دوشنبه 16 دی 1398

پوستر: ارواح طیبه‌ی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند

امام خامنه ای: سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبه‌ی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سال‌ها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدان‌های مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سال‌ها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت.
۱۴ دی ۱۳۹۸

دوشنبه 16 دی 1398

ویدیو: سخنرانی اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس در مراسم تشییع شهید حاج قاسم سلیمانی در تهران

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری “تحولات جهان اسلام” اسماعیل هنیه و صالح العاروری معاون وی برای عرض تسلیت شهادت حاج قاسم سلیمانی در مراسم وی در تهران شرکت کردند.

دوشنبه 16 دی 1398

درنگی بر ماهیت و اهداف یک ترور و پاسخ بازدارنده

برخلاف بسیاری از تحلیل‌ها، ترور سردار‌سلیمانی را نه یک واکنش انتقام‌جویانه که یک کنش پیش دستانه از یک سلسله اقدامات بسیار گسترده‌تر می بینم؛ چیزی که دوهفته قبل در توئیتی از آن به نبردتمام عیار بر سر شکل گیری آرایش جدید منطقه ای تعبیر کردم…

دوشنبه 16 دی 1398

ویدیو: “تو به آرزوت رسیدی…” در رسای سردار دلها حاج قاسم سلیمانی

تـــو، به آرزوت رسیدی…. تو، امام حسینُ دیدی… وای! به سیدِ شهیدان… تو اَشبهُ الشَهیدی تو روضه ی مجسم، هستی… یه مملکت شده، بی تابت! تو روضه ی مجسم، هستی… یه مملکت شده، بی تابت! داری میری… سلامِ ما رو، بِبر به محضرِ اربابت تو روضه ی مجسم، هستی… یه مملکت شده، بی تابت! داری […]

یکشنبه 15 دی 1398

ویدیو: تصاویری از تظاهرات مردم با وفای کشمیر و ابراز خشم از شهادت سردار سلیمانی و یارانش

مردم کشمیر در حرکتی انقلابی به خیابان ها ریخته و خواهان خون خواهی شهیدان مقاومت شدند. ترامپ و ارتش تروریستی آمریکا آیا حتی اصلا می توانند درباره رویارویی با این مردم فکر کنند؟!

یکشنبه 15 دی 1398

فوری: آغاز سخنرانی سید حسن نصرالله عزیز به مناسبت شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و یاران شهیدشان

حاضرین پیش از سخنان سید نصرالله به زبان فارسی با بیان شعارهای “حاج قاسم، ابومهدی المهندس شهادتتان مبارک” با شهیدان و مردم ایران ابراز همدردی کردند.

یکشنبه 15 دی 1398

نخستین تصویر از پیکر مطهر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

سر مست از عشق خدا از سر گذشتند
سرمشق از آن کُشتۀ بی سر گرفتند

بستند چشم از چشم و دست از دست شستند
این شیـوه از عباس نام آور گرفـتند

ناخوانده علم آموزگار عشق گـشتند
نا رفته مکتب درس بی دفتر گرفتند

بهر نـثار جان به قـربان گاه رفـتـند
با حنجر خود بوسه از خنجر گرفتند

از جان و دل یک یا علی گفتند و رفتند
جـام ولا از سـاقـی کـوثـر گرفـتـند