در خلال روزهای اولیه نبرد میان مقاومت اسلامی غزه و اسرائیل، شاهد روایت سازی عجیبی از اسرائیل بودیم که حماس را به مثابه داعش تلقی می‌کرد. این در حالی است که با تضعیف داعش و تصمیم برای نابودی آن، دکترین امنیت ملی اسرائیل مخالف این طرح بودند و وجود داعش را یک هدف استراتژیک برای تقویت امنیت اسرائیل می‌­دانستند. در این گزارش تناقض روایت اسرائیلی‌­ها از داعش قبلی و داعشی که آنها حماس را به آن ربط می‌­دهند، بررسی می­‌کنیم.

از آغاز نبرد طوفان الاقصی در ۷ اکتبر سال جاری، واحدهای جنگ شناختی ارتش رژیم صهیونیستی عملیات­های روانی متعددی را علیه جبهه مقاومت غزه به راه انداختند. آنها در کنار برجسته سازی سناریوهای قدیمی نظیر استفاده حماس از غیرنظامیان و فساد موجود در سیستم مدیریتی حماس، از روزهای اول نبرد یک سناریو را به جدیت دنبال می­کردند و آن ارتباط دادن حماس به داعش بود.

رسانه­ ها و مطبوعات اسرائیل در دامن زدن و تعمیم دادن این سناریو با اذعان به هجوم نیروهای حماس به شهرک­های اسرائیلی مجاور نوار غزه مانند نیر اوز، بئری، نتیو هآسارا و سدروت، این هجوم را مانند رفتار داعش در حمله به روستاها و شهرها در عراق و سوریه تلقی می­کردند و مدعی رفتارهای افراط ­گرایانه و داعشی نیروهای حماس بودند. رسانه ­های اسرائیل می­گفتند که حماس از همان تاکتیک­های داعش استفاده می­کند و فقط اسم این گروه متفاوت است. رفته رفته این عملیات روانی گسترش پیدا کرد و فارغ از اینکه حقی برای فلسطینی­ها و نیروهای مقاومت غزه برای بازپس گیری مناطق اشغالی و سرزمین خودشان قائل باشند، این پیام را به دنیا مخابره می­کردند که داعش جدیدی در فلسطین به وجود آمده است که غیرنظامیان اسرائیلی و شهروندان عادی را مورد هدف قرار می­دهد.

این سناریو دستاویزی برای اسرائیل در جنگ شناختی است تا با مظلوم نمایی از شهروندان اسرائیلی و نقش نداشتن آنها در این جنگ، تصویری هولناک از حماس ارائه دهد تا با این روش بتواند باعث منفور شدن حماس و نیروهای مقاومت اسلامی غزه در جهان شود و توجیه مناسبی برای حملات غیر انسانی خود به مردم بی ­پناه غزه حتی حمله به بیمارستان­ها داشته باشد.

با بررسی سیاست­های اسرائیل در زمان حضور داعش در منطقه و برهم ریختن ثبات سوریه و عراق مشخص می­شود که اسرائیل چگونه از این موقعیت به نفع خود استفاده کرد و چرا آنها از نابودی داعش ناراحت شدند. به عبارتی در سال­های نه چندان دور، داعش یکی از مهره ­های پر منفعت برای اسرائیل به حساب می‌­آمد و از حضور آن در منطقه و وحشی­گری علیه مردم سوریه و عراق خرسند بود؛ اما اکنون از داعش به عنوان یک نماد افراطی و غیر انسانی تعبیر می­‌کنند و اعمال حماس را مساوی آن می­داند. پاسخ به این سوال را می­توان در گزارشی که موسسه مطالعات استراتژیک بگین سادات وابسته به دانشگاه بار ایلان واقع در تلاویو در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد، یافت. این گزارش صراحتا بیان می­کند که تلاش وزارت دفاع آمریکا برای ریشه‌کن کردن داعش یک اشتباه استراتژیک است.

این گزارش داعش را دارای نقاط قوتی می­داند که حضور آن ولو بصورت تضعیف شده برای اسرائیل و حتی سراسر دنیا اهمیت دارد. اولین دلیل هم این است که داعش محلی برای جمع شدن افراد مسلمان تندرو افراطی است و باعث می­شود این افراد از سراسر دنیا به سرزمین داعش بیایند و در آنجا جمع شوند. با نابودی داعش این نیروها به کشورهای خودباز می­گردند و تهدید بسیار جدی به حساب می­آیند. دلیل دوم این است که عملیات گرگ­های تک نفره داعش به علت کاهش محبوبیت خلافت داعش است و اگر همان سیستم خلافت باقی بماند و از بین نرود، داعش تسلط نسبی بر سرزمین­های خود خواهد داشت و افرادی که طرفدار داعش هستند به این سرزمین­ها مهاجرت می­کنند نه اینکه در کشور خودشان با داعش بیعت کرده و دست به عملیات انفرادی بزنند. دلیل سوم هم این است که وجود داعش در منطقه، مسلمانان به ویژه کشورهای اسلامی نظیر ایران و عراق و سوریه و لبنان را به خود متوجه می­کند و درگیری آنها با یکدیگر باعث می­شود که نتوانند روی پروژه ­های غرب ستیزی تمرکز داشته باشند. از همه مهم‌تر اینکه داعش عامل مهمی برای جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه است و تا وقتی این مانع بر سر راه او در عراق و سوریه وجود دارد، حاشیه امن بسیار مناسبی برای اسرائیل به وجود می‌آورد؛ چرا که دشمنان اسرائیل یعنی حزب الله، حشدالشعبی، سوریه و جمهوری اسلامی ایران درگیر جنگ با داعش هستند و این فرصت برای اسرائیل بی نظیر است.

در متن این گزارش آمده است “اگر داعش کنترل قلمرو خود را از دست بدهد، پتانسیلی که برای حفاظت و اداره یک سرزمین به کار گرفته بود را به سمت سازماندهی حملات تروریستی بیشتر در خارج از مرزهای خود هدایت می‌کند. فروپاشی داعش باعث پراکندگی تروریستی خواهد شد و ممکن است باعث افزایش افراط گرایی مهاجران مسلمان در غرب شود. اکثر سازمان‌های ضد تروریسم این خطر را درک می‌کنند. طولانی کردن عمر داعش باعث مرگ تعداد بیشتری از افراط گرایان مسلمان به دست دیگر افراد شرور در خاورمیانه می‌شود و بدین ترتیب غرب از چندین حمله تروریستی در امان می‌ماند.”

علاوه بر این، آنها وجود داعش را یک هدف استراتژیک برای اسرائیل می­دانند چرا که درگیر شدن دشمنان اسرائیل یعنی سوریه، حزب الله، ایران و عراق را به دنبال دارد. در قسمتی از این گزارش آمده است “تداوم وجود داعش در خدمت یک هدف استراتژیک است. چرا (با نابودی داعش) به رژیم وحشی بشار اسد در جنگ داخلی سوریه کمک کنیم؟ در حالیکه بسیاری از اسلام‌گرایان رادیکال در نیروهای مخالف بشار مانند جبهه النصره و شاخه‌های آن، ممکن است به خواسته­ های پاریس و برلین نزدیک‌تر باشند. آیا تقویت سیطره روسیه بر سوریه و تقویت نفوذ آن در خاورمیانه به نفع غرب خواهد بود؟ آیا افزایش کنترل ایران بر عراق با اهداف آمریکا در آن کشور همخوانی دارد؟ پس تنها حماقت راهبردی که در حال حاضر در واشنگتن حاکم است می‌تواند تقویت قدرت محور مسکو-تهران-دمشق از طریق همکاری با روسیه علیه داعش را مثبت تلقی کند … علاوه بر این، حزب الله – یک سازمان شیعه ضد غربی رادیکال و تابع ایران – به طور جدی از طریق مبارزه با داعش، وضعیتی که مطابق با منافع غرب است، هزینه زیادی می‌پردازد. حزب الله اگر درگیر جنگ داخلی سوریه نباشد، ممکن است بار دیگر به گروگان گیری از غربی‌ها و سایر اقدامات تروریستی در اروپا مشغول شود.”

بنابراین هدف استراتژیکی که از آن صحبت می­کنند جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه، مشغول کردن نیروهای مقاومت به داعش و ایجاد حاشیه امن برای اسرائیل در منطقه و غربی­ هاست و هیچ صحبتی از مردم بی دفاع و غیر نظامیان سوریه و عراق در میان نیست!

در نهایت این گزارش بیان می‌کند که “غرب مشتاق ثبات است و ساده لوحانه امیدوار است که شکست نظامی داعش در دستیابی به این هدف، نقش اساسی دارد. اما ثبات به خودی خود یک ارزش نیست. تنها در صورتی مطلوب است که منافع ما را تامین کند. علاوه بر این، بی‌ثباتی و بحران‌ها گاهی نشانه‌هایی از تغییرات مثبت دارند.”

بدین ترتیب می­توان این تمییز را میان برداشت­هایی که اسرائیلی­ها از داعش خوب و داعش بد دارند، قائل شد. آنها مدافع داعشی هستند که با ایجاد جنگ، ترور و اعمال وحشیانه نظیر سوزاندن اسرا و جدا کردن اعضای بدن زندانیان و تجاوز به زنان و دختران چه مسلمان و چه غیر مسلمان، در نهایت یک گزینه استراتژیک برای جلوگیری از گسترش مقاومت در منطقه و ایجاد نوار امنی برای اسرائیل باشد. لکن اسرائیل مخالف نیروهای اسلامگرای بنیادی غیر تکفیری حماس است؛ چرا که آنها به اسرائیل حمله کرده و اشغالگران سرزمین خودشان را به اسارت گرفته اند. در چنین وضعیتی اسرائیلی­ها قائل به این هستند که این رفتار، یک رفتار داعش گونه است و از کشورهای جهان می‌خواهد از ارتش و شهروندان اسرائیل در برابر این داعش حمایت کنند. به همین دلیل ارتش اسرائیل این مشروعیت را پیدا می­کند که به بهانه مبارزه با حماسی­ های داعشی دست به هر جنایتی حتی حمله به بیمارستان­ها و حمله به زنان و کودکان محصور شده در پناهگاه­ها و منازل مسکونی بزند و با ارائه تصویری مظلوم از مردم اسرائیل، حمایت و همدردی بین­ المللی را جذب نماید.

منابع مورد استفاده:
מיגור המדינה האסלאמית היא טעות אסטרטגית
Gaza and Global Jihad
Israel likens Hamas to Daesh/ISIS to justify its crimes

  • به اشتراک بگذارید:

دیدگاه

  1. امیر چهارشنبه, ۸ آذر, ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۹

    چه مطلب جالب و با ارزشی کاش میشد این مطلب رو به کل مردم منطقه نشان داد تا ببینند ذات پلید استکبار جهانی (آل سعود ترکیه آمریکا و اسرائیل) چیه

    پاسخ
  • دیدگاه های شما پس از تایید مجموعه تحلیلی خبری تحــولات جهــان اســلام در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، تهمت و افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشند منتشر نخواهد شد.