ریشهدوانی صهیونیستی ابوظبی در یمن و منطقه

این گزارش به افشای شبکهای گسترده از پایگاههای نظامی و اطلاعاتی امارات در مسیرهای راهبردی اقیانوس هند تا دریای سرخ میپردازد؛ شبکهای که بهمنزله حلقه کنترل بر شریانهای حیاتی کشتیرانی منطقه عمل میکند. در ادامه، نقشآفرینی مستقیم رژیم صهیونیستی و آمریکا در شکلگیری این ساختار امنیتی و تأثیر آن بر معادلات پس از طوفانالاقصی و مهار انصارالله بررسی میشود.
تصاویر ماهوارهای جدید، شبکهای گسترده و بهسرعت در حال گسترش از پایگاههای نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی را آشکار کردهاند که توسط امارات متحده عربی در امتداد مسیرهای راهبردی از مجمعالجزایر «سُقُطری» در اقیانوس هند تا سواحل سومالی و یمن ایجاد شده است. این زیرساخت نظامی پیچیده، عملاً به عنوان «حلقه کنترل» امارات بر یکی از پرترافیکترین و حساسترین خطوط کشتیرانی جهان، یعنی گذرگاههای متصلکننده دریای عرب، بابالمندب و دریای سرخ عمل میکند. از زمان عملیات طوفان الاقصی علیه رژیم صهیونیستی و آغاز جنگ غزه، سرعت احداث و تجهیز این پایگاهها بهطور چشمگیری افزایش یافته و به یکی از ارکان اصلی بازآرایی ژئوپلیتیکی منطقه تبدیل شده است.
در این ساختار امنیتی نوین، امارات تنها بازیگر فعال نیست. متحدان راهبردی آن، بهویژه رژیم صهیونیستی و ایالات متحده، در طراحی، ساخت و پشتیبانی فنی این شبکه نقش تعیینکنندهای ایفا کردهاند. حضور افسران نظامی و کارشناسان فنی صهیونیستی در جزایر سُقُطری گزارش شده است؛ جایی که سامانههای راداری پیشرفته، تجهیزات شنود الکترونیکی و دستگاههای کنترل دریایی ساخت رژیم نصب گردیدهاند. این سامانهها به امارات و متحدانش اجازه میدهد تا فعالیت نیروهای انصارالله را بهصورت لحظهای رصد کرده و در صورت لزوم، تهدیدات موشکی یا دریایی آنها را پیش از رسیدن به اهداف خود، خنثی سازند.
زنجیره اشراف نظامی
در بُعد اطلاعاتی، همکاری ابوظبی و تلآویو به سطح بیسابقهای از همگرایی رسیده است. این دو کشور از طریق یک پلتفرم اطلاعاتی مشترک به نام «کریستال بال» (Crystal Ball)، دادههای جمعآوریشده از ماهوارهها، پهپادها و سامانههای شنود الکترونیکی را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. این پلتفرم، طبق اسناد تبلیغاتی محرمانهای که برای معرفی توانمندیهای آن به شرکای غربی منتشر شده است، با هدف «طراحی، استقرار و تقویت توان اطلاعات منطقهای در راستای امنیت انرژی و تجارت بینالمللی» ایجاد گردیده است.
از منظر ژئواستراتژیک، چنین ابتکاری موقعیت امارات را از یک بازیگر کوچک خلیج فارس به یک قدرت میانرتبه با قابلیتهای فرامنطقهای ارتقا داده است. کنترل مسیرهای حیاتی کشتیرانی که بخش عمدهای از نفت و کالاهای تجاری جهان از آن عبور میکند، به ابوظبی امکان میدهد تا در معادلات امنیت دریایی بینالمللی، نقش «میانجی امنیتی» را ایفا کند. در همین حال، حضور رژیم صهیونیستی در این زنجیره، نشاندهنده انتقال میدان همکاریهای تلآویو از حوزه خلیج فارس به دریای عرب و اقیانوس هند است؛ تحولی که میتواند توازن قدرت دریایی را در برابر ایران و محور مقاومت تغییر دهد.
با این وجود گسترش چنین زیرساختی، نگرانیهایی را در سطح منطقهای و بینالمللی برانگیخته است. بسیاری از تحلیلگران امنیتی معتقدند که این شبکه تنها به مقابله با نیروهای یمنی نمیپردازد، بلکه در حال شکلدادن به یک «معماری نظارتی فراملی» است که به امارات و متحدانش اجازه میدهد تا ارتباطات، حملونقل و حتی جابهجایی نیروها و تجهیزات نظامی در جنوب شبهجزیره عربستان و شاخ آفریقا را کنترل کنند. در نهایت، پروژه نظامیسازی جزایر سُقُطری و سواحل مجاور، به نمادی از رقابت جدید قدرتهای منطقهای در دریای سرخ و اقیانوس هند بدل شده است؛ رقابتی که در آن فناوریهای نظارتی، دادههای اطلاعاتی و همکاریهای امنیتی چندجانبه، جایگزین اشغال مستقیم نظامی شدهاند.
همگرایی ابوظبی و تلآویو
«روابط بین امارات و رژیم صهیونیستی حتی قبل از برقراری روابط رسمی دیپلماتیک بسیار توسعه یافته بود، اما مسکوت نگه داشته میشد؛ نه مخفی، فقط مسکوت.» «آلون پینکاس»، دیپلمات صهیونیستی که به عنوان مشاور چهار وزیر امور خارجه خدمت کرده است، چنین نقل میکند. پایگاههای نظامی و اطلاعاتی تازهساز امارات متحده عربی در مناطقی قرار دارند که از نظر رسمی تحت حاکمیت این کشور نیستند. بلکه این تأسیسات در قلمروهایی ایجاد شدهاند که کنترل آنها در دست متحدان غیررسمی ابوظبی است، از جمله شورای انتقالی جنوب یمن، فرمانده نظامی طارق صالح و دولتهای منطقهای سومالیلند و پانتلند که هر دو بخشی از سومالی محسوب میشوند و روابط پرتنشی با دولت مرکزی موگادیشو و همچنین با امارات دارند.
شبکه نظامی امارات شامل پایگاهها، باندهای فرودگاه و مراکز لجستیکی در نقاط کلیدی دریایی است:
• جزایر «عبدالکوری» و «سمحه» (از مجموعه جزایر سُقُطری) که اکنون تحت کنترل شورای انتقالی جنوب اداره میشوند
• فرودگاههای «بوساسو» در پانتلند و «بربرا» در سومالیلند
• بندر «مخا» در سواحل غربی یمن
• و جزیره آتشفشانی «میون» در میانه تنگه راهبردی بابالمندب، مسیری که نزدیک به ۳۰ درصد نفت جهان از آن عبور میکند
تمامی این تأسیسات در سالهای اخیر یا از نو ساخته شدهاند یا توسعه یافتهاند و به یک زنجیره هماهنگ از پایگاههای دریایی و هوایی تبدیل شدهاند.
به گزارش منابع امنیتی رژیم، این شبکه پیچیده با هماهنگی نزدیک میان ابوظبی و تلآویو توسعه یافته و کنترل مؤثر بخش وسیعی از دریای سرخ و خلیج عدن را برای امارات و متحدانش فراهم کرده است. این ساختار بخشی از شبکه دفاعی مشترک امارات–رژیم صهیونیستی محسوب میشود که هدف آن ایجاد یک سامانه منسجم دفاع موشکی، هشدار زودهنگام و تبادل اطلاعات در سطح منطقهای است.
طبق تحلیل اندیشکده «مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک»: ائتلافهای دفاع هوایی چندجانبه پس از وقایع ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به محور اصلی معماری امنیتی غرب آسیا تبدیل شدهاند. و کشورهای عضو این ائتلاف، سامانههای راداری، اطلاعاتی و هشدار اولیه خود را برای مقابله با تهدیدات مشترک همافزا کردهاند.
با وجود ادعای رسمی مبنی بر تمرکز این شبکه بر رصد ترافیک کشتیرانی جهانی و فعالیتهای احتمالی نیروهای یمنی، منابع دیپلماتیک و محلی گزارش دادهاند که پایگاههای بوساسو و بربرا نقشی فراتر یافتهاند و اکنون به عنوان نقاط پشتیبانی لجستیکی برای عملیات امارات در جنگ داخلی سودان عمل میکنند. در این جنگ، ابوظبی از نیروهای شبهنظامی پشتیبانی سریع (RSF) حمایت میکند که در مقابل ارتش سودان میجنگند. الگوی گسترش پایگاههای امارات در اطراف کشور یمن، بخشی از راهبرد وسیعتری است که ابوظبی طی سالهای اخیر با بهرهگیری از قدرت مالی و نفوذ دیپلماتیک خود دنبال کرده است. این کشور با تأسیس یا تأمین مالی پایگاههای نظامی در مناطق بیثبات آفریقا، نفوذ خود را به عمق قاره گسترش داده است؛ از جمله در جنوب شرقی لیبی (تحت کنترل ژنرال خلیفه حفتر)، چاد، جمهوری آفریقای مرکزی، اوگاندا، اتیوپی و کنیا.
در خود سودان نیز امارات از زمان آغاز جنگ در آوریل ۲۰۲۳، دو پایگاه فعال دارد:
• یکی در «نیالا» در دارفور جنوبی
• و دیگری در «المالحه»، در ۲۰۰ کیلومتری شمال شرق شهر «الفاشر»، پایتخت دارفور شمالی.
منطقه اخیر بیش از پانصد روز است که در محاصره سنگین و خشونتبار نیروهای پشتیبانی سریع قرار دارد. به این ترتیب، آنچه در ظاهر یک زنجیره نظارتی برای مقابله با تهدیدات دریایی به نظر میرسد، در عمل به شبکهای ژئواستراتژیک تبدیل شده است که امارات را به قدرتی فرامنطقهای با بازوهای فعال در غرب آسیا، شاخ آفریقا و حتی اعماق قاره آفریقا بدل میکند.



دیدگاه