کشتار “خوجالی” (Xocali/Khojaly) از دوربین آوینی قره باغ ؛ قسمت چهارم
آنچه در یادداشت پیش رو میخوانید مطلبی حول شخصیت بی نظیر شهید چنگیز مصطفایف (Cingiz Mustafayev) خبرنگار آذربایجانی است که طی چند قسمت ضمن پوشش اجمالی بخشی از رویدادهای جنگ قره باغ و پرداختن به جزئیات کشتار “خوجالی” (xocali/khojaly) سرآغازی خواهد بود بر ورود به مسائل خبررسانی در حوزه قفقاز.
قسمت سوم را اینجا بخوانید :
بررسی وضعیت سیاسی نظامی قره باغ در زمان کشتار
(تصویر: تمبر یادبود شهید چنگیز مصطفایف)
وضعیت میدانی قوای آذری در شهرهای آقدام و شوشا:
همانطور که در قسمت دوم از نظرتان گذشت، فرماندار خوجالی “المان محمدف” در مصاحبه با چنگیز، اظهار داشت ما در شهر سلاحی برای مقاومت نداشتیم و برای بر هم زدن تمرکز ارامنه می بایست از دو شهر آقدام و شوشا، مواضع ارامنه گلوله باران می شد.
مقر اصلی نیروهای آذری در قره باغ کوهستانی، شهر آقدام بود که در ۱۴ کیلومتری خوجالی قرار داشت.
شوشا در ۲۰ کیلومتری خوجالی و تنها در ۷ کیلومتری استپاناکرت، در ارتفاعات مشرف به منطقه عملیات قرار داشت.
اما چرا نیروهای مستقر در شوشا و آقدام وارد عمل نشدند؟
شاکله نیروهای متمرکز در آقدام از سه گردان به فرماندهی:
? الله وردی باقرف (allahverdi bağırov ) فرمانده عملیات پدافندی آقدام
?شیرین میرزایف (şirin mirzayev)
? یعقوب رضایف (Yagub Rzayev)
تشکیل می شد.
در زمان کشتار “رحیم قاضیف” ( rəhim qaziev) از رادیکال ترین رهبران “جبهه خلق آذربایجان” (AXCP/APF) در شهر شوشا (şuşa) فرماندهی عملیات پدافندی شهر را به عهده داشت.
رحیم قاضیف که در جلسات استیضاح ایاز مطلبوف در خصوص وقایع خوجالی، ۳۰ دقیقه در مخالفت با دولت او صحبت کرد، پس از روی کار آمدن رهبر جبهه خلق آذربایجان؛ “ابوالفضل ایلچی بی” به سمت وزارت دفاع منصوب شد.
رحیم قاضیف در خصوص عدم دخالت در عملیات نجات مردم خوجالی فقدان سلاح و ادوات سنگین را مطرح می کند. این در حالی است که پس از سقوط شهر شوشا به تاریخ ۸ می ۱۹۹۲ یعنی ۳ ماه پس از کشتار، هزاران قبضه موشک گراد (حداقل ۱۲۰۰۰ قبضه) در کلیسا و زندان شهر به غنیمت نیروهای ارمنی در می آید. بسیاری قاضیف و نظامیان تحت امر او را متهم به عدم استفاده از موشکهای گراد می کنند و معتقدند، عناصر جبهه خلق به عمد از این موشکها استفاده نکرده اند تا کشتار صورت بگیرد و حکومت ایاز مطلبف سقوط کند.
در ویدیو شماره یک در بیستمین سالگرد سقوط شهر شوشا قاضیف در پاسخ به مجری در مورد اینکه چرا از موشکها برای جلوگیری از سقوط شهر شوشا استفاده نشد، به دو نکته اشاره می کند.
? موشکها بعد از کشتار خوجالی، با تصرف یک زاغه مهمات ارامنه در “اوزون دره” (uzun dara) به دست آمده بود.
? در جریان سقوط شهر شوشا، هر دو سکوی پرتابگر گراد از نوع BM21 مفقود شده بود!
ویدیو شماره ۱ ؛ بیستمین سالگرد سقوط شهر شوشا
توضیحات رحیم قاضیف وزیر دفاع وقت در مورد نحوه دستیابی و علل عدم بکارگیری موشکهای گراد موجود در شهر
سخنان رحیم قاضیف در ۵ مارس (یک روز قبل از استعفای مطلبف) در پارلمان،شرایط حاکم بر شهر آقدام را در زمان کشتار شرح می دهد.
ویدیو شماره ۲ بخشی از سخنان قاضیف در جلسه استیضاح “مطلبف” در مورد وضعیت نظامی شهر آقدام است.
رحیم قاضیف به چند نکته کلیدی اشاره می کند:
? فقدان اتحاد و فرماندهی واحد در شهر آقدام
? درگیری نظامی نیروهای مسلح مستقر در آقدام با یکدیگر
? مانع تراشی مقامات شهر در به مقصد رسیدن تدارکات
? ترور یکی از چهره های سیاسی شهر به نام “الدار” ، قاضیف اطمینان دارد که در صورت زنده بودن الدار هرج و مرج در آقدام حاکم نمی شد.
? قاضیف معتقد است در صورت نبود مشکلات فوق با امکانات موجود در آقدام تمام شهرها و روستاهایی که تا تاریخ ۵ مارس، سقوط کردند، را می شد نه یکبار که دوبار فتح کرد.
ویدیو شماره ۲ ؛ ۵ مارس ۱۹۹۲
جلسه استیضاح ایاز مطلبوف
تشریح اوضاع نظامی شهر آقدام از زبان “رحیم قاضیف”فرمانده عملیات پدافندی شهر شوشا
منظور قاضیف از “الدار” موسس حزب جبهه خلق آذربایجان در شهر آقدام “الدار باقرف”(eldar bağırov ) است. الدار باقرف همزمان نماینده شهر آقدام در پارلمان آذربایجان است که با شروع درگیریها در قره باغ گردان جبهه خلق آذربایجان در آقدام را تاسیس می کند و فرماندهی این نیرو ها را به برادرش “الله وردی باقرف” می سپارد.
چند ماه قبل از از حادثه خوجالی در حالی که از جلسه پارلمان در باکو برگشته بود در مقابل درب خانه خود، در آقدام ترور می شود.
انگشت اتهام به سمت “ایاز مطلبف” رییس جمهور و حزب کمونیست نشانه می رود. نیروهای جبهه خلق در شهر آقدام بلافاصله پس از سرنگونی ایاز مطلبف، یک هیئت نمایندگی به باکو اعزام می کنند و خواهان دخالت “ابوالفضل ایلچی بی” در پرونده ترور “الدار” می شوند.
مخلص کلام اینکه “الله وردی” و نیروهای تحت امرش به شدت با ایاز مطلبف مخالف هستند.
“یعقوب رضایف” دیگر فرمانده نظامی آقدام که با شروع درگیری های قره باغ گردانی از اقوام و نزدیکان خود را گرد هم می آورد، “الله وردی” را رقیب خود می داند. در اندک مصاحبه هایی که از رضایف موجود است، حس خود بزرگ پنداری در صحبتهایش موج می زند و خود را تنها کسی می داند که با ارامنه می جنگد. او معتقد است نیت حاکمیت وقت، مبارزه با ارامنه نیست.
سرهنگ دوم “شیرین میرزایف” یک نظامی دوره دیده در ارتش اتحاد جماهیر شوروی است. در مورد گرایشات سیاسی شیرین میرزایف، نگارنده اطلاعات چندانی ندارد. در مجموع می توان گفت ابتکار عمل در شهر آقدام با نیروهای تحت فرماندهی “الله وردی باقرف” بود.
?تصادف یا دسیسه
سرنوشت این فرماندهان به نوبه خود برای نگارنده عجیب است، به تاریخ ها توجه و خودتان قضاوت کنید:
?۱۴ ژوئن ۱۹۹۲: “الله وردی باقرف” در بحبوحه نبرد آزادسازی نخجوانیک (یکی از محل های کشتار خوجالی) برای انجام “امری ضروری” به آقدام فراخوانده می شود. در مسیر بازگشت خودرو او و همراهانش به روی “مین” می رود و کشته می شود.
?۱۵ ژوئن ۱۹۹۲: چنگیز مصطفایف که در حال بازگشت از نخجوانیک بود، با تعدادی از اعضای گردان آقدام روبرو می شود، سربازها به او میگویند،” تو فقط بلدی نمایش بدی، هر بار میای چن تا فیلم بر میداری و فرار میکنی. اگر مردی بیا بریم خط مقدم” ، چنگیز با سربازان همراه می شود و شهادت خود را هم به تصویر می کشد. (ویدیو شماره ۳ لحظه شهادت چنگیز)
به نقل از خاطرات وحید مصطفایف برادر چنگیز منتشر شده در سال ۱۹۹۹ ؛ لینک یادداشت به زبان لاتین و آذری :
Documenting the Horrors of Karabakh – Chingiz Mustafayev in Action
ویدیو شماره ۳ ؛ آخرین تصاویر ضبط شده توسط چنگیز
لحظه شهادت و لحظه تحویل پیکر در باکو به خانواده – دانلود با حجم ۱۶ مگ
۱۸ ژوئن ۱۹۹۲، خودروی “شیرین میرزایف” در نزدیکی نخجوانیک به روی مین می رود و کشته می شود.
آخرین ویدئویی که از “یعقوب رضایف” دیگر فرمانده شهر آقدام موجود است، مربوط به ماه مارس ۱۹۹۲ یعنی اندکی پس از کشتار خوجالی است. رضایف در جریان تحقیق و تفحص پارلمان در مورد فاجعه هلی کوپتر( vertolyot faciasi)، مقصر شناخته شده، به زندان می افتد.
مطابق اطلاعاتی که “سوینج میرزایوا” (sevinc osmangizi mirzayeva) خبرنگار شبکه CNN دختر “عثمان میرزایو”(osman mirzayev) می دهد، یعقوب رضایف در زندان اعتراف می کند که به دستور شخص “تامرلان قارایف” هلیکوپتر حامل تیم بین المللی مذاکرات صلح قره باغ را منهدم کرده است.
یعقوب رضایف، سرانجام در زندان به قتل می رسد و اعترافات او از پرونده توسط تامرلان قارایف که خود رییس کمیسیون تحقیق و تفحص پارلمان در خصوص فاجعه هلی کوپتر بود، حذف می شود.[در صورت امکان بعدها مطلبی مجزا و مفصل در مورد حادثه هلی کوپتر ارائه خواهد شد]
?انگیزه نیروهای آذری از مداخله در کشتار یا استقبال از کشتار:
تمام شواهد حاکی از این است که در کشتار خوجالی، عنصر “غافلگیری” در عملیات نظامی به هیچ وجه مطرح نبوده، شاهد این مدعا “المان محمدف” فرماندار خوجالی است، که صراحتا اعلام کرد بارها از قرارگاه مرکزی نیروهای آذری در آقدام و از هر کانال ممکن دیگر کمک خواسته است. (ویدیو کامل مصاحبه با زیرنویس فارسی در قسمت دوم)
بنا بر اظهارات رحیم قاضیف حداقل در آقدام سلاح و نیروی کافی برای انجام یک عملیات تهاجمی به سمت خوجالی موجود بوده است.
عمده دلیلی که به عنوان انگیزه نیروهای آذری در “استقبال از کشتار “یا “مشارکت در کشتار” مطرح می شود، رقابت سیاسی بین جبهه خلق و حزب کمونیست بر سر قدرت است.
جبهه خلق آذربایجان از عناصری با گرایشات پانتورکیستی و پان آذربایجانیستی تشکیل شده و به صورت آشکار به مخالفت با دولت مطلبوف می پردازد.
در بیان عمق این دشمنی همین بس که در تاریخ ۱۴ می ۱۹۹۲ پس از اینکه پارلمان رای به بی گناهی مطلبف در کشتار خوجالی و بازگشت به کار وی می دهد(بسیاری این رای را ناشی از لابی حزب کمونیست در پارلمان می دانند). نیروهای جبهه خلق با رها کردن قره باغ، به باکو سرازیر شده و با محاصره پارلمان و تصرف رادیو و تلوزیون دولتی دست به یک کودتا می زنند و مطلبف در ۱۵ می به روسیه میگریزد. (ویدیو شماره ۴ و۵ )
ویدیو شماره ۴ ؛ ۱۵ می ۱۹۹۲
بازگشت به کار مجدد ایاز مطلبف توسط پارلمان و کودتای جبهه خلق آذربایجان علیه مطلبف
ویدیو شماره ۵ ؛ حضور پر رنگ اسکندر حمیدف در کودتای ۱۵ می ۱۹۹۲
وی در دولت ابوالفضل ایلچی بی به سمت وزیر کشور منصوب شد
عناصر جبهه خلق در حادثه انهدام هلیکوپتر مذاکرات صلح در ۲۰ نوامبر ۱۹۹۱ هم سعی در برکناری مطلبوف داشتند اما موفق به این کار نشدند در این حادثه هلیکوپتر میل ۸ ، حامل ۲۲ نفر در آسمان روستای “قره کند” در خط مرزی آذربایجان و جمهوری قره باغ هدف قرار گرفت و علاوه بر نمایندگان کشورهای روسیه، ارمنستان، ترکمنستان و قزاقستان بسیاری از همفکران و نزدیکان سیاسی مطلبوف کشته شدند، گرچه طرف ارمنی به عنوان مقصر حادثه شناخته شد اما منابع مستقل از جمله “سوینج عثمان گیزی میرزایوا ” که پدرش در این حادثه کشته شد، مدارکی از عاملیت نیروهای آذری در این حادثه ارائه می دهد.
تنها مسئول آذربایجانی که در رابطه با کشتار خوجالی محاکمه شده، “فهمین حاجیف” (Fəhmin Haciev) نماینده وزیر دفاع وقت”شاهین موسایف”در قره باغ است.
او که هوادار “ابوالفضل ایلچی بی” بود، به اتهام “عدم صدور فرمان آغاز عملیات شکست حصر خوجالی” به تحمل ۱۱ سال زندان محکوم شد. ولی چند سال بعد دادگاه شورای حقوق بشر اروپا، وی را زندانی سیاسی شناخت و رای به آزادی او داد.
فهمین حاجیف پس از آزادی در تاریخ ۱۹ فوریه ۲۰۰۵ به هفته نامه تحلیلی روسی “monitor” می گوید : (نقل شده از مطلب تحلیلی azadliq radiosu لینک مطلب: http://www.azadliq.org/amp/436414.html )
? حیدر علیف (رییس وقت پارلمان نخجوان) با اعزام نمایندگان خود به آقدام، فرماندهان را قانع کرده بود تا رسیدن وی به قدرت، سلاح های خود را زمین بگذارند.
? حاجیف همچنین ادعا کرد “المان محمدف” فرماندار خوجالی در آستانه کشتار به نخجوان رفته و با هماهنگی با “حیدر علیف” زمینه ی کشتار خوجالی را فراهم کرده .[المان محمدف اصل سفر به نخجوان و دیدار با حیدر علیف را تایید می کند منتها اعلام کرده این سفر نه در آستانه کشتار که ۳ ماه قبل از کشتار و برای اعلام وخامت اوضاع در خوجالی به پارلمان نخجوان انجام شده است.]
همانطور که قبلا گفته شد، کمیسیون تحقیق و تفحص پارلمان به ریاست تامرلان قارایف مسئول شناسایی مقصرین حادثه شد، مدت کوتاهی نگذشت تا “رامیز فتحعلیف”(ramiz fataliyev )[هنر پیشه، فیلم ساز و نماینده سابق پارلمان که از دنیای سیاست کناره گرفته است.] به ریاست این کمیسیون رسید.
وی در مصاحبه با azadliq radiosu چنین می گوید (لینک مصاحبه:https://www.azadliq.org/a/1818751.html):
? در آستانه کشتار خوجالی، چوپانها موفق شده بودند دامهای خود را از شهر خارج کنند، این یعنی راه برای خروج از شهر بود و فهمین حاجیف به عنوان نماینده وزیر دفاع در قره باغ از این موضوع مطلع بود.
وی می افزاید:
? چهار روز قبل از کشتار در ۲۲ فوریه جلسه ای با مشارکت رییس جمهور، نخست وزیر و رئیس KGB و دیگران، تحت عنوان “شورای امنیت ملی” تشکیل می شود و در آن جلسه اعلام می شود خارج کردن مردم از شهر باعث “تحریک” ارامنه به ورود به شهر می شود. لذا تصمیم می گیرند از تخلیه سکنه خودداری کنند.
نقل قولها، روایات و مصاحبه ها در باب کشتار خوجالی له و یا علیه جناحهای مختلف سیاسی در آذربایجان به قدری زیاد است که شاید، بررسی تمام آنها نیاز به تالیف یک دایره المعارف در چند مجلد داشته باشد، اما برآیند این مباحثات منتج به این می شود که جان اهالی خوجالی اهمیت چندانی برای سیاسیون و نیروهای نظامی نداشته!
اما دلیل بی اهمیتی جان اهالی چیست؟
برای رسیدن به این پاسخ کافی است نگاهی به ترکیب جمعیت خوجالی داشته باشیم.
خوجالی در حال حاضر، در دست ارامنه است و جمعیتی اندکی بیش از ۱۰۰۰ نفر دارد، در واقع ظرفیت این شهر برای بهره مندی از یک زندگی نرمال چیزی کمتر از ۲۰۰۰ نفر است. تا سال ۱۹۸۹ این نرم حفظ شده و جمعیت شهر اندکی بیش از ۱۰۰۰ نفر بوده اما در آستانه آغاز مناقشه قره باغ، آذربایجان با هدف تغییر ترکیب جمعیتی روستا ۲۰۰۰ نفر از “ترک های مسختی” ( Meskhetian Turks)که از ازبکستان تبعید شده بودند و ۲۰۰۰ نفر از آذری های رانده شده از ارمنستان را در خوجالی مستقر می کند و خوجالی به یکباره تبدیل به “شهر” می شود.
المان محمدف فرماندار در ویدیو مصاحبه در قسمت دوم اعلام کرد جمعیت خوجالی ۷۰۰۰ نفر بوده و در شب حمله حداقل ۳۰۰۰ نفر در شهر حضور داشتند.
“توماس د وال” (thomas de waal)در کتاب “باغ سیاه”(Black Garden)
در صفحه ۱۷۲ پاراگراف پنجم از قول “سلمان عباسف”یکی از اهالی نجات یافته چنین می نویسد:
“Several days before the events of the tragedy the Armenians told us
several times over the radio that they would capture the town and demanded that we leave it. For a long time helicopters flew into Khojali and it wasn’t clear if anyone thought about our fate, took an interest in us. We received practically no help. Moreover, when it was possible to
take our women, children, and old people out of the town, we were
persuaded not to do so.”
“چند روز قبل از کشتار ، ارامنه از طریق رادیو بارها خبر از قریب الوقوع بودن حمله دادند و از ما خواستند که شهر را ترک کنیم و در حالیکه بالگردهای ارتش ما بارها بر فراز خوجالی در پرواز و ناظر بر اوضاع بودند، کسی را نگران سرنوشت خود نمیدیدیم. درآن شرایط نه فقط قدمی برای نجات ما برداشته نشد، هیچ کمکی دریافت نکردیم و بدتر از همه، هنگامی که امکان خروج زنان، اطفال و افراد سالخورده وجود داشت، ما را به ماندن ترغیب میکردند.”
مطابق صحبتهای المان محمدف فرماندار خوجالی ۴۰۰۰ نفر از ساکنین خوجالی، تا شب حمله توانسته بودند از طرق مختلف از شهر خارج شوند.( وی اظهار داشت تنها ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر با هلیکوپتر خارج شده اند.) مطابق آنچه “رامیز فتحعلیف” رییس کمیسیون تحقیق و تفحص پارلمان اعلام کرد چوپانها حتی موفق شده بودند احشام خود را از شهر خارج کنند.
مطابق ادعای ارامنه بخش زیادی از کسانی که در شب حمله در شهر باقی مانده بودند ترک های مسختی بودند که اصالت آذری نداشتند، ارامنه حتی ویدیو مصاحبه با ترک های مسختی را منتشر کرده اند، صرف نظر از ادعای ارامنه حضور ترک های مسختی و آذری های رانده شده از ارمنستان، در شب حمله در خوجالی چندان دور از ذهن نیست، چرا که ترک های مسختی و آذری های رانده شده از ایروان در شهرها و روستاهای اطراف خویشاوندی نداشته و از طرفی تصمیم مقامات بر عدم تخلیه شهر بوده، مسلما هیچ گزینه ای بهتر از ترک های مسختی و آذریهای رانده شده از ایروان برای قربانی شدن وجود نداشته است…
انگیزه دیگری که برای “استقبال” یا “مشارکت”در کشتار برای نیروهای آذری می توان برشمرد، اهرم فشاری بود که با وقوع یک کشتار در ابعاد وسیع و بسیار خشن، در مقابل کشتارهای سال ۱۹۱۵ که ارامنه از آن به نسل کشی یاد می کنند، می توانست در اختیار ترکیه قرار دهد چه اینکه اکنون دقیقا این اهرم فشار در اختیار ترکیه قرار دارد و هر ساله با صرف هزینه های هنگفت از طرف آذربایجان کمپین “عدالت برای خوجالی” (justice for khojaly) در نقاط مختلف دنیا برگزار می شود.
در واقع کشتار خوجالی از یکسو جبهه خلق آذربایجان به ریاست “ابوالفضل ایلچی بی” با گرایشات آشکار پانتورکیستی را در آذربایجان به نفع ترکیه، به قدرت رساند و از دیگر سو اهرم فشار کشتار خوجالی را در مقابل ارامنه، در اختیار ترکیه قرار داد.
در قسمت آخر مقاله بخوانید: دفاعیات آذربایجان در مورد ادعاهای چنگیز و همفکرانش
دیدگاه
عالی بود????
تعجب کرده بودم چطور شد کشتار خوجالی را مورد بحث قرار دادید ولی بعد از خوندن فهمیدم قضیه از چه قرار است
یه زمانی در فیسبوک هم از ارامنه دفاع و به ترکها حمله کرده بودید و از جنایتهای ارامه در ترکیه چشم پوشی کرده بودید
با این همه باز هم از زحمات شما تشکر میشود
اگر دلیلی بر رد مطالب در این قسمت و یا ۳ قسمت قبلی در اختیار دارید، لطفا مطرح کنید. ضمنا ما از ارامنه دفاع نکردیم در قسمت دوم به تفصیل جرائم ارامنه رو برشمردیم.
اخوی چندتا سوال:
1- نیروهای آذری چرا باید آذریها رو بکشن؟ این کار چه نفعی برای اونها داشت؟
2- اگه جوابا بگید برای متهم و بد نام کردن ارامنه
3- اگه برای بد نام کردن ارامنه این کار رو انجام دادن پس چرا به قول شماها به چنگیز و امثالهم برای فیلمبرداری اجازه این کار رو نمی دادن؟؟
4- سربازان ارامنه وقتیکه از ۲۰ متری چنگیز رد میشن پس انجام این جنایت از طرف سربازان ارامنه ممکن بوده است
5- دلیلهای شما بیشتر احتمالات است. یه قاعده است مگن که: إذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال . وقتیکه احتمال اومد استدلال باطل میشود. ویا قران می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا .. از خبرنگار CNN و دیگران برای ما دلیل نیار اینها دشمن هستن ..
6- آذریها رو قاتل معرفی بکنید و اونها رو در جوامعه بین الملل محکوم بکنبد چه گیرتون میاد؟؟ شما با این کارتون آب به آسیاب دشمن میریزید و آذریها رو از پشت میزنید..
بصیرت بصیرت بصیرت
شما متن رو درست نخوندید. ما نگفتیم نیروهای آذری، آذری ها رو کشتن!
نیروهای آذری در کشتار ترک های مسختی و آذری های رانده شده از ارمنستان مشارکت داشتند.
شما وقتی صحبت های قهرمان ملی آذربایجان رو قبول ندارید هیچ دلیل دیگری هم شما رو قانع نمیکنه.
این چیزی نیست که ما مطرح کرده باشیم که به این کسی رو در مجامع بین المللی محکوم کنیم.
اینکه شما احتمال نمی دید آذری آذری رو بکشه: اولا به مقاله ما ارتباطی نداره چون قربانیان آذری اصیل نبودن از ارمنستان و ازبکستان رانده شده بودن. ثانیا جبهات فره باغ پر بود از کشتن آذری به دست آذری ویدیو هاش هم موجوده. در همین قسمت هم رحیم قاضیف گفت در آقدام نیرو ها با هم درگیر بودن.
ما به حرف های خبرنگار CNN استناد نکردیم! تنها با قید “اطلاعاتی که او می دهد” روایتش از قتل یعقوب رضایف در زندان رو مطرح کردیم که در اصل ماجرا تاثیری هم نداره! اینکه ایشون دشمن شما هستن رو بنده اطلاعی ندارم اما خودشون سالها به عنوان خبرنگار حرفه ای در آدربایجان فعال و کارآموز شهید مصطفایف بوده. پدرشون هم معاون مطبوعاتی رئیس جمهور آذربایجان بوده.
یه نگاهی به قسمت ۵ ام مقاله بنداز ببین روت میشه برگردی دوباره همین حرف رو بزنی.
صحبتهای شما پانتورکیستها پر از احتمالات با احتمال خیلی خیلی پایین و عیر منطقیه برو قسمت پنجم رو بخون، ببین آذربایجان چه دروغهایی برای توجیه گفته.
کسی که برای دفاع از خودش متوسل به دروغ بشه. حتما مجرمه.
من ۵ قسمت رو خوندم راحت باش..
من پانتورکیست نیستم بخاطر این تهمت حلالت نمی کنم
آذریها دروغ میگن اما ارامنه راست میگه ها! تف بر این بصیرت
از پشت به آذریها خنجر بزن همه را دشمن جمهوری اسلامی کن بعد خیال کن که داری خدمت می کنی. واقعا که…
یه سوال هم ما از بپرسیم دیگه!
سوینج عثمان قیزی میرزایوا که پدرشو ارمنی ها کشتن چرا باید جمهوری آذربایجان رو در کشتار خوجالی متهم بدونه؟
ایشون که خودش زخم خورده ارمنستان هست پس دلیلی واسه غرض ورزی به نفع ارامنه نداره پس چه دلیل دیگه ای میتونه داشته باشه؟
دوست عزیز لطفا به پاسخش فکر کنید!
خود سوینج عثمان گیزی میرزایوا گفته آذریها کشته پدرش رو.. توی این مقاله عینا چنین نوشته:
گرچه طرف ارمنی به عنوان مقصر حادثه شناخته شد اما منابع مستقل از جمله “سوینج عثمان گیزی میرزایوا ” که پدرش در این حادثه کشته شد، مدارکی از عاملیت نیروهای آذری در این حادثه ارائه می دهد…
در سال ۱۹۸۹ که خیلی از آنان، در ازبکستان سکونت داشته و بدان جا مهاجرت کردهبودهاند[۱۴] ولی در ازبکستان با شورشهایی از جانب ازبکها مواجه شدند که ۱۰۰۰ نفر از آنان مجروح و کشته شدندو مابقیشان به کشورهای جمهوری آذربایجان، روسیه (سرزمین کراسنودار)، قزاقستان، قرقیزستان و اوکراین تبعید و مهاجرت کردند.
واقعا ممنونم از این همه زحمت که بابت این مقاله میکشین. بنده تا به امروز مطلبی با این سطح استناد ندیده بودم. میشه حتی به عنوان یک پایان نامه سطح کارسناسی ارسد ارایه کرد. دوستانی که تو قسمت قبل ایراد میگرفتن به مطلب جرا الان چیزی نمیگن.
آیا ممکنه با نویسنده این مطلب ارتباط برقرار کرد؟
هر فرمایشی دارید بفرمایید
ضمنا باید اصافه کنم این مطلب پتانسیل مطرح شدن تو سطح رسانه های خبری بزرگ رو داره
یعنی چطور ممکنه چهار هزار نفر رو در عرض مدت کمی قبل از آغاز جنگ در یک شهر هزار نفری اسکان داد؟!! طوری بنویسید که تنقضات واضح مانع از باور به مطالب درست هم نشود! متأسفانه از اشغالگری و غیر قابل پذیری بودن حمله ارمنستان حرفی نمیزنید! خواه یا ناخواه آدم فکر میکنه بشدت دشمن آذربایجان و رفیق صمیمی ارامنه تشریف دارین!
این ۴۰۰۰ هزار نفر بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ یعنی طی ۳ سال به خوجالی تزریق شدند. آیا باور پذیر نیست که طی ۳ سال بشه این تعداد انسان جایی منتقل کرد؟
ترک های مسختی از ازبکستان توسط ازبک ها اخراج شدن و آذری های ارمنستان هم پس از حوادث سومگاییت و باکو طی سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰ امکان زندگی در ارمنستان رو نداشتن، همون طور که ارمنستان ارامنه سومگاییت و باکو رو در قره باغ ساکن کرد، آذربایجان هم اونها رو در خوجالی ساکن کرد، کجای این غیر قابل باور هست؟
ویدیو های کمبودهای خدماتی ناشی از این تزریق جمعیت در مورد خوجالی موجود هست که نشون میده اهالی چقدر در رنج بودن اما مسلما امکان این رو نداریم که برای مستند سازی هر جمله مقاله دست به انتشار ویدیو بزنیم. اگر زمان مطالعه و تحقیق ندارید، با کمال میل حاضریم این ویدیو ها رو که توسط آذربایجان و همچنین ارمنستان منتشر شده خدمتتون ارائه بدیم کافیه به مدیریت کانال تلگرام پیام بدین.
در خصوص منابع مکتوب هم در همون کتاب باغ سیاه که در قسمت دوم مقاله فایلش آپلود شده کافیه کلمه Meskhetian TURK رو سرچ بزنید یا به فصل خوجالی در همون کتاب مراجعه کنید.
در مورد اشغالگری ارمنستان، هم به عرض می رسانیم که موضوع مقالات نه بحث جامع پیرامون تحولات جنگ قره باغ که پیرامون ریشه یابی “عاملیت” و “زمینه سازی” کشتار نوشته شده. پس نباید انتظار داشت که در محتوا چیزی از محکومیت اشغالگری ارمنستان یافت بشه.
در آخر از دوستی ما با ارامنه فرمودین خدمتتون به ترکی عرض میکنم:
Hər yerdə soy araya gəldi orda düşüncə pozuldu.
موید باشید.
لطفا کتاب باغ سیاه رو اثر توماس د وال که فایلش در قسمت دوم مقاله هست رو مطالعه کنید، صفحه ۱۱۰ پاراگراف اول دقیقا نحوه تبدیل خوجالی از شهر به روستا توضیح داده شده.
اگر به زبان روسی هم تسلط دارید، از لینک زیر آمار دقیق جمعیتی بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ خوجالی رو مطالعه بفرمایید
http://old.memo.ru/hr/hotpoints/karabah/Hojaly/index.htm
برای دریافت ویدیو از وضعیت اسف بار مردم در سال ۱۹۹۱ در خوجالی ناشی از این افزایش جمعیت مصنوعی، به مدیر تلگرام پیام بدین.
لطفا کتاب باغ سیاه رو اثر توماس د وال که فایلش در قسمت دوم مقاله هست رو مطالعه کنید، صفحه ۱۱۰ پاراگراف اول دقیقا نحوه تبدیل خوجالی از روستا به شهر توضیح داده شده.
اگر به زبان روسی هم تسلط دارید، از لینک زیر آمار دقیق جمعیتی بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ خوجالی رو مطالعه بفرمایید
http://old.memo.ru/hr/hotpoints/karabah/Hojaly/index.htm
برای دریافت ویدیو از وضعیت اسف بار مردم در سال ۱۹۹۱ در خوجالی ناشی از این افزایش جمعیت مصنوعی، به مدیر تلگرام پیام بدین.
من میگم توی کشتار و اشغال خوجالی هر دو طرف مقصر بودند ولی در کل شهرهای دیگر آذربایجان چی اونها دیگه صدرصد و حتما توسط ارامنه اشغال شد و بدترین و فجیع ترین کشتار و قتل و عام و نسل کشی تاریخ جدید منطقه قفقاز و آسیای میانه لقب گرفته کشوری که در رویای ارمنستان بزرگ باعث یکی از کثیفترین و خونبارترین جنایتها شد و باعث بی خانمانان و آوارگی هزاران زن و مرد و کودک ولی خدا حتما حقه و ارمنستان داره تقاصشو پس میده شاهد اونم اوضاع خیلی بد اقتصادیش و مردمش اگر کمکهای بلاعوض روسیه و ایران نبود همه ت
۱.اگر حتی ۱ سند در مورد “کمک” ایران به ارمنستان سراغ دارید خوشحال میشیم ارائه بدید، (ما به زودی اسناد کمک های نظامی و غیر نظامی ترکیه به ارمنستان رو ارائه خواهیم کرد)
۲.کشتارهای انجام گرفته در کش و قوص درگیری های ارامنه و آذری ها در شمال ارس به شرح زیر هست:
الف:کشتار باکو ۱۹۰۵ قربانی : ارامنه
ب:کشتار باکو ۱۹۱۸ قربانی: ارامنه
ج:کشتار سومگاییت ۱۹۸۸ قربانی ارامنه
د:کشتار گنجه ۱۹۸۸ قربانی ارامنه
ه: کشتار باکو ۱۹۹۰ قربانی ارامنه
تمام کشتارهای فوق الذکر “قبل” از جنگ قره باغ بوده و در محیط شهری انجام شده، تمام موارد همراه با شکنجه هایی از قبیل بریدن سینه زنان بوده! عامل اصلی ایجاد جنگ قره باغ همین کشتارها بود که در جریان اون صدها هزار ارمنی مجبور به کوچ اجباری شدند. این در حالی هست که در همون سال ۱۹۸۸ ارامنه آذری ها رو از شهرستان “گویچه” ارمنستان کوچ دادند اما کشتاری صورت نگرفت.
عملیات حلقه: سال ۱۹۸۸ با همکاری ارتش شوروی و سربازان جمهوری سوسیالیستی آذربایجان: کشتار صدها ارمنی و اخراج هزاران ارمنی از شهرهای شوشی، مارتاکرت، شاهومیان و …
کشتار شوشی: سال ۱۹۲۰ کشتار صدها ارمنی و اخراج نزدیک به ۴۰ هزار ارمنی از شوشی
کشتار ماراغا:۱۹۹۲ کشتن دهها ارمنی ربودن دهها زن و کودک ارمنی و بریدن ۴۵ سر
تنها کشتار عمده که قربانی اون آذری ها بودند هم کشتار خوجالی بود با بیش از ۲۰۰ کشته (نه ۶۰۰ کشته مورد ادعای باکو) که شرح کشتار رو ملاحظه میکنید.
سوال: کدام طرف جنایت بیشتری مرتکب شده اند؟
در اینکه مقاله فوق اطلاعات کافی داره بحثی نیست اما اونجای که شما می گوید اصلا کشته شدگان اوزبکی بودن یا فلان توهین به بشریت هست اصلا کشته شدگان یهودی بودن چراااا کشته شدن در خصوص مقالتون عارضم اخیرا زوری بالایان ژورنالیست و نظریه پرداز ارمنی تحت عنوان کتاب احیای روحمان به کشتار خوجالی اعتراف سنگینی کرده …که بعد تحت فشار گروه تروریستی اسالا ساکن در جنوب ابخیزیا گرجستان اعترافات وکتاب خود را انکار کرد بهتره از منابع ارمنی هم استفاده کنید در مقالتون که صد البته چندین بار دولت ارمنستان اجازه دستیابی به آرشیو موضوعی رو نداده سفر اخیر نیکولا پاشنیان به ایران نیز حاشیهای داشت منجمله بنر با مضمونی قارباغ مال ماست که چنین نیست ملت ارمنی در سال۱۹۹۲ متعلق به ارمنستان بوده نه خاک ارمنستان فارغ از هر حزبی عقیدای تجاوزهای زیادی قتل های زیادی توسط ارامنه صورت گرفته ..تجاوز به بچه پنج ساله جلو چشمان پدر مادر ..کشیدن نوزاد از شکم زن باردار و انداختن در آتش چیزی نیست که شما بخواهید از اون حمایت کنید ..ویادتون باشه انتقام نزدیک هست نزدیکککک