نوروز ۱۳۹۷ بر شما مبارک باد ؛ جمهوری گل محمدی

چهارشنبه 1 فروردین 1397 - 17:33
https://iswnews.com/?p=9517

اعضای گروه خبری “تحولات جهان اسلام” سال نو را خدمت شما همراهان عزیز تبریک عرض می نماید و از خداوند متعال سالی سرشار از موفقیت، سلامت، برکت و عاقبت بخیری را برای شما آرزومند است.

یک سال دیگر هم گذشت؛ سالی با تمام خوبی ها و بدی هایش؛ با شادی ها و غم هایش؛ با حمایت و تشویق هایش .. در کنار ما بودید وتشویقمان کردید و یا گاهی مورد نوازشمان قرار دادید ..

قدردان همراهی همه شما هستیم و تا زمانی که توفیق خدمت رسانی داشته باشیم، با ارائه تحلیل ها و اخبار رخدادهای منطقه در خدمت شما خواهیم بود.

بار دیگر از خداوند مهربان بهترین ها را برای همه شما عزیزان آرزومندیم ؛ سال نو مبارک .

 


 

عاشقانه زیر تقدیم به محضر آن عزیزی که از نظرها غایب است و ما بی صبرانه به انتظار او نشسته ایم و جمهوری گل محمدی …

 

جمهوری گل محمدی

 

شگفت انگیزتر از کهکشان

مساحت مبهم پیشانی توست

که در آفرینش خورشید

/ بی نظیر است

و عجیب تر از جنگل

انبوه گیسوان تو

که با شتابی بی مانند

/ پرنده می پروراند

آه بالا بلندا!

اقیانوس روشنایی

فردا کسی راست

/ که تو اورایی

با تو جز آفتاب

/ دمساز نیست

تو را جز بهار و درخت

/ نمی شکیبند

با تنفس تو می نالند

ای کرامت عام!

در شگفتم

چگونه از حضور تو می نالند

عجبا!

به آتش می کشاند مرا

ناسپاسی شناسان.

اینان – حنجره دیگران –

با تو نبودند

تو را نشنیدند

تو را نخواندند

از بدو بامداد

که شروع لبخند بودی و آفتاب

با تو چگونه توانند بود

این زمان

که سراسر صبوری می طلبی و التهاب

ای باغ

ای چراغ

چگونه تو را دوست بدارند

بی کمترین نشانی از داغ

مرا جز این نیست

که ظرفیت درد نیست

و گر نه

کدام آفتاب

در یورش طوفانها

/ کاهش یافت

نگاهت می کنم

/ از دیروز وسیع تر شده ای

– چشم بدت دور –

آنجا که عطر تو نیست چیست؟

و یک مجله ی خارجی

از قول یک فیلسوف خوشبخت

که از پنج سالگی تا هنوز « فراک » می بندد

/ نقل کرد:

« انسان حیوان ناطقی است

/ که شراب می خورد

/ و دانس می رقصد »

امروز

این تازه ترین تعریف انسان است

زمین

در کویرستانی خفته است

و تو تنها چشمه سار روشن این غربت رو به زوالی

تو همان بلالی

که از مأذنه ی این شوره زار

/ بانگ محمدی می افشانی

باران نثار

همیشه باد بهار

جاده ها

از حضور همواره ی کاروانیان

/ معطر است

درختان از سلامت سبز برخوردارند

و رودها

/ با خروش های متفاوت خویش

به تنوع این فصل می افزایند

من چگونه به تردید تن دهم

حتی اگر

نَفَسهایی مسموم

/ از تشنّج حنجره بوزند

باید بگویم:

/ چه بی شرمند

/ اینان که مرتبه ی تو را

/ با عاقبت خویش اندازه می گیرند

اینجا که من ایستاده ام

بامی از روستایی است

و رو به روی من خیابانی

/ که با کاروانهای « به کربلا می رویم »

/ ادامه می یابد

اینجا بر این بام

دو چشم حسود

در دو طرف من

بر دو لبه ی بام

یکی از کمبود « ولایت » هذیان می گوید

و آن دیگری می گوید:

/ « سواران را چه شد؟ »

و مرا

حکایت مردی به یاد آمد

/ که در ازدحام درخت

/ دنبال جنگل می گشت

اینان می خواهند از تماشا بازمان دارند

به جاده ها نگاه می کنیم

حضور این کاروان

/ چه شکوهی به خیابان داده است

اینان با رفتاری پرنده وار

و با حرارتی از تنفس سبز

مرا می آموزند

/ دست کم درختی باشم

/ در خدمت پرندگان

در نگاهشان

/ دگردیسی گل سرخ را می شنوم

و گرایش حاد آفتاب گردان را

/ به محمدی شدن

از سبز این درختان خوش رفتار

/ می فهمم

بهار از تبار محمد است

و جهان

به تدریج در قلمرو این بهار

/ گام می زند

فردا

با یک زلزله صبح می شود

آنگاه پیامبران

/ با شاخه ای از گل محمدی

/ به دنیا می گویند:

/ صبح بخیر!

فردا ما آغاز می شویم

فردا جنگلی از پرنده

آسمانی از درخت

و دریایی از خورشید خواهیم داشت

فردا پایان بدی است

فردا جمهوری گل محمدی است

 

فرودین ۶۵ ، تنکابن

شادروان سلمان هراتی

  • به اشتراک بگذارید:

دیدگاه

  1. Ali.15 پنجشنبه, ۲ فروردین, ۱۳۹۷ - ۰۱:۱۲

    عید شماهم مبارک
    تحولات دوستداریم❤️

    پاسخ
  • دیدگاه های شما پس از تایید مجموعه تحلیلی خبری تحــولات جهــان اســلام در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، تهمت و افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشند منتشر نخواهد شد.