراج را چه کسی نقض کرد؟
شیعیان هزاره و غیر هزاره را در افشار و چنداول چه کسی قتل عام کرد؟
اگر جواب ها را پیدا کردید شاید رستگار شدید.
شما مفصل و با ذکر سند توضیح بفرمایید مستفیض شویم و رستگار
هر تاریخ نقص خود را دارد هر کس به سلیقه، میل،منفعت خود ،قوم ،سمت،مذهب،حزب از دید گاه خوداز باور، منطق شعور فهم خود می نوسید .
خدمت دوستان و نویسنده ی عزیز .
کسانی که از احمد شاه مسعود به عنوان یک قهرمان یاد میکنند،وقایع رو فقط از دریچه ی تلویزیون و صحبت های دیگران پیگیری کرده اند.
اکثر دوستان نمیدانند یا شاید هم اصلاً توجه نکرده اند مرحوم “مسعود” در دره ی پنجشیر که عموماً تاجیک و همنژاد و هم مسلک وی بوده اند چند سال مقاومت و ایستادگی کرده است و همین کار را نیز در مقابل شوروی نیز انجام داده است.
دره ی پنجشیر محل سوق الجیشی است که حمله به آن واقعاً سخت و فرسایشی میباشد، دقت کنید!!! دره ی پنجشیر….
دوستان قبول کنید ایشان معصوم نبوده است و با همه ی بزرگی شان ، اشتباه حداقلی شان ، گاهاً فجایع فاحشی به بار نشسته است ، نمونه ی آن که واقعاً انسان را در بهت و حیرت فرو میبرد همان حادثه ی “افشار” است ،
از دیگران بٌت نسازیم،اگر ایشان برای شما قدیسی قابل احترام هست،اما برای دیگرانی که عزیزانشان را هیچ وقت ندیده اند یا شاید دیدارشان به قیامت باشد منفور باشد.
اما مزاری هم نقد های بیشماری به ایشان وارد هست که اینجا جای بحث نیس،در موضوع اتحاد ایشان با دیگری هم ، ما در میدان جنگ نیستیم که بخواهیم ایراد بگیریم،خلاصه اتحاد با دشمن متقاضی عناصری بیشماری هست ،هر آن امکان دارد دوست به دشمن و برعکس تبدیل شود
از دوستان خواهشمندم از نسبت دادن لقب و قس علی هاذا به این و آن خوداری کنن ، ابتدا مطالعه و بررسی کنن ، متاسفانه مرجع مردم اکنون تلویزیون هست
و جدیداً فضای لا یتنهی “مجازی” …
با تشکر،انشا الله خدا همه را هدایت کند.