دوشنبه 18 شهریور 1398

عاشورای حسینی بر همه آزادگان و عاشقان تسلیت باد.

هَل مِن مُعین ولی را، ای نامه‌ها نوشته
ای تُخمِ عشق حیدر، در خاک سینه کِشته

دردا رها کُنیمش در کربلایِ خونبار
دردا که او بماند، تنها و بی‌کس و یار

باید که عهد و پیمان، بستن به جان ولی را
باید ستاره گشتن، آن ماهِ منجلی را

باید گذشتن از جان، اندر ره ولایت
با او گذر نمودن از مرز بی‌نهایت

باید که نوش کردن، مِی از خم شهادت
باید که رفتن این رَه، مردانه با رشادت

باید زجان گذشتن، باید خطر نمودن
باید که کربلا را، در خون سفر نمودن

پهلو شکسته ماهی، خونین‌جگر نگاهی
خواهد کند که یوسف، وقت سپیده راهی

ای قوم شب نشسته، آری سحر قریب است
هستی همه دل‌آرا، سرمست بوی سیب است

منصور نظری