آتشبس میان ایران و اسرائیل؛ چه کسی پیروز شد و چه کسی شکست خورد؟!

بی شک پرداختن به این پرسش نیازمند واکاوی عمیق زوایای پنهان و آشکار بسیاری از اتفاقات رخ داده است و اصولا بررسی کامل این موارد در فضایی اینچنینی میسر نیست. با این حال در پاسخ به این پرسش باید گفت شاید هر دو و هیچکدام! به صورت کلی در جنگهای مدرن امروز هیچ پیروز و بازنده قطعی وجود ندارد مگر به ندرت و در بعضی شرایط خاص. نکته بسیار مهمتری که علیرغم همه فضاسازی های دشمن تلاش شد تا آن را پنهان کنند این است که این جنگ فرای همه ادعاهای آنها با هدفی ماهیتی و تغییر رژیم انجام شده است. برای فهم بهتر ماجرا، ضروری و مهم است که همهی تحلیل های خود را در این جنگ خاص با نگاه بر این واقعیت استوار کنید. در این نوشتار به اختصار به برخی از این مسائل خواهیم پرداخت.
باید دقت کرد علیرغم فضاسازی بعضا غیرمنطقی که در فضای رسانه شاهد آن هستیم و آنطور که توقف جنگ را بهعنوان پیروزی مطلق ایران بر رژیم صهیونی تلقی میکنند و بر طبل پیروزی میکوبند، واقعیتهای میدانی چیز دیگری میگوید و از سوی دیگر آن نگاهی که ایران را بازنده تمام عیار این نبرد ۱۲ روزه میداند، نگاهی اشتباه و ناقص است!
با توجه به فضای کنونی کشور و نیاز به تبیین درست وقایع که از اوجب واجبات است، از رسانه ملی و همچنین برخی وبسایتهای جریان اصلی انتظار میرود که واقعیات را آنطور که هست بیان کنند و از برچسب زدن به دیگران و افراط و تفریط بپرهیزند.
به خاطر داشته باشید اهداف اعلامی از حمله به ایران نابودی توان اتمی، نابودی توان موشکی و ایجاد یک خاورمیانه جدید عنوان شده بود. اکنون و پس از ۱۲ روز جنگ آیا تمامی این اهداف محقق شده است؟ مشخصا خیر اما هر کدام تا به اندازه ای!
باید بدانیم و توجه کنیم که اصولا این جنگ نه فقط از سوی اسرائیل بلکه مشترکا از سوی آمریکا و اسرائیل علیه ایران آغاز شده است و بنابر اعتراف خود آنها برنامه ریزی ها از ماه قبل انجام شده بود و هر کدام از آنها فقط تقسیم کار کردند و اکنون هم همین است. راهبرد اصلی و مطلوب آمریکا و اسرائیل همواره تغییر رژیم در ایران و از بین بردن نظام اسلامی بوده است و در این رهگذر هر مقدار که بتوانند ضربه و خسارت وارد کنند مطلوب آنها خواهد بود. از سوی دیگر اما با توجه به دکترین نظامی ایران که اصولا بر دفاع و رفع تهدیدات بنا شده است خنثی سازی یا کم اثرسازی هرکدام از اقدامات دشمن میتواند به عنوان درجاتی از موفقیت محسوب شود.
به این سخن نتانیاهو در کابینه دولتش پس از حمله به ایران دقت کنید: “ما فکر کردیم مهم است که در این فرصت، نظام ایران را دچار تزلزل کنیم، اما اینطور نیست که اگر چند روز دیگر به حملات ادامه میدادیم، نظام فرو میپاشید، چنین سرنگونیای باید از درون اتفاق بیفتد.”
این اظهارنظر نتانیاهو هم به خوبی نشان میدهد که هدف اصلی آنها از حمله به ایران چیست و این هدف را چگونه پیگیری میکنند.
حال سه هدف اصلی حمله به ایران را مقداری بررسی کنیم.
1️⃣ ایجاد یک خاورمیانه جدید تا حدود بسیار زیادی وابسته به تغییر رژیم در ایران است. حملات دو روز اول رژیم اسرائیل و ترور تمامی فرماندهان رده بالا و اصلی در کنار برخی ترورهای ناموفق دیگر پیش زمینهای برای دستیابی به این هدف بود. آنها در تلاش بودند تا با ایجاد هرج و مرج و مختل کردن شریانهای اصلی فرماندهی نظامی و اجتماعی کشور، زمینه را برای یک آشوب فراگیر دیگر و در نهایت سرنگونی نظام آماده کنند. منتهی با مدد الهی و عنصر فرهنگی تاریخی وجودی ایرانیان، نتیجه معکوس شد و همبستگی و همگرایی اقشار مختلف در برابر تهاجم خارجی بیشتر شد و رده های فرماندهی نیز سریعا بازسازی و جایگزین شدند و این طرح عملا در این مرحله شکست خورد. با این وجود از سوی دیگر باید گفت خسارت سنگینی بر پیکره فرماندهی نظامی وارد شد و تعداد بسیاری از نظامیان تاثیرگذار و با سابقه لشکری از دست رفتند.
۲️⃣ نابودی توان اتمی ایران یکی دیگر از اهداف است. از همان ابتدا مشخص بود که اسرائیل به تنهایی توانایی انجام آن را ندارد و هدف واقعی و قابل دسترس از این حملات “حداقل در این مرحله” نهایتا میتواند وارد کردن ضربات سخت باشد و نه نابودی کامل. اصولا دانش از بین رفتنی نیست اما می توان خسارت سنگین وارد کرد. در طول این ۱۲ روز تعداد زیادی از بهترین دانشمندان اتمی کشور ترور شدند، بمبارانهای سنگین علیه تاسیسات اتمی اصلی ایران انجام شد، تاسیسات نطنز عملا از بین رفت، به آن دسته از تاسیسات اصفهان که بر روی زمین بود ضربه بسیار سنگین وارد شد و فردو هم شاهد شدیدترین بمباران ها بود. ایران مشخصا هزینه های گزافی برای دانش بومی خود متحمل شده است؛ اما باز هم در نهایت اورانیوم غنی شده با غنای بالای مورد بحث هنوز در اختیار ایران است، حملات به تاسیسات زیرکوهی فردو تا احتمال بسیار بالایی ناموفق بوده است و همچنین ایران میتواند علاوه بر سایتهای مذکور چندین مکان سری دیگر هم برای ادامه برنامه های اتمی صلح آمیز خود داشته باشد و نهایتا هیچ کس نتوانسته است حق غنی سازی بومی را از ایران بگیرد.
۳️⃣ نابودی توان موشکی ایران نیز نه توسط اسرائیل و نه آمریکا انجام نشده است. اما در جریان این جنگ حملات همه جانبه و گسترده ای به سایت های مهم و استراتژیک برنامه موشکی کشور مخصوصا در تهران و همچنین در شاهرود انجام شد. شهرهای موشکی غرب کشور در جریان عملیات دشمن تقریبا تا حد کاملی سرکوب شدند (نه تخریب)؛ تعداد بسیار زیادی از لانچرها مورد هدف قرار گرفتند و در کل ایران در این بخش خسارت های سنگینی متحمل شد اما توان موشکی هرگز نابود نشد.
تا اینجای کار همانطور که از واقعیتهای میدانی پیداست، اهداف اصلی دشمن محقق نشده است و این میتواند یک شکست برای دشمن محسوب شود؛ اما ایران نیز خسارات بسیار سنگین متحمل شده است. حال بستگی به شما دارد که از چه منظر و با چه هدفی به این قضیه نگاه کنید.
اما در دو موضوع دیگر شاید بتوان با قطعیت بیشتری از شکست ها و پیروزی ها سخن گفت.
موضوع اول قدرت آفندی و هوایی رژیم اسرائیل است. در این بخش رژیم اسرائیل با پشتیبانی بی حد و مرز آمریکا بی تردید یکی از برترین نیروهای هوایی دنیا محسوب میشود. رژیم اسرائیل به مدد پشتیبانی کامل نظامی، اطلاعاتی، لجستیکی آمریکا به سرعت در ۷۲ ساعت ابتدایی جنگ موفق به سرکوب بخش بزرگی از رادارها و سامانه های پدافند هوایی ایران شد و تا روز آخر جنگ نیز این برتری هوایی را حداقل تا کریدوری که به تهران و مناطق اطراف آن باز کرده بود حفظ کرد. از رهگذر این برتری هوایی، شهرهای موشکی ایران در غرب کشور تا حد بسیار زیادی سرکوب شدند و توان آفندی ایران کاهش یافت. پدافند هوایی کشور در بخش های غربی تا بخش هایی از مرکز توانایی خود را از دست دادند و بسیاری از مناطق از جمله پایتخت کشور زیر ضربه مستمر دشمن قرار گرفت. در این بخش باید گفت پیروزی از آن رژیم اسرائیل بود و ایران شکست خورده است. البته شکست فوق دلایل مختلفی دارد که همه آن مربوط به قدرت دشمن نیست بلکه بخش زیادی از آن را میتوان نشات گرفته از سیاست اشتباه کلان کشور در بحث دفاعی و همچنین برخی محدودیت های اجتناب ناپذیر دیگر دانست. پرداختن به جزئیات این مسئله هدف این نوشتار نیست و اصولا باید در جایی دیگری بحث شود.
نفوذ اطلاعاتی و امنیتی رژیم که ذیل قدرت آفندی او محسوب میشود نیز در طول این ۱۲ روز ضربات سنگینی را بر امنیت و همچنین جو روانی کشور وارد کرد. در این بخش تلاشهای فراوانی برای خنثی سازی دشمن صورت گرفت و برخی موفقیت ها هم حاصل شد اما کافی نبود و نیست. چرایی این موضوع هم هدف این نوشتار نیست و باید در جایی دیگری بحث شود.
موضوع دوم قدرت آفندی ایران است که مشخصا در جنگ فعلی، تنها مولفهی موشک مورد نظر است. در این بخش علیرغم تمام تلاش های صورت گرفته برای سرکوب آن توسط دشمن، نیروی موشکی کشور تا روز آخر نبردها با رشادتی مثال زدنی به هر کم و کیفی فعال بود و ضربات سهمگینی بر پیکره دشمن وارد کرد و در نهایت دشمن اسرائیلی آمریکایی را به سمت خاتمه جنگ سوق داد. علیرغم تمام انتقادهایی که از تمامی مشکلات و مسائل پیش آمده در طول جنگ مطرح است، باید گفت این توان و قدرت موشکی ایران بود که بهعنوان عاملی بازدارنده مسیر منتهی به آتش بس و توقف جنگ را دیکته کرد. در واقع اگر با نگاهی منصفانه به مسئله بنگرید خواهید یافت که اگر توان موشکی ایران نبود رژیم اسرائیل و آمریکا هیچگاه از چنین برتری هوایی عقب نمینشستند و بمباران تهران تا مرز بی نهایت و ویرانی کامل ادامه پیدا میکرد. در این بخش با هر کم و کیفی از حملات، مشخصا پیروزی از آن ایران است.
از سوی دیگر نقدها و موضوعات مهم بسیار دیگری پیرامون دکترین موشکی ایران در تمام این سالها و یا نحوه عملکرد و چگونگی پیاده سازی تاکتیک های موشکی در این ۱۲ روز علیه مواضع حیاتی رژیم وارد است که پرداختن به آنها هدف این نوشتار نیست و باید در جایی دیگر مورد بررسی قرار بگیرد.
موضوعات بسیار دیگری مانند خسارات های وارده بر زیرساخت های کشور، شهدای گرانقدر نظامی و غیرنظامی، خسارت های وارده بر دشمن، عدم تاب آوری رژیم بر تداوم حملات موشکهای ایرانی در فلسطین اشغالی و پیامدهای سیاسی این نبرد و… وجود دارد که میتوان در مورد هریک از آنها نوشت و ابعاد آن را بررسی کرد؛ اما همانطور که پیشتر گفته شد برای نتیجه گیری بستگی دارد از چه زاویه ای به موضوع نگاه کنید و در چه جایگاهی از تصمیم گیری باشید. این ماهیت و خاصیت این جنگِ به معنای واقعی، چند لایه است.
اما به صورت کلی با توجه به مطالبی که گفته شد اگر بخواهیم از دید افکار عمومی جهان به مسئله بنگریم با توجه به اینکه حمله رژیم و آمریکا منجر به اسقاط نظام نشد، توان موشکی از بین نرفت و توان اتمی نیز همچنان برقرار است، کفه ترازو مقداری به سمت ایران متمایل است.
اما فرای همه این بحث ها و فارغ از اینکه چه کسی پیروز شده و یا چه کسی شکست خورده است، آنچه که اکنون مهم و حیاتی است، بازیابی سریع و تلاش برای رفع مشکلات و نواقص و حرکت به سمت ساخت یک سازمان رزم مدرن و چابک است. جنگ ایران و غرب یک جنگ ماهیتی است و ایران برای پیروزی نهایی چاره ای جز حرکت به سمت قدرتمندتر شدن ندارد.
دیدگاه